خانه » همه » مذهبی » مراحل خلقت آدم ـ عليه السّلام ـ و مکان هاي زندگي وي را بيان کنيد؟

مراحل خلقت آدم ـ عليه السّلام ـ و مکان هاي زندگي وي را بيان کنيد؟

در مورد خلقت آدم و اتفاقاتي كه در اين زمينه رخ داده، بحث هاي تفصيلي و گستردة زيادي در تفاسير و روايات وجود دارد كه اينك به طور اجمال مراحل خلقت آدم و حوادث آنرا ذكر مي كنيم:
الف) مطرح كردن قصة خلقت آدم و خليفه بودن او در روي زمين:
وقتي خداوند اين قضيه را با فرشتگان مطرح كرد آنها گفتند: «آيا كسي را در آن (خليفه) قرار مي دهي كه در آن فساد مي كند و خونها را مي ريزدو حال آن كه ما ترا ستايش و تقديس مي كنيم؟ خداوند  فرمود: من چيزي را مي دانم كه شما نمي دانيد.[1]» در اين مرحله فرشتگان با توجه به شناختي كه از خود و آدم دارند (به عنوان سؤال) مي گويند: چرا چنين موجودي را خليفه قرار مي دهي؟ خداوند مي گويد من از استعداد و توانايي هاي آدم، چيزهايي مي دانم كه شما نمي دانيد و او براي اين كار مناسب است سخني ديگر كه در اين مرحله خداوند با فرشتگان مطرح كرد اين بود كه «من بشري را از گل مي آفرينم، هنگامي كه آن را نظام بخشيدم و از روح خود در آن دميدم براي او به سجده افتيد.»[2] بنابراين لزوم سجده بر آدم توسط فرشتگان، قبل از خلقت آدم مطرح شد.
ب) خلقت آدم:
در اين كه آدم از چه چيز آفريده شده است تعابير مختلفي در قرآن آمده است: خاك[3] و گل[4] ـ گل چسبنده[5] و گل خشكيده اي كه از گل بدبو گرفته شده[6] ـ گل خشكيدة مثل سفال[7] كه هر يك از اين تعابير مي تواند به مرحله اي از خلقت آدم، اشاره كند مثلا اول خاك بود بعد تبديل به گل شد؛ گلي كه خصوصيت آن بدبويي و چسپندگي بود. بعد اين گل خشك شد و وقتي اعضاي بدن او نظام يافت و شكل يك انسان را پيدا كرد، خداوند در او روح دميد و او موجود زنده شد. خداوند در اين مرحله مي گويد: «از روح خودم در او دميدم.»[8] مراد آن است كه خداوند روحي خلق كرد و در انسان دميد و اين بيان كه روح خودم را در او دميدم براي شرافت دادن به انسان است نه اينكه مقصود اين باشد که قسمتي از روح خودم را در او دميدم.
ج) سجده بر آدم:
خداوند به فرشتگان، دستور سجده را قبل از خلقت آدم داد به اين نحو كه  وقتي انسان خلق شد و خداوند در او روح دميد، بايد فرشتگان بر او سجده كنند، در اين مرحله همة فرشتگان جز ابليس، بر آدم سجده كردند.[9]د) تعليم اسماء به آدم: در اين مرحله خداوند به آدم اسماء (علم به حقايق و اسرار آفرينش) را ياد داد كه فرشتگان از آن آگاه نبودند.[10]ن) سكونت آدم و همسرش در بهشت:
در اين مرحله خداوند به آدم گفت: اي آدم تو با همسرت در بهشت سكونت كن و در آن از هر طعام گوارا که مي خواهيد بخوريد اما نزديك اين درخت نشويد كه از ستمگران خواهيد شد.»[11] و در آياتي ديگر آنرا چنين توصيف مي كند، «براي تو اين است كه در آن گرسنه و برهنه نخواهي شد و در آن تشنه نمي شوي و حرارت آفتاب آزارت نمي دهد.»[12] اما شيطان به وسوسه گري پرداخت و گفت: «اي آدم آيا مي خواهي تو را به درخت زندگي جاويد و ملكي بي زوال، راهنمايي كنم.»[13] اين وسوسه، سبب شد آدم و حوا از آن درخت بخورند و موجبات خروج خود از بهشت را فراهم كنند. اما نكتة مهم در اينجا اين است كه فكر نكنيم آدم از دنيا يكباره به بهشت آخرت رفت و بعد از آن دوباره به اين دنيا آمد. چرا كه بهشت آدم، بهشتي  دنيايي بوده است كه طبق حديثي از امام صادق ـ عليه السّلام ـ ماه و خورشيد در آن طلوع مي كردند و امام مي فرمايد: «اگر از بهشت هاي آخرت بود از آن هرگز خارج نمي شدند.»[14]بنابراين مسلم است كه بهشت آخرت نبوده است و بهشتي اين دنيا  بوده است اما آيا باغي از همين باغهاي دنيا بوده است و در روي همين كرة زمين قرار داشته يا در كرات ديگر بوده است[15] يا مثل اين باغهاي معمولي نبوده بلكه امري باطني و برزخي بوده است[16] محل بحث است و نظرات مختلفي پيرامون آن بيان شده است.
ي) خروج از بهشت و زندگي در زمين و آمدن شريعت:
وقتي آدم و حوا به وسوسة شيطان گوش كردند و از آن درخت خوردند اثر طبيعي اين كار خروج از بهشت بود. بعد از خروج، در زمين مستقر شدند به اين بيان كه اگر بهشت آدم، باغي از باغهاي همين دنيا بوده است بنابراين از آن باغ بيرون شده و در ساير نقاط زمين، زندگي عادي شكل دادند و اگر بگوييم در كرات آسماني ديگر بوده است از آن كرات به زمين آمدند و اگر بگوييم آن بهشت، امري برزخي و باطني بوده است از آن بهشت برزخي، بيرون آمده و زندگي عادي خود را در زمين آغاز کردند.
در اين مرحله خداوند مي گويد: «اگر از سوي من براي شما هدايتي آمد پس هر كس از آن پيروي كند ترس و اندوهي براي او نيست.»[17] مي بينيم كه بحث شريعت و دين و هدايت در روي زمين پس از خروج آدم از بهشت و سكونت در زمين مطرح مي شود. از اينجا اين نكته را مي توان استفاده كرد كه نهي خداوند به آدم مبني بر اين که نزديك درخت نشويد و از آن نخوريد، نهي ارشادي و به عنوان راهنمايي آدم بوده است؛ بنابراين مخالفت آدم با آن، گناه و حرام نبوده است زيرا وقتي گناه و معصيت معنا دارد كه دين و شريعتي باشد و امر و نهي مولوي مطرح باشد.
نتيجة بررسي مراحل زندگي آدم اين شد كه آدم از اول براي زندگي در روي زمين و خلافت خدا در زمين، خلق شده بود. از گل و خاك همين زمين هم خلق شد و در بهشتي اين دنيا  به صورت موقت و براي شناخت دوست و دشمن و آموزش و تمرين ساكن شد و بعد به زندگي عادي در روي زمين ادامه داد.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر :
1. تفسير نمونه، ناصر مکارم شيرازي.
2. ترجمه تفسير الميزان،محمدباقر موسوي همداني.
 
پي نوشت ها:
[1] . بقره/ 30.
[2] . ص/ 72.
[3] . آل عمران/ 52.
[4] . سجده/ 7.
[5] . صافات/ 11.
[6] . حجر/ 26.
[7] . الرحمن/ 14.
[8] . حجر/ 26.
[9] . طه/ 116.
[10] . بقره/ 31.
[11] . بقره/ 35.
[12] . طه/ 118 و 119.
[13] . طه/120.
[14] . كليني، محمد بن يعقوب، الكافي، دارالكتب الاسلاميه، چاپ سوم، ج 2، ص 247.
[15] . ر. ك: مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، دارالكتب الاسلاميه، ج 1، ص 186 و 187.
[16] . ر. ك: طباطبايي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان،ترجمه ،محمد باقر، موسوي همداني ، ج 1، ص 182 و  183.
[17] . بقره/ 38.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد