هرمنوتيك در ابتدا بدنبال يافتن روشي براي حصول فهم صحيح از متون ديني و كتاب مقدس بوده و سپس تفسير مطلق متون را دنبال نموده و پس از آن قاعدهسازي و روش شناختي شناختِ قاعدهمند فهم متون را پيگيري نموده و سپس هرمنوتيك فلسفي تأسيس گرديد و بدون توجه به صحت و سقم فهم، ماهيت و شرايط معلولِ فهم را بررسي ميكند.[1] در زمينة تفسير و قرائت متون سه نگرش هرمنوتيك وجود دارد: مؤلف محوري، مفسر محوري و متن محوري ميباشد.
الف) مؤلف محوري: كه تمام تلاش خود را براي کشف مراد و خواستة مؤلف و سازندة متن به کار ميبرد.[2]ب) متن محوري: تنها راه رسيدن به پيام متن را از طريق نشانهها و ساختار و شالودة متن ميداند[3] و مولف را مانند يکي از خوانندگان متن قلمداد ميکند.
ج) مفسر محوري كه مؤلف را مرده ميپندارد و تفسير را بازي معنايي و فهم را تركيب افق معنايي متن با افق معنايي مفسر تلقّي ميكند. بدين ترتيب شخص مفسر درصدد كشف مراد مؤلف و صاحب اثر نيست و آن را در فرآيند فهم دخالت نميدهد و بر تأثير خواستهها، انتظارات و پيش دانستههاي مفسر بر فهم تأكيد ميورزند. اصولاً قوام فهم را به ركن افق معنايي مفسر ميدانند، بنابراين هر تفسيري، تفسير به رأي است و اصولاً تفسيري بدون دخالت رأي وجود ندارد، بر اين اساس، مفسر محور در فرآيند تفسير محصور به حصار ضوابط و روشهاي خاص تفسير نيست و امكان تنوع قرائت را تا بينهايت مفروض ميدارد ولي مؤلف محور به ضوابط تفسير معتقد است. براي قرائتها نيز محدوديّت قائل است.[4] امّا اينكه هرمنوتيك در مقام فهم دين و قرائتهاي مختلف از دين چه فرقي با پلوراليسم دارد، در اينجا بايد مراد از پلوراليسم روشن شود، زيرا اگر مراد پلوراليسم معرفتي باشد در اين صورت هيچ تفاوتي با يكديگر ندارند زيرا بنابر پلوراليسم معرفتي انسانهاي متفاوت به شيوههاي نسبتاً متفاوتي در شكلگيري و بازنگري در اعتقادات به استدلال ميپردازند و هيچ نظام منحصر به فردي از فرآيندهاي معرفتي كه مردم بايد استفاده كنند وجود ندارد. زيرا همة نظامهاي مختلف معرفتي به يك اندازه معتبرند و مفاهيمي نظير موجه بودن و عقلانيت را كه براي ارزيابي و سنجش بكار ميبريم به نحو چشمگيري در فرهنگهاي گوناگون، متفاوت است. بنابراين پلوراليسم معرفتي شكلي از نسبيتگرايي معرفت شناختي است و ميتوان هرمنوتيكي كه مبتني بر مفسر محوري ميباشد را نمونهايي از اين نسبيتگرايي دانست.[5] اما اگر مراد از پلوراليسم، پلوراليسم ديني باشد، در مقام فهم دين و قرائتهاي مختلف از دين با هرمنوتيك تفاوت پيدا ميكند، زيرا پلوراليسم ديني ناظر به كثرت اديان است ولي قرائتهاي مختلف از دين به كثرت برداشتها از دين واحد نظر دارد.[6]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ خسروپناه، عبدالحسين، كلام جديد، قم، مركز مطالعات و پژوهشهاي فرهنگي حوزة علميّه، گفتار 7 و 8.
2ـ فصلنامة قبسات، ش18، (ويژة منطق فهم دين).
3ـ فصلنامة كتاب نقد، ش5ـ6 (ويژة هرمنوتيك).
4ـ حسين زاده، محمد، مباني معرفت ديني، قم، مؤسسه امام خميني(ره)، 1379.
5ـ بيات، عبدالرسول، فرهنگ واژهها، قم، مؤسسه فرهنگ و انديشه ديني، 1381.
پي نوشت ها:
[1]. خسروپناه، عبدالحسين، كلام جديد، قم، مركز مطالعات و پژوهشهاي فرهنگي حوزة علميه، ص103.
[2]. واعظي، احمد، هرمنوتيك ديني، قبسات، ش17، ص25.
[3]. همان، ص151.
[4]. همان، ص152.
[5]. محمدرضايي، محمد، نگاهي به پلوراليسم معرفتي، قبسات ش18، ص5ـ4.
[6]. كلام جديد، همان، ص149.