طبق بيان امام خميني «مرتد كسي است كه از اسلام خارج شده و كفر را انتخاب كرده است[1] مرتد بر دو قسم است: فطري و ملي،مرتد فطري به كسي گفته مي شود كه يكي از پدر و مادرش يا هر دو در هنگام انعقاد نطفه او مسلمان بودهاند و او بعد از بلوغ، اسلام را اظهار كرده و سپس از اسلام خارج شده است. مرتد ملّي كسي است كه پدر و مادرش در هنگام انعقاد نطفه او كافر بودهاند و او پس از بلوغ، اظهار كفر كرده و كافر شده و بعد مسلمان شده وسپس به كفر بر گشته است»[2] اين دو از نظر اجراي حد با هم متفاوت ميباشند. مرتد فطري اگر مرد باشد، دوباره اسلام آوردنش پذيرفته نشده و كشته ميشود و اگر زن باشد به حبس ابد محكوم ميشود و در اوقات نماز زده ميشود و بر او از حيث معيشت سختگيري ميشود و توبهاش قبول ميشود. امّا نسبت به مرتد ملي از او خواسته ميشود كه توبه كند اگر توبه نكرد، كشته ميشود و احتياط اين است كه سه روز براي توبه به او فرصت داده شود و در روز چهارم كشته شود».[3]بعد از بيان مقدمة فوق به اصل جواب ميپردازيم:
آري درست است كه اسلام دين تحقيق و تفكر و انديشه است و در آيات بسياري دعوت به تفكر وتعقل شده است مثلاً اين آيه «أَوَ لَمْ يَتَفَكَّرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ ما خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ أَجَلٍ مُسَمًّى…»[4] امّا از ديدگاه اسلام و قرآن، دريافت حقانيت اسلام ومعارف آن (مبدأ و معاد و نبوت) امر پيچيده و دشواري نيست و نشانههاي خدا در آسمان و زمين و در خود انسان روشن و آشكار است و معجزه جاويد پيامبر اسلام هميشه در افقي والا مشعل هدايت انسانهاي حقطلب است. خصوصاً كه قر آن اين دين را آيين فطرت ميداند «فَاقِمْ وَجْهك للدّين حنيفاً فطرت الله التي فطر الناس عليها…»[5] لذا فهم و تصديق آن چندان دشوار نيست.
پس اگر اسلام دين فطرت است و دلايل حقانيت آن آشكار، چه چيز سبب ميشود كسي از آن روي گرداند و آن را نپذيرد؟ در يكي از آيات به دليل اين مسأله اشاره شده است. در آيهاي «به كفر بعد از ايمان اشاره ميكند»[6] و در آيه بعد ميگويد: «اين به خاطر آن است كه زندگي دنيا را از آخرت خوشتر داشتند…»[7] و در آيه بعد ميگويد: «اينها كسانياند كه خداوند بر دلها و گوشها و چشمهايشان مهر نهاده و اينها بيخبرانند».[8]در اين باره گفته شده: «اعمال خلاف و انواع گناهان آثار سوئي روي حس تشخيص ودرك و ديد انسان ميگذارد و سلامت فكر را تدريجاً از او ميگيرد هر قدر در اين راه فراتر رود پردههاي غفلت و بيخبري بر دل وگوش و چشم او محكمتر ميشود»[9] بنابراين ممكن است كساني در عين اينكه حق برايشان معلوم شده با انگيزههاي نفساني و دنيوي و به خاطر گناهاني كه كردهاند و جلوي بصيرت آنها را گرفته از قبول آن سرباز زنند.
امّا پرسش آن است كه آيا نبايد به مسلماني كه از اسلام برگشته فرصت داد تا شايد در اثر مرور زمان و تحقيق بيشتر مجدداً به اسلام روي آورد؟ در پاسخ بايد گفت: اولاً كسي كه احتمال ميدهد اسلام بر حق است و هنوز دلايل قطعي براي رد آن ندارد، عاقلانه آن است كه تا رسيدن به آن دلايل قطعي؛ بر آيين قبلي خود بماند.
ثانياً شخص مرتد تا زماني كه ارتداد خود را اظهار نكرده و ارتدادش ثابت نشده براي تحقيق فرصت دارد، بنابراين اگر سالها هم اظهار ارتداد نكند، براي تحقيق سالها فرصت دارد.
ثالثاً: اگر ارتداد خود را اظهار كرد و زمينه اثبات ارتداد خود را فراهم كرد و ارتدادش ثابت شد، فقط نسبت به مرد مسلمان كه مرتد فطري باشد، سختگيري فوقالعاده است و توبهاش پذيرفته نميشود و حد جاري ميشود. بايد توجّه داشت كه تشديد مجازات نسبت به مرد ميتواند به اين دليل باشد كه اولاً مرد نسبت به زن از تعقل بيشتري برخوردار است و از تأثيرپذيري كمتري از احساسات و عواطف برخوردار است و ثانياً در خانوادهاي مسلمان و محيط اسلامي رشد يافته، لذا احتمال اينكه با حقانيت اسلام آشنا نباشد، خيلي كم است؛ زيرا روابط اجتماعي مردان بسيار بيشتر از زنان است.
امّا توبه زن، پذيرفته ميشود و نسبت به مرد مسلمان كه مرتد ملي است نيز سه روز فرصت توبه داده ميشود و از او خواسته ميشود كه توبه كند در صورت امتناع در روز چهارم كشته ميشود.
رابعاً، اينكه تنها به مرتد فطري اگر مرد باشد، فرصت داده نميشود و به بقيه موارد فرصت داده ميشود و خلاصه اينكه حكمت سختگيريها كه نسبت به مرتد روا داشته ميشود را ميتوان در امور ذيل جستجو كرد.
1. ممكن است به اين دليل باشد كه ارتداد نوعي تبليغ عليه اسلام است. همانگونه كه اسلام آوردن مسيحيها يا يهوديها و… تبليغ به نفع اسلام و حقانيت آن ميباشد، روي برگرداندن از اسلام نيز تبليغ بر عليه اسلام و حقانيت آن است. و «اين عمل موجب تزلزل جامعه اسلامي و يك نوع قيام ضدرژيم و حكومت اسلامي محسوب ميشود و غالباً دليل سوءنيت است.»[10]2. اين سختگيري سبب ميشود كه افراد به مجرد ترديد و ايجاد شبهه در آنها از اسلام روي بر نگردانند. بلكه با مطالعه و تفكر بيشتر، و با سؤال از علماي آگاه در صدد رفع شبهه برآيند. و از طرف ديگر به انگيزههاي خود و به جنبة تقوايي خود با دقت بيشتري نگاه كنند، چرا كه همانطور كه گفته شد گناه و انگيزههاي نفساني ممكن است جلوي بصيرت و حقپذيريشان را گرفته باشد.
بنابراين از آنجا كه اسلام خود را حق ميداند و دلايلي نيز براي حقانيت خود دارد بازگشت از اسلام برگشتن از حق و تبليغ عليه آن و تضعيف حقيقت است از اين رو اسلام، سختگيري در برابر مرتد را در جهت تقويت و حفظ حق و حقيقت ميداند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. محسن غرويان، از مناظره چه باك.
2. عيسي ولايي، ارتداد در اسلام.
3. ناصر مكارم شيرازي، تفسير نمونه.
پي نوشت ها:
[1] . موسوي خميني، سيد روح الله، تحرير الوسيله، قم، مؤسسه اسماعيليان، چاپ سوم، 1408 ه ق، ج 2، ص 366.
[2] . همان، ص 366.
[3] . همان، ص 494.
[4] . روم/ 8.
[5] . روم/ 30.
[6] . نحل/ 106.
[7] . نحل/ 107.
[8] . نحل/ 108.
[9] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ هجدهم، 1378، ج 11، ص 420.
[10] . همان، ص 426.