وقتي ما به متون اسلامي اعم از قرآن و روايات مراجعه مي کنيم متوجه مي شويم که شاهد بودن پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ و ائمه اطهار نسبت به اعمال ما ، امري است که در بين مسلمين خصوصاً شيعه، يقيني است.
الف) «…وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَکمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُون… [1]؛ و بگو عمل کنيد! خداوند و فرستاده او و مؤمنان، اعمال شما را مي بينند…» خوب در اين جا مؤمنان چه کساني هستند؟
منظور از مؤمنان در اين جا علي بن ابي طالب و ائمه ديگر هستند و روايات زيادي در کتب حديثي از جمله اصول کافي در اين مورد آمده است براي نمونه به يکي از آن ها تمسک مي کنيم:
شخصي خدمت امام رضا ـ عليه السلام ـ رسيد و عرض کرد براي من و خانواده ام دعايي بفرما، فرمود: مگر من دعاي نمي کنم؟ به خدا قسم اعمال شما هر شب و روز بر من عرضه مي شود راوي مي گويد: اين سخن بر من گران آمد، امام ـ عليه السلام ـ متوجه شد و به من فرمود: آيا تو کتاب خداوند عزوجل را نمي خواني که مي گويد: …. و قل اعملوا… به خدا قسم او (مؤمنان) علي بن ابيطالب ـ عليه السلام ـ (و ساير ائمه) مي باشند.[2]امااين که عرضه ي اعمال درهفته است يادرهرروز؟روايا مختلف است:
بعضي از روايات، عرضه اعمال را عصر پنج شنبه و بعضي ديگر همه روزه و بعضي ديگر هفته اي دو روز و برخي ديگر در آغاز هر ما و برخي هم به هنگام مرگ و گزاردن در قبر، معرفي مي کنند ولي روشن است که اين اختلاف روايات با هم منافاتي ندارند مثل اين که در بسياري از ادارات و نهادها گزارش، گاهي به صورت روزانه و گاهي به صورت هفته اي و گاهي ماهانه يا ساليانه مي باشد.[3]ب) «عالم الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَداً إِلاَّ يمَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ…؛ داناي غيب اوست و هيچ کس را بر اسرار غيبش آگاه نمي سازد مگر رسولاني که آنان را برگزيده است».[4]مرحوم علامه طباطبايي(ره) ذيل آيه شريفه مي فرمايند: معناي آيه اين است که خداوند عالم به تمامي غيب هاست آن هم علمي که اختصاص به خودش دارد پس هيچ کس از مردم را به غيب خود که مختص خودش مي باشد، آگاه نمي کند در نتيجه مفاد آيه سلب کلي است و مي خواهد بفرمايد: خداي متعال تمامي غيب خود را، در اختيار کسي قرار نمي دهد چون در آيه استثناء صورت گرفته است… الا لمن ارتضي… پس اين نتيجه به دست مي آيد که علم غيب به اصالت از آن خداست و به تبعيت خدا، ديگران هم مي توانند و هر مقدار که او بخواهد به تعليم او داشته باشند.[5]پس از اين تفسير شيوا، به روشني در مي يابيم که خداوند مقداري از علم غيب خود را در اختيار رسولانش قرار مي دهد.
حال بايد، ببينيم مصداق «رسول» چه کسي يا کساني هستند؟
در جواب ياد گفت: مصداق بارز «رسول» شخص رسول اکرم ـ صلي الله عليه و آله ـ و ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ هستند همان طوري که به اين مطلب در حديثي طولاني در ذيل آيه مذکور در تفسير نورالثقلين، تصريح شده است و آن حديث اين است:
اميرالمؤمنين ـ عليه السلام ـ در ضمن حديثي که در مورد علم غيب الهي ايراد فرمودند اين آيه شريفه را تلاوت نمودند بعد شخصي سؤال کرد آن ها کيانند؟ امام ـ عليه السلام ـ در پاسخ فرمودند آن ها رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ و کسي که جانشين او از برگزيده گان خدا باشد.[6]مؤيد ديگري هم در دست داريم و آن قسمتي از نامه امام عصر(عج) به شيخ مفيد(ره) مي باشد که آن حضرت چنين فرموده اند : «فانّا نحيط بأنبائکم و عنّا شيئ من أحيارکم…»( پس آن چه در اطراف شما اتفاق مي افتد (اخبار مهم) و در جوامع شما حادث مي شود مي دانيم و چيزي از اخبار و قضاياي شما (امور عادي و اخبار زندگي) از ما پنهان نمي ماند.)
امام عصر(عج) در ابتداي اين نامه خود را «محل نگهداري و امانت سپاري و پي گيري» معرفي مي کنند وبايد وسايل اطلاع را بر آن چه جاري است و آن چه حادث مي شود، فراهم نمايد. البته وسايل خبرگيري امام عصر(عج) براي ما دقيقاً معلوم نيست ممکن است فرشتگان و جن و بشر را استخدام نموده باشند و ممکن است به آن چه که از ويژگي هاي امامت نزدشان هست اکتفاء کنند در آن صورت پرده ها براي ايشان برداشته مي شود و پنهاني ها به اذن الهي منکشف مي شود و بر آن چه که گذشته و مي گذرد آگاهي مي يابند.[7]همان طور که از مضمون آياتي که ذکر شد (خصوصاً آيات 27 و 26 سوره جن) برمي آيد، اين آگاهي از طريق الهام يا به تعبير ديگر علم غيب صورت مي گيرد. دليل مدعا اين است که: همان طور که مي دانيم دايره مأموريت پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ و ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ محدود به مکان و زمان خاصي نيست بلکه جهاني و جاوداني است. خوب آيا ممکن است کسي چنين مأموريت گسترده اي داشته باشد ولي آگاه به تمام زمان ها نباشد. پس به حکم عقل لازم است لااقل به بخشي از اسرار غيب آگاهي داشته باشد.[8] پس نتيجه مي گيريم که شاهدبودن اهل بيت ـ عليه السلام ـ نسبت به اعمال ما هم از نظر عقل و هم از نظر آيات و روايات مورد تأييد است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ امام مهدي(عج) از ولادت تا ظهور، آيت الله سيدمحدکاظم قزويني، ترجمه دکتر حسين فريدوني.
2ـ تاريخ غيب کبري، آيت الله سيد محمد صدر، ترجمه سيد حسين افتخارزاده،
3ـ تفسير نمونه،مکارم و جمعي از دانشمندان، ج5ـ8ـ25
4ـ ترجمه تفسير الميزان، سيد محمد باقر موسوي همداني(ره)، ج20.
5ـ تفسير نورالثقلين، شيخ عبدعلي بن جمعه، حويزي.
پي نوشت ها:
[1]. توبه / 105، ترجمه حضرت آيت الله مکارم شيرازي.
[2]. محمد بن يعقوب کليني، اصول کافي، قم، اسوه، 1376ش، ج1، ص245، باب عرض الاعمال علي النبي(ص) و الائمة(ع).
[3]. مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالکتاب الاسلامية، 1371ش، ج8، ص128.
[4]. جن / 26ـ27 با ترجمه آيت الله مکارم شيرازي.
[5]. طباطبايي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، ترجمه سيد محمد باقر موسوي همداني، قم، جامعه مدرسين قم، 1363ش، ج20، ص82.
[6]. شيخ عبدعلي بن جمعه حويزي تفسير نورالثقلين، قم، اسماعيليان، چاپ چهارم، 1370ش، ج5، ص444 به نقل از: احتجاج طبرسي (با اندي تلخيص).
[7]. کاظم قزويني، سيد محمد، امام مهدي(عج) از ولادت تا ظهور، ترجمه دکتر حسين فريدوني، تهران، نشر آفاق، 1379ش، فصل 11، ص306.
[8]. مکارم شيرازي، ناصر و جمعي از نويسندگان، تفسير نمونه، تهران، دارالکتاب الاسلامية ، چاپ يازدهم، 1372ش، ج25، ص152.