تكنولوژي بهخودي خود هيچ اثر و پيامد منفي ندارد، اگر پيامدهاي منفي و معايبي براي تكنولوژي شمرده شده است، به علت مكاتب (ايدئولوژي) حاكم بر جوامع است كه داراي تكنولوژي پيشرفت هستند.
مراد از تكنولوژي دانش فني، علم كاربردي و روش فني براي دستيابي به اهداف علمي است. برخي از فوائد آن عبارتنداز: 1. قدرت و توانايي انسان (چه توانائيهاي عقلي و چه در توانائيهاي مادي) بالا رفته است. بشر امروز با اين تكنولوژي بمراتب بيش از گذشته توانمند و قدرتمند گرديده است. انسان امروزي توانائي دارد كه حتي بر ماوراء جو زمين اطلاع يابد و آن را تحت تصرف قرار دهد.
2. كارها بيش از پيش آسان و سهل گرديده است. قبلاً انسان در انتقال كالا در فاصلة يك كيلومتري سختيهاي فراواني را متحمل ميشد كه امروز در انتقال هزار برابر آن، از اين طرف دنيا به آن طرف دنيا، آن مشقتها را متحمل نميشود. و نيز پيشرفت در ارتباطات و ترابري، دستيابي به اطلاعات و اخبار و نقل و انتقالات را شتاب و سرعت چشمگيري داده است.
3. ضريب امنيت و سلامتي و رفاه بشر بالا رفته است و قائمههاي زندگي دنيايي انسان و صلاح كار بشر مستحكمتر گرديده است. ابزار و آلات و وسايل زندگي بيشتري در دسترس انسان قرار گرفته است.
تكنولوژي باعث تكامل و پيشرفت و افزايش رشتههاي علمي شده است، اسرار بسياري از طبيعت و عالم كشف گرديده است راهها و روشهاي متعدد معرفتي پيشروي انسان گشوده گرديده است. انواع صنايع از قبيل محاسبه و حسابگري، تجارت بافندگي و تصويري (نقاشي) و صنعت ماشينسازي و…، هم آسان و هم سريع و ظريف شده است.
از خصوصيات بسيار بارز تكنولوژي همين است كه مصنوعات بشري در عين اينكه بسوي استحكام و پيچيدگي پيش ميرود به سوي ظرافت و سبكي و چند منظورهاي هم پيش ميرود. هواپيماهاي نظامي و مسافرتي با تكنولوژي پيشرفتهاي ساخته ميشوند. اينها بعضي از فوايد مادي تكنولوژي بود. فايده معنوي تكنولوژي يكي، باعث تقويت پايههاي دين گرديده است. بشر سرخورده قرن هفده و هيجده اروپايي بعد از پيشرفت علم و تكنولوژي «در قرن بيستم فضاي مناسبي براي ايجاد ارتباط ديني پيدا كرده است، همچنين فيزيك جديد با ردّ اصالت ماده فضاي مناسبي براي تبيين و تفسير معنوي جهان فراهم ساخته است.»[1]دوم: «پيشرفت علوم اجتماعي، روانشناختي و پيشرفتهاي شگفتانگيز علوم نيز موجب شده است تا بشر به خويش و جهاني كه در آن زيست ميكند نگاهي يكسره متمايز داشته باشد»[2]
آثار منفي تكنولوژي
برخي از آثار و پيامدهايي كه تكنولوژي از ابتداي پيدايش خود در قرن هفده ميلادي به بعد داشته است از اين قرار است:
1ـ ظهور معرفتشناسي مبتني بر تجربه: اين خود از اثرات مثبت تكنولوژي است لكن پيدايش تكنولوژي، بسياري از دانشمندان را به توانائيهاي انسان بيش از حد اطمينان پيدا كردند به طوري كه علم را تبيين كنندة هر پديده يا ساختاري در جهان ميدانستند كه سرانجام به جهانبيني علمي و جهانبيني مادي يعني اصالت ماده و اصالت جبر منتهي گرديد.
2ـ انسان از مقام و شرافت و گل سرسبدي سقوط كرد و در عرض ساير پديدههاي عالم قرار گرفت.
3ـ خدا و اراده و مشيت الهي جاي خود را به «مهندس مادّي» داد كه جهان را به صورت ماشين به راه انداخته و آن را به حال خود رها كرد، و ديگر هيچ ارتباط با زندگي روزمره بشري نداشت.
4ـ معرفت عقلي بشر كلاً مورد خدشه قرار گرفت، زيرا معرفتي كه ناشي از حواس يا منتهي به حواس نبود، بيمعني بود طبعاً طبق چنين نگرشي، باورهاي ديني به دليل اينكه از حسّ ناشي نميشود، بيمعني بود.
5ـ بشر سرمست از علم و تكنولوژي، در ابتدا سبب اعتقاد به دين را، جهالت به علل و معلولها و سبب و اسباب پديدهها ميدانست سپس به لاادريگري رسيد و الآن با پيشرفت علوم و تكنولوژي نوعي احساس ديني جديد در معرض ظهور است.[3]تأثير تكنولوژي در فرهنگ با آن پيشرفتها كه در حوزه علوم و تكنولوژي شده تؤام با اثرات تخريبي كه در حوزه الهيات و دين بوجود آورد (كه ابتدا الهيات طبيعي، بعد الهيات طبيعت سپس لاادريگري و پوچي را سبب شد)، در فرهنگ قابل پيشبيني است و نياز به تحقيق كتابخانهاي ندارد، با اندك نگاهي در گوشه و كنار جهان ميتوان متوجه آن شد.
بايد توجه داشت كه تكنولوژي از جهت تكنولوژي بودن هيچ ضرري را به دين و فرهنگ نميزند، بلکه اگر جامعه، جامعه صنعتي يا ليبراليستي است نه فرهنگ ارزشها، قراردادها وكاربستهاي حاكم بر آن هم صنعتي و ليراليستي است. ارزشهاي مشترك اينگونه جوامع كه از تكنولوژي پيشرفتهاي هم برخوردار هستند، از اين قرار است:
1ـ آزادي بيقيد و شرط، كه اين آزادي بيقيد و شرط در صحنة اجتماعي موجب برهنگي زنان گرديد. فرايند اين برهنگي اين است كه بسياري از مفاهيم ارزشي مثل حجاب و عفت، حيا، شرم، تقوا و… كمرنگ و يا بيمعنا شود.
2ـ اومانيسم به خصوص اومانيسم دنياگرايي تقويت گرديد كه فرايند آن اين است كه جامعة غربي بهسوي تك جنسي پيش رود كه از عوارض آن پيدايش مرض سكسوائيسم، همجنسگرايي، از هم پاشيدگي خانواده و… است.
3ـ معنويت (دين و اخلاق) و حيثيت ذاتي انسان از بين رفت و انسان در عرض ساير اشياء تنزل پيدا ميکند و خشونت و درگيريهاي اجتماعي و ظلم و ستم كه از لازمة چنين حيواني است به نهايت درجة خود رسيده است.
4ـ فردگرايي در بعد اقتصادي، جامعة غرب را به فاصله و تضاد طبقاتي كشانده است بهطوريكه ثروت و قدرت در دست عدهاي انگشتشمار قرار دارد.
5ـ اجناس بسيار لوكس كه در نتيجة پيشرفت تكنيك و تكنولوژي ساخته شده، جهت مصرف آن و رونق اقتصادي از ابزار تبليغات در رسانههاي مختلف بهره ميبرند، اين تبليغات آن قدر قوي و ظريف و مؤثر است كه سبب مدپرستي و مدگرايي شد و از جهت فرهنگي، فرهنگ مصرفگرايي را موجب گرديد. در جهان سوم افزون بر آن، روحيه حقارت و تقليد از فرهنگ استكبار و همرنگي با غرب را باعث گرديد.
6ـ از پيامدهاي ديگر پيشرفت تكنولوژي اين است كه تخريبها وسيع و ويرانگر شده است. بمبهاي اتمي و بيوتكنولوژي يا ايدئولوژي كه اين تكنولوژي را به استخدام گرفته است، تكنولوژي را در كارهاي تخريبي و ويراني و فساد بكار ميگيرد. ايدئولوژي اگر ظالمانه، مادي و فاسد بود، تكنولوژي مخرب، ويرانگر و فسادآور ميشود و اگر بر اساس ايمان به خدا و معاد و كرامت و شرافت انساني باشد آن نتايج و صدها نتايج منفي ديگر را نخواهد داشت.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ جوادي آملي، عبدالله، نسبت دين و دنيا، قم، مركز نشر اسراء.
2ـ جعفري، محمد تقي، تكاپوي انديشه، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي.
3ـ بيات، عبدالرسول، فرهنگ واژهها، قم، مؤسسة انديشه و فرهنگ ديني.
پي نوشت ها:
[1] . عبداللهي، محمد علي و ديگران، جستارهايي در كلام جديد (علم و دين)، تهران: انتشارات صحت، دانشگاه قم، ص316.
[2] . همان، ص315.
[3] . همان.