خانه » همه » مذهبی » خلقت شگفت‎انگيز موجودات از جمله انسان دليل قاطع بر وجود خالقي عاقل مي‎باشد ولي آيا محتمل نيست كه به عنوان مثال چشم انسان زاييدة تحول و تكامل طولاني مدت چشم ميمون و يا مار باشد؟

خلقت شگفت‎انگيز موجودات از جمله انسان دليل قاطع بر وجود خالقي عاقل مي‎باشد ولي آيا محتمل نيست كه به عنوان مثال چشم انسان زاييدة تحول و تكامل طولاني مدت چشم ميمون و يا مار باشد؟

مي‎دانيم كه دو فرضيه در ميان دانشمندان علوم طبيعي دربارة آفرينش موجودات زنده، اعم از گياهان و جانوران، وجود داشته است:
1. فريضة تكامل انواع، «ترانسفورميسم» كه مي‎گويد: انواع موجودات زنده در آغاز داراي شكل كنوني نبوده‎اند. بلكه موجودات تك سلولي در آب اقيانوس‎ها و از لابلاي لجن‎هاي اعماق درياها با يك جهش پيدا شده اند، اين موجودات ذره‎بيني زنده تدريجاً تكامل يافته و از نوعي به نوع ديگر تغيير شكل داده اند، از درياها به هوا و صحرا راه يافته اند، و انواع گياهان و جانوران آبي و زميني و پرندگان را به وجود آورده اند.
2. فرضية ثبوت انواع يا «فيكسيسم» كه مي‎گويد:
انواع جانداران هر كدام جداگانه از آغاز به همين شكل كنوني، به وجود آمده اند، و هيچ نوعي به نوع ديگر تبديل نيافته است. و طبعاً انسان هم داراي خلقت مستقلي بوده است و از آغاز به همين صورت بوده است. دانشمنداني هر دو گروه براي اثبات عقيدة خود مطالب فراواني نوشته‎اند و نزاع‎هاي زيادي در محافل علمي بر سر اين مسئله در گرفته است.[1]در اين دو فرضيه همان‎گونه كه مشاهده مي‎فرماييد بحث از تحول انواع موجودات است نه تحول اعضاي آن‎ها. سئوال  از تحول چشم ميمون و مار به چشم انسان است، اين فرض به هيچ وجه مطرح نبوده است و امكان هم ندارد كه عضوي ازاعضاي يك نوع از عضو نوع ديگر تكامل يافته باشد، زيرا عضو بدن يك نوع، تابع ارگانيزم تحول مجموعة اعضاي نوع خويش است. و اگر منظور اين باشد كه شباهت چشم انسان با چشم ميمون و مار و وجود اعضاي تكامل نيافته دليل بر تحول نوع انسان از ديگر انواع موجودات است، اين فرض، همان فرضية تكامل انواع يا «ترانسفورميسم» است. امّا اين‎كه كدام يك از اين دو فرضيه ترجيح دارد؟ يك بحث علمي است و بايد پيشرفت علوم زيست‎شناسي، پاسخ قطعي به آن را ارائه كند.[2] فعلاً دانشمنداني که از اين مسائل بحث مي‎كنند همواره از آن به عنوان فرضيه ياد مي‎كنند نه قانون ثابت شدة علمي و اصل مسلّم قطعي اگر چه امروزه نظرية تکامل مورد نقد قوي دانشمندان قرار گرفته است.[3]

فرضية تكامل و خداشناسي
فرضية تكامل انواع اگر ثابت شود و به عنوان يک قانون و اصل در زيست‎شناسي پذيرفته گردد، شكل يك قانون علمي را كه از يك سنّت علمي الهي در طبيعت پرده برمي‎دارد، به خود خواهد گرفت و مانند ديگر قوانين و اصول طبيعي كشف شده از عالم طبيعت خواهد بود.
روشن است که يكي از براهين توحيد و اثبات صانع «برهان نظم» در جهان هستي است و آشكارا دلالت دارد كه اين جهان روي نقشه و تدبير آفريده شده، و معلول تصادف و اتفاق نيست. بايد توجه داشت که برهان نظم با هر دو فرضيه سازگار است. [4] زيرا حتي در صورت تکامل نيز هدايت و رهبري انواع در اين پيچ و خم عجيب تكامل و تبديل يك موجود زنده بسيار ساده، به اين همه انواع مختلف و متنوع جانداران، بدون يك نقشة حساب شده و دقيق از طرف يك عقل كل امكان‎پذير نخواهد بود.[5]

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. داروينيسم، آيت‎الله جعفر سبحاني.
2. كلام جديد، عبدالحسين خسروپناه، ص 337 الي 426.
 
پي نوشت ها:
[1] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج 11، ص 83 و 81.
[2] . مطهري، مرتضي، مقالات فلسفي، انتشارات صدرا، ص 48.
[3]. خسروپناه، عبدالحسين، کلام جديد،ص 319.
[4] . سبحاني، جعفر، دارونيسم، ص 19ـ18.
[5] . مكارم شيرازي، ناصر، يك صد و هشتاد پرسش و پاسخ، ص 581ـ588.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد