از مجموع آيات و رواياتي كه دربارة مصائب و مشكلات آمده است برميآيد كه مشكلات و مصائب بر دوگونه مي باشند:
الف) مشكلات و مصائبي كه با طبيعت زندگي انسان سرشته شده و اراده و اعمال بشر كمترين تأثيري در آن ندارد. مانند: مرگ و مير و قسمتي از حوادث دردناك طبيعي مثل: زلزله، سيل، طوفان و … قرآن كريم ميفرمايد: «ما اصاب من مصيبة إلا باذن اللّه و من يؤمن بااللّه يَهدِ قَلبَهُ[1]؛ هيچ مصيبتي رخ نمي دهد مگر به اذن خداوند,هر كس به خدا ايمان داشته باشد، خدا قلبش را هدايت ميكند». چنين مشكلاتي كه دامنگير انسان ميشود، از قبل مقدر شده و در لوح محفوظ ثبت است.
لذا بسياري از انبياء، اولياء و صلحا گرفتار چنين مصائبي ميشدند. در حديث نيز داريم، هنگامي كه امام عليبن الحسين ـ عليه السّلام ـ بر يزيد وارد شد، يزيد نگاهي به او كرد و گفت: يا علي! ما اصابكم من مصيبة فبما كسبت ايديكم! اشاره به اينكه حوادث كربلا نتيجة اعمال خود شما بود. امام ـ عليه السّلام ـ در پاسخ فرمود: «اين آيه در مورد ما نازل نشده، آنچه دربارة ما نازل شده آية ديگري است كه ميفرمايد: ما أَصابَ مِنْ مُصيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا في أَنْفُسِكُمْ إِلاَّ في كِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسير.[2] هر مصيبتي كه در زمين يا در جسم و جان شما روي دهد پيش از آفرينش شما در كتاب (لوح محفوظ) بوده و آگاهي براين امر به خداوند آسان است.»[3] بنابراين برخي از مشكلات از قبل براي انسان در نظر گرفته شده و در لوح محفوظ ثبت است، اعمال و رفتار انسان در بروز آن نقش ندارد.
البته نبايد كسي به اين بهانه كه مصائب و مشكلات از سوي خداوند است و در لوح مقدر شده است، در برابر آن سكوت نموده و براي رفع آن هيچگونه اقدامي ننمايد، انسان بايد در برابر هرگونه مشكلات مبارزه كند و خود را از حوادث و مشکلات ايمن نگه دارد.
ب) برخي مصائب و مشكلات به خاطر خطاهاي گذشتة انسان است. خود انسان در آن نقش دارد، يعني به خاطر اعمال و رفتار ناپسند دامنگير انسان ميگردد. گاهي چنين مشكلاتي محصول گناهان جمعي است. چنانكه قرآن ميفرمايد: «فساد در خشكي و دريا به خاطر اعمال مردم آشكار شد. تا نتيجة بعضي از اعمال را كه انجام دادهاند به آنها بچشاند شايد باز گردند»[4]. روشن است كه اين آيه مباركه دربارة جوامع انساني است كه به خاطر اعمالشان گرفتار نابسامانيها ميشوند. آيات ديگر گواهي ميدهد كه در ميان اعمال انسان و نظام تكويني زندگي او، ارتباط و پيوند نزديكي وجود دارد كه اگر براصول فطرت و قوانين آفرينش گام بردارند، مشمول بركات الهي ميشوند و هرگاه فاسد شوند، زندگي آنها به فساد ميگرايد. گاهي مشكلات و مصائب محصول گناه فرد است كه تنها فرد خاص در زندگي شخصي مواجه با مشكلات ميشود كه يا ميميرد، يا مريض ميشود و يا ترس و گرسنگي و محروميت چرخ زندگيش را از كار مياندازد. قرآن نيز ميفرمايد: «هر مصيبتي به شما مي رسد به خاطر اعمالي است كه انجام دادهايد و بسياري را نيز عفو ميكند.»[5]، اين آيه هم خطاب به اجتماع دارد و هم به افراد. گويا بيانگر نوعي رابطة خاص ميان انسانها و اعمال آنان است. پيامبر گرامي (ص) نيز در مورد اين آيه «و ما اصابكم من مصيبة … » ميفرمايد: «اين آيه بهترين آيه در قرآن است، اي علي! هر خراشي كه از چوبي برتن انسان وارد ميشود و هر لغزش قدمي، بر اثر گناهي است كه از او سر زده …»[6].
بنابراين برخي از مشكلات و مصائب به خاطر گناهان خود انسان است. لذا علاوه بر رعايت و محافظت کردن خود در برابر آسيب ها و آفات و بلاها و مرضها, آدمي بايد همواره مواظب اعمال و رفتارش نيز باشد.
هيچگاه قرآن نميگويد در برابر مصائب تسليم باش و در رفع مشكلات كوشش مكن و تن به ظلمها و ستمها و بيماريها بده بلكه ميگويد: اگر با تمام تلاش و كوشش كه انجام دادي بازهم گرفتاريها بر تو چيره شد، بدان گناهي كردهاي كه نتيجه كفارهاش دامانت را گرفته، به اعمال گذشتهات بينديش و از گناهانت استغفار كن و خويشتن را بساز. [7]
فلسفة تقدير مصائب در لوح محفوظ
تقدير مصائب و مشكلات در لوح محفوظ علّتهاي مختلف دارد كه سه موردش ذكر ميشود:
1. زنگ بيدار باش: اگر بشر زندگي راحت و خالي از هرگونه ناملايمات داشته باشد، ارزش راحتي و آسايش را درك نخواهد كرد. زيرا بشر با غرور، شهوت، اميال و غرايزي كه دارد، اگر بحال خود گذاشته شود و هيچ وسيلة بيدار باشي نداشته باشد، اندك اندك حدود و حقوق را فراموش كرده و طبعاً به هرگونه خواستههاي نامشروع اميال و آرزوها تن خواهد داد كه فرآيند نامطلوب در پي خواهد داشت. لذا بشر به يك بانگ بيدار باش و زنگ خطر نيازمند است تا فطرت ذاتي انسان بيدار شود و به خداوند رو آورد، و از طرفي بشر تنها براي زندگي در اين جهان مادي خلق نشده، بلكه براي يك حيات جاوداني و كاملتري ذخيره شده است كه اين زندگي مقدمه براي رسيدن به آن است. و از آنجا كه بشر در نتيجة سرگرم شدن و مشغول شدن به اين زندگي مادي، از زندگي ابدي غفلت نموده و در پي تكامل خود نيست، نيازمند به يك وسيلة تذكر و بيداري است كه او را به مقصد اصلي و وطن حقيقي متوجه نمايد و زوال و فناي اين جهان گذرا را در مقابل او مجسّم سازد تا دلبستگي شديد به آن پيدا نكند و در تكاپوي تكامل خود باشد.
از آنچه كه قرآن فرموده: «آنچه از دست دادهايد غمگين نشويد و به آنچه خداوند به شما داده است خوشحال و دلبسته نباشيد».[8] نيز به دست ميآيد كه علت مصائب و مشكلات اين است كه انسان دلبسته و اسير زرق و برق اين جهان مادي نشود و آن را جاودانه نپندارد. بنابراين مصائب و مشكلات زنگ بيدارباش براي غافلان، شلاق بر ارواح خفته، رمز ناپايداري جهان مادي و اشارهاي به كوتاه بودن عمر اين زندگي است.
2. شلاق تكامل: استاد مطهري (ره)، مصائب و شدايد را براي تكامل انسان ضروري ميداند و ميفرمايد: اگر محنتها و رنجها نباشد بشر تباه ميگردد. قرآن ميفرمايد: «همانا انسان را در رنج و سختي آفرينش دادهايم»[9]. استاد ميافزايد كه آدمي بايد مشقتها را تحمل كند و سختيها را بكشد، تا هستي لايق خود را بيابد. تضاد و كشمكش، شلاق تكامل است، موجودات زنده با اين شلاق راه خود را بسوي كمال ميپيمايند، اين قانون در جريان نباتات، حيوانات و بالاخص انسان صادق است». اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ در يكي از نامههاي خود به عثمان بن حنيف … به اين قانون بيولوژيك اشاره ميكند: «كه در ناز و نعمت زيستن، موجب ضعف و ناتواني ميگردد و برعكس زندگي در شرايط دشوار و ناهموار، آدمي را نيرومند و چابك ميسازد و جوهر هستي او را آبديده و توانا ميگرداند. آنگاه حضرت توضيح ميدهد كه درختان بياباني كه از مراقبت و رسيدگي مرتّب باغبان محروم ميباشند، چوب محكمتر و بادوامتر دارند، درختان باغستانها كه دائماً مراقبت شدهاند و باغبان به آنها رسيدگي كرده نازك پوستتر و بيدوامترند».
استاد در ادامه ميفرمايد: خدا براي تربيت و پرورش جان انسانها دو برنامة تشريعي و تكويني دارد و در هر برنامه شدايد و سختيها را گنجانيده است. در برنامة تشريعي عبادت را فرض كرده و در برنامة تكويني، مصائب را در سر راه بشر قرار داده است. روزه، حج، جهاد، انفاق و نماز، شدايدي است كه با تكليف ايجاد گرديده و صبر و استقامت در انجام آنها موجب تكميل نفوس و پرورش استعدادهاي عالي انساني است. گرسنگي، ترس، تلفات مالي وجاني و … شدايدي است كه در تكوين پديد آورده شده است و بطور قهري انسان را در برميگيرد.[10]3. آزمايش الهي: يكي از علتهاي وجود مشكلات در زندگي به خاطر امتحان انسان است. چنانكه ابراهيم خليلالرحمان بارها مورد آزمايش قرار گرفت قرآن ميفرمايد: «بياد آر آن زماني را كه خداوند ابراهيم را با يك رشته امور آزمايش كرد و او نيز به خوبي از عهدة آنها برآمد و به او گفت: من ترا پيشواي مردم قرار ميدهم»[11] ، «همچنين قرآن كريم از افرادي ياد ميكند كه در صفا صاحب باغي بودند و تصميم داشتند كه ميوههاي باغ را بگونهاي بچينند كه بينوا و بيچارهاي از آن آگاه نشود و همه را بدون پرداخت ماليات لازم به فروش برسانند، ناگهان عذاب باغ را فرا گرفت و آن را بصورت سنگلاخي درآورد كه هرگز گياهي در آن نميرويد».[12]لازم به ذكر است كه مصائب و مشكلات براي ظالمان تأديب و براي مؤمنين آزمايش و براي پيامبران و معصومين ـ عليه السّلام ـ درجه و براي اولياء كرامت و مقام است.[13]نتيجه اينكه: مشکلات و مصايب حکمت هاي مختلف مي تواند داشته باشد، هم مي تواند نتيجه ي امتحان و آزمايش الهي باشد و هم مي تواند به خاطر گناهان يا ديگر اعمال انسان باشد. انسان مؤمن بايد همواره نسبت به حوادث که در اطرافش رخ مي دهد و اتفاقاتي که برايش مي افتد با تأمل نگاه کند و متوجه اين باشد که امکان دارد امتحان الهي يا کفاره گناهانش باشد
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. منشور جاويد تأليف استاد سبحاني، ج1، ص 270 ـ 251.
2. تفسيرنمونه، ج20، ص 447 ـ 439.
3. عدل الهي، استاد مطهري، ص 196 ـ 176.
پي نوشت ها:
[1] . تغابن/ 11.
[2] . حديد/22.
[3] . عبد عليبن جمعة العروسي الحويزي، تفسير نورالثقلين، تصحيح و ترجمه سيّدهاشم رسولي محلاتي، ج4، ص 580.
[4] . روم/ 41.
[5] . شوري/ 30.
[6] . طبرسي، امين الاسلام، مجمعالبيان في تفسيرالقرآن، بيروت، ج9، ص 53، ذيل آية 30، سوره شوري.
[7] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، چاپخانة مدرسة اميرالمؤمنين، ناشر دارالكتب الاسلاميه، چاپ هشتم، 1369، ج20، ص 447.
[8] . حديد/ 23.
[9] . بلد/ 4.
[10] . مطهري، مرتضي، عدل الهي، انتشارات صدرا، چاپخانة علامة طباطبايي، چاپ مسوم 1376، ص 178 ـ 179.
[11] . بقره/ 124.
[12] . سبحاني، جعفر، منشور جاويد، انتشارات كتابخانه عمومي امام اميرالمؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ ، چاپ فرهنگ، ج1، ص 255.
[13] . مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج81، ص 198.