خانه » همه » مذهبی » چرا حضرت محمد ـ صلي الله عليه و آله ـ در حال نماز قبله را عوض كردند و اين كار را براي بعد از نماز نگذاشتند؟

چرا حضرت محمد ـ صلي الله عليه و آله ـ در حال نماز قبله را عوض كردند و اين كار را براي بعد از نماز نگذاشتند؟

اين پرسش بايد در دو محور پاسخ داده شود:
1. خلاصه اي از ماجراي تبديل قبله:
پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ سيزده سال تمام در مكه، به سوي بيت المقدس نماز مي خواند، پس از مهاجرت به مدينه دستور الهي اين بود كه همچنان به سوي بيت المقدس نماز گذارد؛ ولي رشد و ترقي مسلمانان سبب شد كه خوف و ترس محافل يهودي را فرا گيرد، لذا آنها شروع به كارشكني نمودند و سرزنش پيامبر اسلام را آغاز نمودند كه از جمله جريان قبله بود. يهودي ها مي گفتند: محمد ـ صلي الله عليه و آله ـ مدعي است كه دين مستقل آورده است و شريعت او ناسخ آئين گذشته هاست؛ در حالي كه قبله مستقلي ندارد. اين خبر به پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ رسيد، حضرت با حالت نگراني شب ها از خانه بيرون مي آمد و به آسمان نگاه مي نمود و در انتظار نزول وحي در اين باره بود، تا اين كه اين آيه نازل شد: (قَدْ نَري تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّماءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضاها؛[1] يعني نگاه هاي انتظار آميز تو را به سوي آسمان (براي تعيين قبله نهايي) مي بينيم. اکنون تو را به سوي قبله اي كه از آن خشنود باشي باز مي گردانيم. بالاخره روزي در حالي كه پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ دو ركعت نماز ظهر را خوانده بود، امين وحي فرود آمد و پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ را مأمور كرد كه به سوي مسجدالحرام روي گرداند.[2]2. اما درباره اين كه چرا حضرت محمد ـ صلي الله عليه و آله ـ در حال نماز قبله را عوض كرد و اين كار را براي بعد از نماز نگذاشت؟
اولاً بايد گفت: پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ در امر تغيير قبله همانند ساير امور دقيقاً طبق دستور وحي عمل كرد؛ يعني مسأله تبديل قبله چيزي نبود كه براساس دل خواه پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ در زمان خاصي و در حالت خاص انجام گرفته باشد؛ بلكه دقيقاً به فرمان وحي در زماني كه دو ركعت از نماز ظهر را خوانده بود وحي نازل شد و دستور داده شد كه ادامه نماز را به سوي مكه بخواند. لذا مرحوم صدوق در كتاب «مَنْ لا يحضره الفقيه» روايتي را چنين نقل كرده است: (وقتي پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ دو ركعت از نماز ظهر را به جا آورد جبرئيل نازل شد و اين آيه را بر او خواند كه… فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ؛[3] يعني پس روي خود را به سوي مسجدالحرام برگردان. بعد جبرئيل دست پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ را گرفت و او را به سوي كعبه برگردانيد و تمام آنان كه پشت سر حضرت در نماز بودند به سوي كعبه برگشتند.[4]از اين روايت به آساني به دست مي آيد كه پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ را جبرئيل به دستور خداوند در همان حالت نماز از بيت المقدس به سوي كعبه برگردانده است. و اين، كار خود پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ نبوده است تا آن را براي بعد از اداي نماز به تأخير بيندازد. و حتي در برخي روايات آمده است: (…فنزل جبرئيل فاخذ بعضديه و حوّله الي الکعبة)؛[5] يعني جبرئيل نازل شد و دو بازوي پيامبر را گرفت و او را به سوي كعبه برگردانيد؛ بنابراين تبديل قبله در حال نماز كاملاً طبق برنامه الهي و دستورالعمل خداوند به جبرئيل انجام شده است، كه پيامبر را در همان حالت نماز به سوي كعبه برگرداند و روي گرداندن كار خود پيامبر نبوده است.
ثانياً: چون يهودي ها مسأله قبله و نماز گزاردن پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ و مسلمانان را با حساسيت پي گيري مي كردند و به عنوان يك نقص بر دين اسلام مطرح مي نمودند كه چرا قبله مستقل ندارد! خداوند خواست در همان حالت نماز پيامبرش را به سوي كعبه قرار دهد تا عظمت اين پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ و اين دين و كعبه را به آنها بفهماند و به اين نكته توجه دهد كه مسلمين و پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ به اندازه اي مهم هستند كه در حالت عبادت و نماز خواست قلبي پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ برآورده مي شود و امين وحي دست او را مي گيرد و به سوي قبله جديد متوجه مي كند؛ زيرا به علت سخنان ناشايسته يهودي ها پيامبر بسيار آرزو داشته است كه مسأله قبله به نحوي حل شود.
ثالثاً: گذشته از سخنان يهودي ها، تغيير قبله جنبه امتحان براي عده اي از مسلمانان را نيز داشته است؛ زيرا مقصود از اين كار در آن حالت كه هيچ كسي گمان نمي كرد، در واقع بدين معناست كه خداوند مؤمنان حقيقي را از مدعيان ايمان جدا كند و مشخص نمايد كه چه كساني كاملاً تحت فرمان پيامبر، بدون چون و چرا رفتار مي كنند و چه كساني نمي كنند، لذا در آيه در اين باره چنين آمده است: «وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْها إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلي عَقِبَيْهِ وَ إِنْ كانَتْ لَكَبِيرَةً إِلاَّ عَلَي الَّذِينَ هَدَي اللَّهُ»؛[6] يعني تغيير قبله از آن طرفي كه بر آن نماز گزار ديد براي اين بود تا موافق را از مخالف تميز دهيم و اين كار براي غير آنهايي كه خداوند آنان را هدايت كرده است كار دشواري بوده است. از اين آيه شريفه معلوم مي شود كه تغيير قبله براي برخي از مسلمانان نيز جاي سؤال داشته است كه چرا قبله اي كه نياكان آنها بدان سوي عبادت مي كرده اند تغيير مي نمايد؛[7] پس تغيير قبله در حالت نماز خواندن، مي تواند بدين معنا باشد كه مسلمانان به اهميت اين كار پي ببرند و به عظمت كعبه واقف شوند، و در پيروي مطلق از عمل پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ مورد امتحان قرار گيرند و معلوم شود كه تا چه اندازه تسليم و مطاع پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ هستند.
رابعاً: تغيير قبله در حالت نماز يكي از معجزات پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ محسوب مي شود، چون طبق محاسبات دانشمندان هيئت سابق، عرض جغرافيايي مدينه 25 درجه و طول آن 75 درجه و 20 دقيقه محاسبه شده است، طبق اين محاسبه قبله هايي كه در مدينه استخراج مي شد با محراب پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ كه اكنون به همان وضع سابق مانده است تطبيق نمي كرد، و اين سبب حيرت عمده اي از اهل فن بوده است؛ لكن دانشمند بزرگ سردار كابلي بر اساس مقياس هاي امروزي اثبات كرده است كه عرض مدينه 24 درجه و 75 دقيقه، و طول آن 39 درجه و 59 دقيقه است. طبق اين نظر علمي دقيق، قبله مدينه 45 درجه از نقطه جنوب انحراف دارد و اين استخراج درست با محراب پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ بدون كم و كاست انطباق دارد. اين خود از معجزات الهي آن حضرت است كه بدون آن که بعد از نماز براساس دقت فكري و عقلي و يا ابزار خاصي، سمت قبله را مشخص كند، در همان حال نمازش دقيقاً به سوي كعبه نماز را ادامه داده است و اين نبوده است جز براساس وحي خداوند كه معجزه آن حضرت محسوب مي شود.[8] بي ترديد اعجاز بودن اين كار در صورتي كاملتر بود كه در حال نماز قبله پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ تغيير نمايد و درست با واقع مطابق باشد، و گرنه اگر بعد از نماز قبله را تغيير مي داد ممكن بود برخي گمان مي كردند كه حضرت بر اساس محاسبه علمي خودش، اين دقت را انجام داده و كار جبرئيل و يا عمل اعجازگونه نبوده است.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1.  طباطبائي، سيد محمدحسين، الميزان، ج 1، ص 315 تا 338، نشر مؤسسة الاعلمي، بيروت، 1403 ق.
2. ناصر مكارم شيرازي ، پرسش ها و پاسخ هاي مذهبي، ج 4، ص 82 تا 94، نشر انتشارات جوان، قم بي تا.
3. حسن زاده آملي، هزار و يك نكته، نكته هاي: 404، 812، 833، نشر فرهنگي رجا تهران، 1364 ش.
 
پي نوشت ها:
[1] . بقره/ 144.
[2] . سبحاني، جعفر، فروغ ابديت، قم، نشر مركز دارالتبليغ اسلامي، بي تا، ج 1، ص 396 و 397.
[3] . بقره/ 144.
[4] . صدوق، محمد بن علي بن بابويه، من لا يحضر الفقيه، بيروت، نشر دار التعارف، 1401 ق، ج 1، ص 178.
[5] . طبرسي، فضل بن حسن، مجمع البيان، تهران، نشر مكتبة العلمية الاسلامية، بي تا، ج 1، ص 223.
[6] . بقره/ 143.
[7] . سبحاني، جعفر، فروغ ابديت، نشر پيشين، ج 1، ص 396.
[8] . سبحاني، جعفر، فروغ ابديت، نشر پيشين، ج 1، ص 397 و 398.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد