دكتر علي شريعتي در يكي از نامههايي كه به پدر خويش نوشته است مدعي ميشود كه گاندي آتش پرست بيش از علامه مجلسي لايق شيعه بودن است[1]. اين موضعگيري شريعتي اختصاصي به علامه مجلسي ندارد بلكه او تعدادي ديگر از علماي شيعه را نيز با همين اوصاف نام ميبرد و انتقادات شديدي را به ايشان وارد ميداند. علت اين موضع گيري، نظريات خاص شريعتي درباره دين و تشيع است[2]. وي در كتاب تشيع علوي و تشيع صفوي تلاش ميكند تصويري از آنچه تشيع صحيح و به تعبير خود، تشيع علوي ميخواند ارائه دهد و آن را در برابر عقايد و اعمالي قرار ميدهد كه به نظر او تشيع تحريف شده و يا تشيع صفوي است. در نظر او تشيع بايد هميشه در حال انقلاب باشد و در برابر ظلم، سر خم نكند به همين دليل رفتار علمايي مثل علامه مجلسي و ساير علماي زمان صفويه و نيز برخي از علماي زمان مغول را خلاف آموزههاي تشيع ميداند، و ايشان را متهم به همكاري با دستگاه ظلم ميكند. بنابراين معتقد ميشود كساني كه در جهان با ظلم مبارزه ميكنند به تشيع نزديكترند زيرا به تعاليم شيعه عمل كردهاند هر چند خود، شيعه و حتي مسلمان نباشند. و كساني كه ظلم پذيرند در تشيع ضعيفترند. در اين ميانه سكوت برخي از روحانيون هم عصر شريعتي در برابر رژيم حاكم و جنايات صهيونيسم و دامن زدن به اختلافات شيعه و سني تأثير به سزايي در افكار و نيز نحوه موضعگيري شريعتي دارند. به مجموعه اين عوامل ميتوان وجود رواياتي را افزود كه در كتب برخي از اين علما آمده و به نظر شريعتي با اصول تشيع سازگاري ندارد و اين علما نه تنها اين روايات را پذيرفتهاند بلكه تلاش كردهاند تا اين روايات را توجيه نمايند[3]. در واقع شريعتي خود شيعه را براي خود معنا ميكند و بر اساس اين معنا ديگران را به نقد ميكشد و اين انتقادات را با ادبياتي بسيار تند و گزنده همراه ميكند كه البته به نظر ميرسد مقداري از اين زبان تند ناشي از ادبيات حاكم بر روزگار او باشد چرا كه مخالفين شريعتي نيز او را با كلماتي مشابه و بلكه بدتر مورد عتاب و خطاب قرار ميدادند.
به نظر ما اين برخي از انتقادات شريعتي به اين علماي بزرگ وارد نيست، و برخي ديگر هم كه ممكن است ايراد واردي باشند، دليل نميشوند كه مثلاً گاندي از علامه مجلسي شيعهتر باشد. سخن شريعتي همانند آن است كه بگوييم غربيها به دليل رعايت نظم و قانون در زندگي از ما مسلمانترند زيرا اسلام به ما توصيه كرده كه نظم را رعايت كنيم ولي ما توجه نميكنيم. در واقع براي اين كه بفهميم چه كسي به اسلام و يا تشيع نزديكتر است بايد مجموعه عقايد و اعمال او را مدّنظر قرار دهيم نه آنكه فقط يك عمل و يا يك نوشته را از ميان انبوه نوشتهها و اعمال تمام عمر او ملاك قضاوت قرار دهيم. به عنوان مثال بايد تمامي خدمات علامه مجلسي و ساير علماي شيعه را در زمان صفويه ملاحظه نماييم، و در اين صورت مشاهده ميشود كه اگر علماي شيعه از لبنان به ايران نميآمدند و در راه ترويج تشيع نميكوشيدند و از انحرافات سلاطين صفوي در تفسير دين – در حد مقدورـ جلوگيري نميكردند، معلوم نبود اكنون مردم ايران شيعه بودند يا نه، و يا عقايد شيعه بدون تحريف به ما ميرسيد، آيا نبايد زحمات طاقتفرساي علما در تدوين مجموعه بزرگ بحار الانوار و نيز وسائل الشيعه را در نظر داشته باشيم؟ آيا اگر كوششهاي خواجه نصير در دربار هلاكو نبود او مسلمان و شيعه ميشد و آيا ميراث عظيم منطقي و فلسفي و كلامي خواجه نصير به ما ميرسيد؟ به نظر ميرسد واقع گرايي اقتضا ميكند كه براي ارزيابي عملكرد هر كسي در تاريخ، به تمامي شرايط زماني و مكاني توجه داشته باشيم. به علاوه كه بايد توجه داشته باشيم كه برداشتهاي شريعتي از دين اسلام و تشيع خود، قابل بحث است و چنين نيست كه همه آنچه او به نام تشيع معرفي ميكند مورد تأييد باشد.
ناگفته نماند كه شريعتي در مواردي نيز به نيكي از برخي از علماي بزرگ شيعه نام برده و احترام ايشان را لازم ميداند و اين جمله معروف او گوياي اين مدعاست، شريعتي در جايي گفته است: «پاي هيچ قرار داد استعماري را هيچ عالم نجف رفتهاي امضا نكرده ولي امضاي روشنفكران پاي بسياري از اين قرار دادها هست»، و نيز بنا به خاطرهاي كه مقام معظم رهبري نقل كردهاند شريعتي در پاسخ به سؤال جلال آل احمد كه چرا اينقدر به روحانيون انتقاد ميكني ولي به روشنفكران كاري نداري ميگويد من هيچ اميدي به روشنفكران ندارم و همه اميدم براي انقلاب به همين طلبههاست[4].
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ دكتر شريعتي جستجوگري در مسير شدن، شهيد دكتر بهشتي، انتشارات بقعه.
2ـ استاد مطهري و روشنفكران، انتشارات صدرا، تهران، اين كتاب حاوي برخي از يادداشتهاي شهيد مطهري درباره شريعتي نيز ميباشد.
3ـ دكتر علي شريعتي در آيينه خاطرات، شعبان علي لامعي، انتشارات رامند، تهران.
پي نوشت ها:
[1] . رك: شريعتي، علي، با مخاطبهاي آشنا، مجموعه آثار، شماره 1، انتشارات حسينيه ارشاد، ص12-13.
[2] . در اين مورد مقاله «شيعه يك حزب تمام»، مندرج در مجموعه آثار شماره 7 گوياتر از ساير نوشتههاي شريعتي است.
[3] . رك: با مخاطبهاي آشنا و نيز مجموعه آثار شماره 9 (كتاب تشيع علوي و تشيع صفوي).
[4] . رك: سعيدي(پژوم)، جعفر، دكتر شريعتي از ديدگاه شخصيتها، تهران، نشر اشراقيه، چاپ ششم، 1372، ص61ـ73.