طلسمات

خانه » همه » مذهبی » چرا خداوند براي قوم امام حسين ـ عليه السّلام ـ عذاب آسماني نفرستاد؟

چرا خداوند براي قوم امام حسين ـ عليه السّلام ـ عذاب آسماني نفرستاد؟

ترديدي نيست تمام پديده هاي جهان هستي معلول و فعل خداوند است و افعال الهي نشأت گرفته از حكمت ذات حق و مبتني بر قوانين ثابت، سنّت هاي لايتغيّر و شيوه هاي خاصي است كه خداوند گردش كار را خارج از آن شيوه انجام نمي دهد، و از اين گروه از افعال الله در اصطلاح فلسفه به نام نظام جهان و قانون اسباب و مسببات ياد مي شود و در قرآن كريم از آن به نام سنت الهي تعبير شده است[1].
خداوند در نظام تكوين داراي قوانين ثابت و سنت هاي متعددي است كه بر هر كدام ضوابطي خاص از جانب خداوند حاكم است و هيچ سنّتي جز در اثر حصول شرايط آن به وقوع نمي پيوندد. يكي از سنت ها و قوانين الهي در جهان هستي نسبت به بشر سنّت عذاب الهي است كه در اثر گناه و طغيان بشر دامنگير قومي و گروهي مي شود.
حال، طبيعي است كه اين پرسش مطرح مي شود: لشكريان يزيد نظر به عمل جنايتكارانه بسيار بزرگي كه انجام دادند و امام حسين را به شهادت رساندند چرا عذاب الهي دامنگير آنان نشد، در حاليكه در امت هاي پيشين در برابر گناهان عظيم مانند تكذيب انبياي الهي عذاب نازل مي گرديد؟ البته اين سئوال اختصاص به شهادت امام حسين ندارد و نسبت به ساير ائمه ـ عليه السّلام ـ كه دستگاه خلافت معمولاً آنان را به شهادت مي رساندند نيز اين پرسش قابل طرح است.
به منظور پاسخ به اين سئوال لازم است پيشاپيش شرايط وقوع عذاب الهي، انواع و اقسام عذاب الهي و موانع آن را بدانيم:

امر اول: عوامل و شرايط وقوع عذاب الهي:
از آيات متعدد قرآن كريم استفاده مي شود كه يکي  از علل وقوع عذاب الهي ظلم و جور است. و با توجه به اينكه در قرآن كريم واژة ظلم هم بر ظلم افراد نسبت به خودشان اطلاق شده است؛ مانند كفر و انجام برخي از معاصي، و هم بر ظلم افراد نسبت به ديگران؛ اطلاق ظلم شامل هر دو قسم مي شود. بنابراين ظلم بر خويشتن و ظلم بر ديگران مي تواند عامل نزول عذاب الهي و انطباق سنّت عذاب بر گروهي و يا فردي شود.
آياتي كه دلالت بر اين معنا دارند فراوان است و ما به ذكر يك آيه شريفه بسنده مي كنيم:
ولقدا اهلكنا القرون من قبلكم لما ظلموا و جائتهم رسلهم بالبيّنات و ما كانوا ليومنوا، كذلك نجزي القوم المجرمين.[2] به يقين گروههايي پيش از شما را هنگامي كه ستم كردند هلاك نموديم، در حاليكه رسولان الهي دليل هاي روشني براي آنان آوردند، ولي هرگز ايمان نياوردند و ما خلافكاران را اين گونه كيفر مي دهيم.
و نزول عذاب الهي در اثر ظلم انسانها بلافاصله پس از وقوع ظلم نيست بلكه بعد از طي دو مرحله اي ديگر است:
1. اتمام حجت: خداوند بعد از آنكه پيامبران و مبلغان دين خود را بسوي گروهي و امتي گسيل داشت و براي آنان ثابت گرديد كه پيامبران و مبلغان رسالت الهي دارند و براي هدايت آنان از جانب خداوند آمده اند، مع ذلك راه عناد و لجاج را در پيش گرفتند و سخن مبلغان الهي را نشنيدند، يك گام بسوي نزول عذاب الهي نزديك مي شوند.
و لوانا اهلكناهم بعذاب من قبله لقالوا ربنا لو لا ارسلت إلينا رسولاً فنتبع آياتك من قبل ان نذل و نخزي[3] بر فرض اگر ما آنان را پيش از فرستادن پيامبر و كتاب الهي عذاب مي كرديم حتماً در قيامت مي گفتند: پروردگارا چرا پيامبري بسوي ما نفرستادي تا از آياتت پيروي مي نموديم.
2. امهال و استدراج: چنانچه گروهي و يا قومي سخن فرستادگان الهي را نپذيرفتند، خداوند در مرحلة اول مصائب و گرفتاري هايي همچون زلزله و خشكسالي، بيماري و قحطي را پديد مي آورد تا انسان از خواب غفلت بيدار شود و به خدا نزديك گردد و اگر اين منبّهات كارگر نشد، به يكباره نعمتهاي مادي افزايش مي يابد، آسايش و رفاه دامن انسان را فرا مي گيرد تا آنكه بر غفلت او افزوده شود و بيش از پيش از خداي خود فاصله گيرد آنگاه عذاب الهي بر آنان نازل مي گردد.
و آيات 42ـ44 سورة انعام همين معنا را مي رساند. بنابراين سنّت عذاب الهي معلول ظلم انسان است و بعد از اتمام حجت و مهلت دادن لازم واقع مي شود[4].

امر دوّم: انواع عذاب الهي:
عذاب الهي انواع و اقسام گوناگون داردكه برخي از اقسام آن عبارت است از:
1. عذاب استيصال: عذابي است كه در اثر آن تمامي افراد يك گروه و يا يك قوم نابود مي گردد، نظير آنچه در امتهاي گذشته اتفاق مي افتاد.
2. عذاب غير استيصال: عذابهايي كه به هلاكت تمامي افراد يك امت منجرنمي شود مثل وقوع اختلاف، جنگ و درگيري[5].
3. عذاب هاي معنوي: عذاب هايي است كه مربوط به بعد معنوي و روح انسان مي شود، مانند دور شدن از رحمت الهي، نهاده شدن  مهر ضلالت بر دل انسان و سلب توفيق از انجام اعمال عبادي.
4. عذاب هاي جسمي: عذاب هايي است كه مربوط به جسم و تن انسان مي شود مانند غرق شدن و فرو رفتن در زمين[6].
5. عذاب هاي اخروي: عذاب هايي است كه در جهان آخرت دامن انسان را مي گيرد. اينكه عذاب الهي معلول ظلم است و بعد از اتمام حجت امهال واقع مي شود, شامل همة انواع عذاب مي گردد و اما تعيين نوع آن بستگي به شرايط و عوامل ديگر دارد.

امر سوّم: موانع نزول عذاب:
1. حضور و وجود پيامبر گرامي اسلام ميان مردم: و ما كان الله ليعذّبهم و انت فيهم.[7]  در حاليكه تو در ميان آنان هستي خداوند آنان را عذاب نخواهد كرد.
2. استغفار مردم: و ما كان الله معذبهم و هم يستغفرون[8]. خداوند در حاليكه آنان طلب آمرزش مي كنند آنان را عذاب نخواهد كرد.
3. وجود مؤمنين ميان مردم: از امام باقر ـ عليه السّلام ـ روايت شده است: لا يصيب قرية عذاب و فيها سبعة من المؤمنين[9]  عذاب الهي در قريه اي كه در آن هفت نفر از مؤمنين وجود داشته باشد نازل نمي شود.
4. دعا: از امام زين العابدين ـ عليه السّلام ـ روايت شده است: الدعاءيدفع البلاء النازل و مالَم ينزل[10] دعا بلاهاي نازل شده و نازل نشده را دفع مي كند.[11]با توجه به مطالب فوق، در مورد قاتلان امام حسين و كساني كه با علم و عمد به جنگ امام رفتند و امام را به شهادت رسانيدند، ترديدي نيست آنان مستحق عقوبت اخروي اند و نيز عذاب هاي دنيوي غير از عذاب استيصال بر آنان نازل گرديد؛ به گونه اي كه در مدت بسيار كوتاهي  به انواع بلا ها و بيماري ها مبتلا شده و به هلاك رسيدند و نتوانستند به اهداف و آمال شان برسند.
اما اينكه چرا عذاب استيصال بسان صاعقة آسماني قاتلان امام حسين و لشكريان يزيد را نابود نكرد، مي توان به يكي از دو وجه تحليل كرد:

وجه اول: اختصاص عذاب استيصال به كفار:
آية الله مصباح يزدي تصريح مي كند: از آيات قرآن بدست مي آيد عذاب استيصال اختصاص به كافران دارد، اما عذاب هاي تنبيهي ممكن است بر جامعه كافران و مؤمنان نازل شود[12].
مي توان اين معنا را از آية شريفه ربنا ولاتحمل علينا اصرا كما حملته علي الذين مِن قبلنا[13]  استفاده كرد. يعني: پروردگارا سنگيني بر ما قرار مده آنگونه كه بر امت هاي پيشين قرار دادي، پروردگارا آنچه را طاقت نداريم بر ما قرار مده.
از قرينه «كما حملته علي الذين من قبلنا» فهميده مي شود که  از جمله اموري كه از امت اسلامي رفع شده عذاب استيصال است، و تفسيري كه علامة طباطبايي در الميزان و طبرسي در مجمع البيان از اين آية شريفه ارائه ميدهند مؤيد همين معنا است[14].
به علاوه درصحيح مسلم روايتي آمده است كه از امت اسلامي عذاب استيصال رفع شده، و در تفسير نورالثقلين در ذيل آية شريفة فوق روايتي ذكر شده كه مي توان از آن اين معنا را استفاده كرد[15].

وجه دوّم: وجود مصلحت:
بر فرض وجه اول را نپذيريم ولي اين نكته مسلّم است كه نزول عذاب استيصال منوط به يكسري مصالح خفيه اي است كه چه بسا به خاطر نبودن آن مصالح، واقع نمي شود. مانند بودن افراد مؤمن در صلب پدران عصيان گر و گناهكار كه البته بسياري از آن مصالح براي ما روشن نيست[16].
بنابراين، عدم وقوع عذاب استيصال الهي بر قاتلان امام حسين ـ عليه السّلام ـ ممكن است به خاطر يكي از اين دو وجه باشد و ممكن است به خاطر يكي از موانع ذكر شده در امر دوم باشد.

معرفي منبع جهت مطالعه بيشتر:
ـ راه و راهنما شناسي، آية الله محمد تقي مصباح يزدي، بخش دوم، ص 115ـ176، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني (قدس)، دوم 1379.
 
پي نوشت ها:
[1] . مطهري، مرتضي، مجموعه آثار (عدل الهي)، تهران، انتشارات صدرا، چاپ دوم، 1370، ج 1، ص 138.
[2]  . سوره يونس, آيه 13.
[3] . سوره طه, آيه 134.
[4] . عبدالسلام بن نصرالله، سنة الله في عقاب الامم، رياض، دارالمعراج، چاپ اول، 1415 هـ ق، ص 23ـ37.
[5] .  مصباح يزدي، محمد تقي، راه و راهنما شناسي، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره)، چاپ دوم، 1379، ص129.
[6] . عبدالسلام بن نصرالله، سنّة الله في عقاب الاصم، ص 35.
[7] . سوره انفال, آيه 33.
[8] . همان.
[9] . کليني, محمد يعقوب, اصول كافي، ج 2، ص 247
[10]  . اصول كافي، ج 2، ص 469.
[11] . طالب، عبدالرسول، آثار و نتابج اعمال در دنيا، رسالة مطع جهاد مركز مديريت، 1388، ص 192ـ198.
[12] . مصباح يزدي، محمد تقي، راه و راهنما شناسي، ص 143.
[13]  . سوره بقره,آيه 286
[14] . طباطبايي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، چاپ جامعة مدرسين، طبرسي، مجمع البيان مؤسسة الاعلمي، بيروت، چاپ اول، 1415، ج 2، ص 230.
[15] . صحيع مسلم، كتاب الفتن و اشراط الساعة، ج 4، ص 2215، جويزي، تفسير نورالثقلين، قم، اسماعليان، 1412، ج 1، ص 307.
[16] . مصباح يزدي، محمد تقي، راهنما شناسي، ص 127ـ133.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد