در ابتدا لازم به ذكر است كه از ديرباز اين پرسش ذهن بشر را مشغول داشته كه سرانجام جهان چگونه است و آفرينش به كجا ميانجامد در روايات و منابع ديني، موارد متعددي وجود دارد كه اشخاص چنين سؤالاتي را از معصومين داشتهاند از جمله:
1. ابوخالد قماط ميگويد به امام صادق ـ عليه السّلام ـ عرض كردم: زماني كه بهشتيان وارد بهشت و اهل دوزخ وارد جهنم شدند چه ميشود؟ حضرت فرمود: اگر خداوند بخواهد موجوداتي را بيافريند و براي آنها دنيايي را ايجاد كند، اين كار را انجام ميدهد.[1]2. محمدبن مسلم از امام باقر ـ عليه السّلام ـ روايت كرده كه حضرت فرمود: خداوند از روزي كه در زمين بناي آفرينش را نهاد هفت عالم آفريد كه آنها از فرزندان آدم به حساب نميآمدند، آنها را از زمين آفريد و پي در پي بر آن ساكن شدند و سرانجام منقرض شدند. پس آدم ابوالبشر (پدر بزرگ نسل حاضر) را آفريد و فرزندان او را از نسل او خلق كرد، به خدا سوگند هيچگاه بهشت از ارواح مؤمنان خالي نبوده و آتش از ارواح كافران و گنهكاران خالي نمانده است. شايد اين گونه ميپنداري كه چون قيامت برپا گردد و خداوند بدنهاي اهل بهشت را با ارواح آنها همراه گرداند و بدنهاي اهل دوزخ را همراه ارواحشان در جهنم يك جا سازد، ديگر او در شهرها مورد پرستش قرار نميگيرد و خلقي نميآفريند تا او را بپرستند و به يكتايي و بزرگي او بپردازند؟ چنين نيست به خدا سوگند آفرينشي خواهد داشت، كه بدون نر و ماده پديد آمده و او را بندگي كنند، بزرگش شمارند. او زميني ميآفريند كه آنان را حمل كند و آسماني بيافريند كه در سايهاش باشند. آيا نميبيني خداوند ميفرمايد: «يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ»[2] يعني در آن روز، اين زمين به زمين ديگر، و آسمانها به آسمانهاي ديگر تبديل ميشود. و ميفرمايد: «أَفَعَيِينا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ»[3] يعني آيا ما از آفرينش نخستين عاجز و ناتوان مانديم كه آنان در آفرينش جديد شك و شبهه داشته باشند.[4]بنابراين از آيه استفاده ميشود كه اگر خداوند اين عالم و همة موجودات در آن را آفريده و آن را به بهترين نظامي تدبير كرده، با قدرت و علم او بوده و همان قدرت و علم هنوز هم باقي است و چيزي از آن كم نشده، پس خداوند از خلقتي جديد و اينكه خلقت دنيايي عالم را به خلقتي ديگر تبديل كند، عاجز نيست، ضمناً عقل و نقل و متكلمان اسلامي چنين چيزي را نفي نميكنند.
علامه طباطبايي در ذيل آية «يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ» ميفرمايد: معناي تبديل آن است كه حقيقت آسمان و زمين و آنچه بين آنهاست، همان آسمان و زمين است، جز اينكه نظام جاري در آنها غير از نظام جاري در دنياست، بنابراين اوصاف زمين و آسمان تبديل ميشود نه خود آنها.[5] زيرا تبديل غير از معدوم كردن است و بعيد نيست از همين ماده و عناصري كه اكنون در بناي آسمان و زمين به كار رفته است نظامي تازه ساخته و موجودات تازهاي آفريده شود؛ زيرا پس از برپايي قيامت، بساط آفرينش برچيده نميشود گرچه خداوند، گسترة آسمانها را طومار گونه درهم ميپيچد. نسل كنوني انسان ساكن بر روي كرة خاك كه فرزندان حضرت آدم و حوا به شمار ميروند نخستين سلسله بشر نيستند بلكه در رتبه و پايههاي بعدي قرار گرفته و پيش از آن چندين نسل منقرض شدهاند و پس از انقراض اين نسل، دگربار آفريدة ديگري بدون پدر و مادر در زميني جديد آفريده ميشود و اين گونه گزارهها نشان دهندة دوام فيض خداست.[6]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1- تفسير موضوعي،ج 5، عبد الله جوادي آملي.
2- تفسير برهان،ج 4، سيد هاشم بحراني.
پي نوشت ها:
[1] . مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، بيروت، داراحياء التراث العربي، چاپ سوم، ج8، ص376، ح18.
[2] . ابراهيم/ 48.
[3] . ق/ 15.
[4] . بحراني، سيدهاشم، تفسير برهان، تهران، انتشارات آفتاب، ج4، ص219، ذيل آيه 15 سوره ق.
[5] . طباطبايي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، چاپ چهارم، تهران، بنياد علامه طباطبايي، 1370، ج12، ص91ـ93.
[6] . جوادي آملي، عبدالله، تفسير موضوعي قرآن كريم، قم، مركز نشر اسراء، چاپ اول، 1381، ج5، ص534 ـ 538.