قبل از شروع به جواب سؤال فوق لازم است به نكتهاي اشاره شود و آن اينكه در نظر برخي اصلا دين به طور كلي و اسلام به طور خاص نه تنها دخالتي در روشنفكري ندارد، بلكه مقولة روشنفكري ضد دين ميباشد و مفهوم دين (اسلام) در تضاد با روشنفكري است. از نقطه نظر اينان روشنفكري و نوانديشي به معناي اصلاح دين و تطبيق آن با پيشرفتهاي تكنولوژي مادي است. منشأ اين جريان هم غرب ميباشد، آن زمان كه متفكران غربي با پيدايش رنسانس و حاكم شدن مباني پوزيتويسم و روي آوردن به علوم تجربي و حسي به اصلاح تعاليم ديني خود پرداختند. به واسطه همين امر جريان روشنفكري جرياني در برابر سنت (دين) قلمداد ميشود.
در مقابل برخي از متفكران اسلامي بر پيوند اين دو مقوله يعني روشنفكري و دين تأكيد ميورزند و روشنفكري ديني را امري ممدوح و پسنديده ميشمارند و درصدد ترويج آن ميباشند و آن را پديدهاي ضروري و اجتناب ناپذير براي جامعه اسلامي ميخوانند و براي به وجود آمدن جامعهاي پويا و مترقي بر آن تأكيد ميكنند.
روشنفكر ديني (مسلمان) دقيقاً در ميان التقاط و تحجر قرار گرفته است. او در حال تعادل قرار دارد و نه افراط ميكند، و نه تفريط يعني نه همانند روشنفكر غيرديني و لائيك است كه بدون دغدغة دينداري و بياطلاع از تعاليم ديني سعي در اصلاح جامعه دارد و نه همانند متعصباني كه انعطافي از خود نشان نميدهند و عالم به زمان خويش نيستند.
رهبر معظم انقلاب روشنفكر مسلمان را اين چنين معرفي ميكنند:
روشنفكر يعني آن كسي كه آن چيزهايي را ميبيند كه مردم نميبينند، كسي كه از سطح بالاتري دارد نگاه ميكند، مشرف بر مسائل است، جهتگيريها را ميبيند، دشمنيها را ميبيند، دشمني را ميشناسد. او وظيفه دارد كه زودتر از هر كس ديگر فرياد بزند، خروش برآورد، مردم را بسيج كند.[1]شهيد مطهري (ره) كه به جاي روشنفكر ديني و مذهبي از روشنفكر مسلمان ياد ميكند، از به وجود آمدن چنين گروهي اظهار خوشحالي كرده و خواهان گسترش اين گروه است. وي براي روشنفكر مسلمان چهار ويژگي را مطرح مينمايد:[2]1. روشنفكر در جامعه اسلامي بايد اولاً متون و منابع اسلامي همانند قرآن، نهج البلاغه، و متون روايي را بشناسد و ثانياً با جامعه اسلامي آشنايي داشته باشد.
2. روشنفكر مسلمانان بايد مبلغ ديني باشد و تلاش نمايد اسلام را در متدهاي جديد به نسل جوان عرضه كند.
3. روشنفكر مسلمان قبل از روشنفكري و بعد از روشنفكري ايمان به اسلام داشته باشد.
4. روشنفكر مسلمان بايد تحصيل كرده و آشنايي با غرب داشته باشد. (غربشناسي)
استادمطهري (ره) چند وظيفه مهم براي روشنفكر مسلمان بر ميشمارند:[3]1. آگاهي بخشي به تودههاي مختلف جامعه.
2. مبارزه با استبداد و استكبار.
3. نفي تحجّر ديني و احياي معارف ديني.
4. مهمترين وظيفة وي شناخت اسلام به عنوان يك فلسفه اجتماعي، يك ايدئولوژي الهي و يك دستگاه سازنده فكري و اعتقادي همه جانبه و سعادت بخش است.
5. شناخت دقيق و درست شرايط و مقتضيات زمان و ايجاد رابطه منطقي بين اسلام و مقتضيات زمان است.
جمع بندي:
ما حصل سخن اينكه روشنفكر كسي است كه به واسطه ضعفها و مشكلاتي كه در پيرامون خود مشاهده ميكند، اعم از اجتماعي، سياسي و… درصدد برطرف كردن آنها و ارائه راه حلي مناسب به جامعه خويش است و در اين رهگذر روشنفكر مسلمان، روشنفكري است كه در صدد حل مشكلات جامعه اسلامي به طور خاص و امتهاي اسلامي به طور عام ميباشد. او با دغدغه دينداري وارد عرصه مبارزه ميشود و با احاطه بر تعليمات اسلامي و آشنايي به زمان و مكان به دنبال ترقي جامعه اسلامي است و همواره ميكوشد اين ترقي با جهت گيري ديني و اسلامي باشد و از همين جا فرق وي با روشنفكر غيرمسلمان معلوم ميشود كه اگرچه روشنفكر غير مسلمان در ميان مسلمين باشد ولي از آنجايي كه انگيزهاي براي دفاع از اسلام نداشته ـ يا اصلاً متدين نبوده ـ براي حل معضلات جامعه دست به راه حلهايي ميزند كه در بسياري از موارد جامعه اسلامي را به انحراف ميكشاند. روشنفكر غيرمسلمان از آنجايي كه در بيشتر موارد فكرش وارداتي، غربي و غيرمتعهدانه است شايد مهمترين عامل ترويج افكار التقاطي در جامعه باشد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ در خدمت و خيانت روشنفکران، جلال آل احمد.
2ـ استاد مطهري و روشنفکران، انتشارات صدرا.
3ـ تأملاتي درباره روشنفکري در ايران، شهريار زرشناس.
4ـ بيم موج، سيد محمد خاتمي.
پي نوشت ها:
[1] . متن سخنراني گفتاري در وحدت و تخرّب، ص 9، به نقل از انديشه حوزه، ش 25، ص 29.
[2] . مجله انديشه حوزه، ش 25، ص 8.
[3] . مجله انديشه حوزه، ش 25، ص 9؛ همچنين رجوع كنيد به: مطهري، مرتضي، اسلام و مقتضيات زمان، ج1، ص11، مقدمه كتاب.