پيش از توضيح و فرق ميان صفات ثبوتي و سلبي، از باب مقدمه لازم به ياد آوري است که:
يکي از راه هاي شناخت خداوند سبحان، نگاه از منظر صفات الهي است، ولي در اين نگاه دقت لازم را مي طلبد تا از خطر تشبيه و تنقيص در امان بمانيم.[1]در مباحث کلامي، صفات الهي از چند جهت تقسيم بندي شده که يکي از آنها، تقسيم صفات الهي به صفات ثبوتي (جماليه) و سلبي (جلاليه) است. و اين يک تقسيم بندي رايج در ميان متکلمان است.
صفات ثبوتي و سلبي، يا به تعبير ديگر، صفات جماليه و جلاليه، منتزع از ذات است، به اين بيان که صفات الهي، يا از ذات انتزاع مي شود، يا از نسبت ذات به افعال انتزاع مي گردد، که از قسم اول تعبير به صفات ذاتيه مي شود و از قسم دوم به صفات فعليه تعبير مي گردد.
صفات ذاتي که از ذات انتزاع مي گردد، به دو قسم صفات ثبوتي و سلبي تقسيم مي گردد.
بنابر اين صفات ثبوتي و جمالي، با صفات سلبي و جلالي، يک وجه اشتراکي دارد که هر دو از ذات انتزاع مي گردد.[2]اول ـ صفات ثبوتيّه، جماليّه:
هرگاه صفت، بگونه اي باشد كه براي موصوف اش (خداوند) جمال و كمالي را ثابت كند و به واقعيتي در ذات موصوف اش (خداوند) اشاره كند، صفت ثبوتي نام دارد. مانند عالم، قادر و وحي. پس صفات ثبوتي يا جمالي صفاتي است که بيانگر، بعدي از ابعاد کمالي خداوند سبحان است، و از ثبوت واقعيتي در ذات الهي حکايت مي کند.[3]دوم ـ صفات سلبيّه، جلاليه:
هرگاه صفت، بگونه اي باشد كه نقص و كاستي را از موصوف (خداوند) نفي كند، صفت سلبي نام دارد. مانند مركب نبودن، جاهل نبودن و شريك نداشتن.[4] پس صفت سلبي، حاکي از سلب نوعي نقص و مفهوم عدمي از ذات خداوند است و از آن جا که نقص و کاستي، خود، سلب کمال است پس حقيقت صفت سلبي، سلب سلب کمال است و چون نفي نفي، نوعي از اثبات است، پس صفات سلبي نيز در نهايت از کمال ذات خداوند پرده بر مي دارد، پس صفات سلبي به معناي وجود نقصان در ذات باري تعالي نيست بلکه همانند صفات ثبوتي از کمال ذات حکايت مي کند.[5]آيه ذيل هم اين دو صفت (ثبوتي و سلبي) را بخداوند نسبت مي دهد: «تبارك اسم ربك ذي الجلال و الاكرام»[6] صفت جلال، يعني خداوند از مشابهت و مماثلت و ديگر صفات نقص، پاك و منزه است و صفت اكرام يعني خداوند به صفات عليا متصف و متجمل است.[7]بنابراين صفت ثبوتي، يعني اثبات كمال براي خداوند. صفت سلبي، يعني نفي و سلب نقص. صفات سلبي به سلبِ سلب كمال بر مي گردد؛ پس اينكه مي گوئيم: خدا جاهل نيست؛ يعني سلب مي كنيم، نفي علم را كه معناي آن اثبات و ايجاب علم مي شود.[8]براي خداوند در قرآن اسماء و صفات زيادي ذكر شده و صفات متعددي نفي شده است.[9]البته مي شود تمام صفات سلبي خدا را به يك صفت برگردانيد (سلب امكان) و تمام صفات ثبوتي را به يك صفت (وجوب الوجود، وجود متأكد) برگردانيد.[10]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ خدا شناسي، ص 292، شناخت صفات خدا، استاد جعفر سبحاني.
2ـ سعيدي مهر، کلام اسلامي1، موسسه فرهنگي طه، قم، 1377.
3. عبدالحسين خسرو پناه، قلمرو دين، قم، مرکز مطالعات …، 1381.
پي نوشت ها:
[1]. ر.ک: خسرو پناه، عبدالحسين، قلمرو دين، قم، مرکز مطالعات و پژوهشهاي فرهنگي حوزه، 1381، ص 52.
[2]. همان؛ و سعيدي مهر، کلام اسلامي، قم، موسسه فرهنگي طه، 1377، ج1، ص 196.
[3]. ر.ک: سعيدي مهر، پيشين، ص 197.
[4] . سبحاني، جعفر، الألهيات، قم، مركز جهاني، چاپ قدس، ج1، ص82.
[5]. سعيدي مهر، پيشين، ص 197.
[6] . الرحمن/78.
[7] . صدر الدين محمد شيرازي، اسفار، بيروت، احياء التراث، چاپ چهارم، ج6، ص118.
[8] . طباطبائي، سيد محمد حسين، بداية الحكمة، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، ص172.
[9] . اللهيات، همان، ص183.
[10] . اسفار، همان، ص119.