اين پرسش را به دو صورت (که با هم کاملا مرتبط است) مي توان پاسخ داد.
اولا: معرفي شخص و يا اشخاص به دو شيوه قابل تبيين است:
1ـ معرفي اسمي که شخص و يا اشخاص مورد نظر، با ذکر نام و خصوصيات شناسنامه اي معرفي شود.
2ـ معرفي توصيفي که اوصاف شخص مورد نظر ذکر گردد و به بيان ويژگي هاي بارز و يا منحصر به فرد آن شخص و يا اشخاص، پرداخته شود.
شيوه قرآن کريم در معرفي ائمه ـ عليهم السلام ـ ، معرفي با روش توصيفي است با اين توضيح که قرآن کتابي است که هدفش هدايت جامعه و بيان حقايق در حد اتمام حجت بر بندگان است لذا در مورد پيامبران الهي (جز تعداد اندکي) و نيز وقايع و رخدادهاي مهمي که در قرآن مطرح شده است اين شيوه اتخاذ شده و به لحاظ اين که ضرورتي براي ذکر نام آنان نبوده است ، به بيان کليات قضيه اکتفا نموده است.
در خصوص معرفي ائمه ـ عليهم السلام ـ نيز گرچه قرآن صريحا به ذکر نام آنان نپرداخته است اما در آيات متعددي با بيان اوصاف و ويژگي هاي منحصر به فرد آنان، چهره درخشان امامان و جانشينان پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ را به خوبي معرفي نموده است به گونه اي که اين ويژگي ها بر فرد ديگري جز شخصيت ائمه اطهار ـ عليهم السلام ـ قابل تطبيق نمي باشد.
از جمله اين ويژگي ها، وصف عصمت و ضرورت مصونيت قطعي جانشيان پيامبر و امامان ـ عليهم السلام ـ از هر گونه گناه و خطا است و نيز علم بي پايان آنان که از ناحيه خداوند متعال به آنان موهبت مي شود و اصطلاحا از آن به «علم لدنّي» تعبير مي شود. لزوم اين اوصاف براي امام و جانشين بعد از پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ بيان گر آسماني بودن مقام امامت و الهي بودن اين منصب است که مي بايد از سوي خداوند برگزيده شود.
در اين جا به دو نمونه از اين دسته آيات اشاره مي نمايم. از جمله در آيه معروف به «اولي الامر» مي فرمايد: «يا ايها الذين آمنوا اطيعو الله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منکم…»[1] اي کساني که ايمان آورده ايد از فرامين خدا اطاعت کنيد و از پيامبر و صاحبان امر تبعيت نمائيد. در اين آيه شريفه اطاعت از سه مرجع واجب و ضروري شمرده شده است: يکي اطاعت از دستورات خداوند دوم اطاعت از پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و سوم اطاعت از صاحبان امر (حکومت) طبق اين آيه اين سه مرجع، بر همگان ولايت تشريعي دارند و همه ملزم به تبعيت و پيروي از آنان اند.
نکته قابل تأمل در آيه اين است که اطاعت رسول در اين آيه در رديف اطاعت از خدا قرار گرفته و اطاعت از اولي الامر نيز مساوي با اطاعت رسول ذکر شده و بر آن عطف شده است. آيه، لزوم اطاعت در هر سه مورد را مطلق ذکر نموده است هم چنان که اطاعت از خداوند، مطلق و بدون استثنا است اطاعت از رسول نيز چنين است و اطاعت از اولي الامر نيز از سنخ اطاعت از رسول است به همين جهت لفظ «اطيعوا» در مورد رسول تکرار شده و در مورد اولي الامر بدون تکرار به واسطه واو عاطفه بيان شده است که نشان مي دهد اطاعت رسول و اولي الامر هر دو از يک سنخ است بنابراين، اطلاق آيه بر لزوم اطاعت از اولي الامر بيان گر عصمت آنان از هر گونه عيب و خطا است زيرا بدون عصمت، امر به اطاعت مطلق معقول نبوده و با حکمت الهي سازگار نمي باشد، چون حتي در يک مورد اگر شخص معصوم نباشد و دچار خطا و گناه شود، اطاعت از او، اطاعت از جاهل و عاصي خواهد بود. اين آيه در حقيقت در صدد معرفي و توصيف از کساني است که در ميان امت پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ وجود دارند و داراي چنين ويژگي هايي هستند و همانند پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ واجب الاطاعه مي باشند. از نظر مصداقي اين آيه صرفا بر معصومين ـ عليهم السلام ـ قابل تطبيق مي باشد و مصداق ديگري براي آن وجود ندارد.
نمونه دوم، آيه شريفه «اذابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِکلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُک لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ؛[2] هنگامي که خداوند ابراهيم را با حقايقي امتحان کرد و آن ها را به اتمام رسانيد به او فرمود: تو را به مقام امامت و پيشوائي مردم ارتقاء خواهيم داد. ابراهيم گفت: از فرزندانم کسي بدين مقام نائل خواهند شد؟ خدا فرمود: عهد امامت و پيشوائي به ستمکاران نخواهد رسيد».
مفاد آيه شريفه اين است که در احراز مقام امامت، استعداد ذاتي و نورانيت و صفات ويژه لازم است و هر کس نمي تواند به اين مقام رفيع دست يابد لذا حضرت ابراهيم ـ عليه السلام ـ با اين که مقام نبوت را داشت، براي ارتقاء به مقام امامت و رهبري امت، بعد از ارتقاء به مرتبه يقين و مشاهده ملکوت آسمان و زمين[3] و گذراندن امتحانات سخت آتش نمرود و ذبح اسماعيل و… مفتخر به مقام امامت گرديد. ذيل آيه دلالت دارد بر اين که مهم ترين شرط تصدي مقام امامت عصمت از گناه و خطا است زيرا کسي که آلوده به ستم و گناه باشد لياقت پيشوائي مردم را ندارد چون امام از هر نظر مي بايد الگو باشد و چنين امري بدون وصف عصمت ممکن نمي باشد زيرا ارتکاب هر نوع ستم و گناه ظاهري و باطني با مقام امامت تضاد دارد.
اين دسته از آيات به روشني دلالت دارد که اولا عصمت و مصونيت از گناه و خطا مهم ترين شرط تصدي مقام امامت است و امام و جانشينان پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ هم سنخ پيامبراند که خداوند اطاعت و پيروي از آنان را بدون قيد و شرط واجب شمرده است.
ثانياً ـ بر اساس توصيه خود قرآن «بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنزَلْنَا إِلَيْک الذِّکرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَکرُونَ»[4] امر تبيين و توضيح آيات قرآن که شامل تفسير و تطبيق آن بر مصاديق مي شود، بر عهده پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ گذاشته شده است. به همين جهت سنت در کنار قرآن، منبع ديگر دين است و اگر يک موضوعي در قرآن به طور کلي و يا توصيفي مطرح شده است در سخنان پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ شرح و تطبيق آن بيان شده است. مسأله معرفي و ذکر جزئيات مربوط به جريان امامت همانند جزئيات احکام نماز از نظر تعداد رکعات و کيفيت و ديگر خصوصيات است. هم چنان که اصل تشريع نماز در آيات قرآن مطرح شده اما تفصيل و تطبيق و جزئيات آن در لسان پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ آمده است. تفسير و تطبيق آيات مربوط به امامان معصوم ـ عليهم السلام ـ نيز در احاديث متعددي از زبان پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ بيان شده است.
جابر خدمت پيامبر عرض مي کند: يا رسول الله قد عرفنا الله و رسوله فمن اولي الامر الذين قرن الله طاعتهم بطاعته؟ مي گويد: يا رسول الله ما خدا و پيامبرش را شناختيم اما صاحبان امر چه کساني اند که خداوند فرمانبري از آنان را همسان با فرمانبري از خود قرار داده است؟ پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ مي فرمايد:« هم خلفائي يا جابر و ائمه المسلمين بعدي اولهم علي بن ابي طالب ثم الحسن ثم الحسين…[5]» اي جابر آنان جانشينان من و پيشوايان مسلمانان بعد از من اند که اولين آنان علي بن ابي طالب، سپس فرزندش حسن، سپس حسين و.. مي باشد. در اين حديث پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ تک تک امامان 12 گانه را به عنوان مصاديق آيه با ذکر خصوصيات اسمي آنان معرفي نموده است. در برخي احاديث پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ جانشيان خود را به عنوان پاکان معصوم معرفي نموده است مي فرمايد: «انا و علي و الحسن و الحسين و تسعة من ولد الحسين مطهرون معصومون؛ من و علي و حسن و حسين و نه فرزند حسين، پاک و معصوم از گناه و خطا ايم».[6]و احاديث فراوان ديگر در مجامع حديثي شيعه و اهل سنت نقل شده است همگي گوياي تطبيق اين آيات بر امامان اهل بيت ـ عليهم السلام ـ و معصوم بودن آنان است. در حالي که ديگر خلفا از جمله ابوبکر و عمر نه تنها مدعي عصمت و علم نبوده بلکه خود مکررا بر جهل و خطاي خويش اعتراف نموده اند.[7]نتيجه اينکه: ويژگي ها و توصيفات مطرح در آيات قرآني راجع به مساله امامت و جانشينان پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نشان مي دهد که اولا قرآن با شيوه توصيفي مقام امامت و امامان وجانشينان پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ را معرفي نموده است. ثانيا با توجه به احاديث تفسيري ذيل اين آيات، پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در موارد متعددي اين آيات را بر امامان اهل بيت ـ عليهم السلام ـ تطبيق نموده و مصاديق آيات را با خصوصيات اسمي آنان به عنوان دوازده امام بعد از خود معرفي نموده است. بنابراين با وجود اين توصيفات، حجت بر همگان تمام است و هيچ عذر و بهانه در معرفي اوصاف و مصاديق جانشينان پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ براي انسان هاي منصف و حقيقت جوئي باقي نمي ماند.
ضمن اين که هيچ کدام از خلفا ادعاي عصمت و مصونيت از خطا را نداشته و بلکه خلفاي بني اميه و بني عباس معروف به ستم پيشگي و عداوت نسبت به خاندان پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ مي باشند. از اين نظر با توجه به قاعده تقسيم، حتي از بعد تطبيقي قضيه، هيچ مصداق ديگري جز امامان معصوم دوازده گانه اهل بيت ـ عليهم السلام ـ براي اين دسته از آيات يافت نمي شود بنابراين روشن مي گردد که مقام امامت، منصبي الهي است که مستلزم علم و عصمت است و اولي الامر که خداوند اطاعت آنان را بر همگان واجب نموده اند، کساني اند که همانند پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ معصوم از هر گونه لغزش و خطا باشند تا بتوانند صلاحيت تصدي مقام امامت و رهبري امت را در هر شرائطي داشته باشند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ بررسي شخصيت اهل بيت در قرآن، تأليف: دکتر ولي الله نقي پور.
2ـ بررسي مسائل کلي امامت، تأليف: آيت الله ابراهيم اميني.
3ـ راه و راهنما شناسي، تأليف: آيت الله مصباح يزدي.
پي نوشت ها:
[1]. نساء / 59.
[2]. بقره / 124.
[3]. «وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ» انعام / 75.
[4]. نحل / 44.
[5]. اعلام الوري باعلام الهدي، ص397؛ تفسير نور الثقلين، ج1، ص499؛ تفسير الميزان، ج4، ص409.
[6]. عيون اخبار الرضا (ع) ج1، ص64؛ کمال الدين، ص280؛ مناقب آل ابي طالب، ج1، ص253.
[7]. بررسي مسائل کلي امامت، ص74.