سؤال ابعادي دارد که به اختصار به آن ها پرداخته مي شود.
1. جاي ترديد نيست كه محيط زندگي، شرايط تربيتي، مواد آموزشي، محيط خانواده، دوستان و كساني كه انسان به طور مستمر با آنها به نحوي ارتباط دارد، همه و همه، در شكلگيري انديشه و اعتقادات و باورهاي انسان تأثر و نقش فراوان دارد، و چه بسا انسان در باورهاي گوناگون اجتماعي، اخلاقي، ديني و مانند آن، به طور كامل تحت تأثير شرايط ياد شده، به گونهاي بار بيايد كه غير از آنچه خودش ديده يا شنيده يا باور دارد، هرچيز ديگر مخالف با آن را نادرست بداند. امّا نبايد از نظر دور بماند كه هر كدام از آن عوامل ياد شده تأثيرش بگونهاي نيست و يا نبايد باشد، كه به كلي آزادي انديشه و روحية تحقيق و حقيقتجوئي و حقيقتيابي را از انسان سلب نمايد؛ چون خداوند انسان را به نيروي عقل مجهز نموده است و انسان ميتواند بعد از آن كه قدرت انديشه و تعقل او رشد نمود، راه صحيح را با منطق و استدلال بجويد و بيابد و بپذيرد، و يا هر چه را ميپذيرد با دليل و برهان قبول كند.
بنابراين انسان چه در توحش جنگلي متولد شود و چه در توحش غربي به دنيا آيد و رشد كند و شخصيت او متناسب با شرايط آنجاها شكل گيرد، باز هم اگر بخواهد ميتواند مسير انساني را جستجو كند و باورهاي خود را بر اساس دليل و برهان استوار نمايد و حقيقت را بيابد و بپذيرد. به عبارتي ديگر، انسان گرچه در خانواده يهودي يا مسيحي و يا هر گروهي ديگر به دنيا بيايد و رشد كند و باورهاي ديني خاص پيدا نمايد، باز هم اگر بخواهد ميتواند، راه اسلام را انتخاب نمايد و احكام نوراني اسلام را كه بر اساس دليل و برهان استوار است، قبول كند.
به گفته نكته آموزان: «أدل الدليل علي امكان شيء وقوعه» يعني بهترين دليل بر امكان يك مسأله واقع شدن آن است. نمونههاي فراوان بوده و هم اكنون هست، كه كساني در محيطهاي نامساعد و غير اسلامي به دنيا آمده اند, اما بنا به هر دليل, بارقه توفيق الهي نصيب او شده و فكر و انديشه خود را به كار گرفته و تحقيق و جستجو نموده و راه حق، مثلاً اسلام، را يافته و انتخاب كرده است. شما ميتوانيد دراين باره به جريان دكتر تيجاني كه از بزرگان اهل سنت بوده و بعد شيعه شد و كتاب «ثم اهتديتُ» (آن گاه هدايت شدم). و مانند آن را نوشت، و يا به جريان پرفسور هانري كُربن فرانسوي كه با علامه طباطبايي در ارتباط بوده، و افراد ديگري كه تعدادشان زياد است تحقيق و مطالعه نماييد.
نمونه بارز و آشکار اين جريان، ايمان آوردن مردم به پيامبراكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ است كه بسيار و يا اكثريت قريب به اتفاق آنها در كفر و محيط بتپرستي و يا صحرا و جنگل متولد شدند و رشد کرده بودند، امّا وقتي نور اسلام درخشيد، آنها اسلام را پذيرفتند و در راه آن چه ايثارهايي كه نكردند. (طوبي لهم و حسن مآب).
به عنوان نمونه قرآن كريم درباره زني كه همسر فرعون و در محيط كفر فرعوني زندگي ميكرده است، چنين ميگويد: «و ضرب الله مثلاً للذين آمنوا امرأة فرعون اذ قالت ربّ ابن لي عندك بيتاً في الجنة و نجني من فرعون وعمله و نجني من القوم الظالمين»؛[1] يعني براي كساني كه ايمان آوردند خداوند همسر فرعون را مثل آورد، آن گاه كه گفت: پروردگارا نزد خود در بهشت براي ما خانهاي بساز و مرا از فرعون و كردارش نجات بخش و مرا از دست مردم ستمگر برهان. در اين آيه جريان زني مطرح شده كه در محيط كفر، آن هم كفر فرعوني، زندگي ميكرده است. امّا با ديدن معجزه حضرت موسي ايمان آورد و به جايي رسيد كه قرآن كريم او را نه تنها نمونه و الگوي زن خوب بلكه نمونه و الگويي براي همه جامعه ديني معرفي ميكند. پس امکان دارد كه كسي در محيط بد متولد شود و رشد كند، امّا با تعقل و انديشه مسير حق را پيدا كرده و بپذيرد.
نكته ديگري كه نبايد از نظردور داشت اين است که تكليف و مسئوليت هر كس، به اندازة امكانات و قدرتي است كه در اختيار او قرار دارد، لذا اگر كسي مستضعف است يعني در شرايطي قرار دارد كه پيام اسلام را نشنيده ودر كشورهاي كفر زندگي ميكرده و زمينهاي براي درك و فهم و دريافت پيام اسلام براي او وجود نداشته و يا به هر دليل ديگري از جهت قصور و نه تقصير، نتوانسته نداي انبياي الهي را بشنود، تكليفي متوجه او نيست.
2. اين که كسي در محيط مذهبي و يا خانواده مذهبي متولد شود و رشد كند و باورهاي ديني پيدا نمايد، لزوما به اين معنا نيست كه اعتقادات مذهبي و باورهاي ديني اش بر اساس جبر محيط و خانواده و يا تقليد كور و يا جبر سرنوشت پديد آمده و شكل گرفته است، چون همين كه, هر زمان بخواهد، ميتواند مسير اعتقادي خود را تغيير دهد، بهترين دليل بر اختيار اوست و به گفته مولانا:
اين كه گوي آن كنم يا اين كنم
خود دليل اختيار است اي صنم
اصولاً براساس تعليمات دين اسلام، پذيرش اصول اعتقادي بايد با دليل و برهان صورت گيرد و تقليد در اصول عقايد مانند توحيد، نبوت، معاد پذيرفته نيست. لكن هر كسي به اندازه توان و استعداد فكري خود مكلف است كه براي عقايد خود دليل داشته باشد. و در اين رابطه يکي از بزرگان سخن ارزشمندي دارد: قرآن كريم در بيان مقاصد خود بيآن كه مردم را به تقليد كوركورانه دعوت نمايد، با ايشان از زبان عادي منطق خدادادي خودشان سخن ميگويد. قرآن كريم از مردم ميخواهد كه به فطرت خود مراجعه كرده و حق را بپذيرند، به اين معنا كه اولاً، خود را براي قبول بيقيد و شرط حق آماده سازند و آنچه را كه به نظرشان حق است و خير و نفع دنيا و آخرتشان در آن است، بدون اينكه به وسوسههاي شيطان و نداي هوا و هوس گوش دهند، قبول نمايند و تسليم آنها شوند.[2] بنابراين تقليد كوركورانه از نظر عقل و دين ناپسند است.
بنابر اين گرچه ممكن است در هنگام كودكي تربيت و روش خاصي در محيط خانه و مدرسه و جامعه، انسان را وادار به پذيرش و انجام اعمال و زندگي خاصي نمايد؛ اما بعد از بلوغ و رشد عقلي وظيفه هر انساني ايجاب مي کند که خود به تحقيق در باورهاي اصيل دينش بپردازد. لذا اگر عوامل محيطي و خانوادگي مؤثر باشد، اين تأثير در کودکي است نه بزرگسالي.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. زن در آيينه جلال و جمال، تأليف آيت الله جوادي آملي، نشرمركز اسراء.
2. زنان صوفي، تأليف دكتر جواد نوربخش، نشر يلدا قلم، سال 1379 ش.
3. انسان و سرنوشت، مجموعه آثار، ج 1، شهيد مطهري، ص 366، نشر صدرا.
4. چهل حديث امام خميني، نشر آثار امام.
5. علامه جعفري، محمدتقي، جبر و اختيار، نشر دار التبليغ اسلامي قم.
پي نوشت ها:
[1] . تحريم/ 11.
[2]. طباطبايي، سيد محمد حسين، مباحثي درباره وحي و قرآن، نشر بنياد علوم اسلامي، 1360 ش، ص 4.