خانه » همه » مذهبی » عرفا براي صحت و سقم مكاشفات و مشاهداتشان رعايت چه موازيني را لازم مي‌دانند؟

عرفا براي صحت و سقم مكاشفات و مشاهداتشان رعايت چه موازيني را لازم مي‌دانند؟

مكاشفات و مشاهدات عرفا كه از اشراقات انوار جمال و جلال كه مظهر لوامع توحيد صفات و توحيد ذات است؛ حاصل مي‌گردد و سالك در مقام سلوك بعد از طيّ منازل و مقاماتي، به واسطة صفاي ذات، ظهور اين مكاشفات واقع مي‌شود؛ گاهي مواقع مشتبه به واردات شيطاني مي‌گردد. بدين جهت عرفا براي صحت و سقم مكاشفات و ارزش نهادن به مكاشفات صحيح معيارهايي را ذكر كرده‌اند. چنان كه قيصري در مقدمه خود بر شرح فصوص الحكم به اين حقيقت اشاره مي‌كند و مي‌گويد:
«و الفرق بين الواردات الرحمانية و الملكية و الجنية و الشيطانية يتعلق بميزان السالك المكاشف»؛[1] يعني: تشخيص انواع اشراقات، نيازمند ميزانيست كه بايد سالك داراي آن ميزان باشد.
بنابراين يك عارف نيز مانند يك فيلسوف به يك ميزان تشخيص خطا و صواب نيازمند است، اگر چه ميزان مورد نياز عارف با ميزاني كه فيلسوف از آن بهره مي‌جويد متفاوت باشد؛ چرا كه منطق كه ميزان علوم نظري و رسمي است در حوزة كار و تجربه عارف كارآيي ندارد. پس بايد عارف براي خود منطق و ميزان خاص و ويژه‌اي داشته باشد كه برخي از آنها عبارتنداز:
1ـ ميزان عام (شريعت)
مقصود از ميزان عام، شريعت مي‌باشد، يعني عارف براي اعتماد به كشفيات خودش بايد آنها را با مضامين شريعت منطبق نمايد و در صورت توافق و انطباق با مضامين شريعت است كه كشفيات و مشاهدات يك عارف قابل اعتماد مي‌گردد.
و سرّ اين كه شريعت يك معيار و ميزان است اين است كه حقايق عرفاني بر اساس كشف و شهود به دست مي‌آيد و بدين جهت كشف محور عرفان مي‌باشد. بنابراين در عرفان محتاج به يك كشف تام و کاملي هستيم كه به اصل واقع و حقيقت نايل آمده باشد تا بر اساس آن كشف، صحت و بطلان و قوت و ضعف كشفهاي ديگر روشن شود. عرفا قايلند كه كشف تام و کامل منحصر به كشف محمدي ـ صلي الله عليه و آله ـ مي‌باشد و در واقع اين كشف تام همان وحي و معارف به دست آمده از طريق وحي مي‌باشد.[2]ابن عربي در رساله لايعول عليه مي‌گويد: كل علم حقيقة لا حكم للشريعة فيها بالرد فهو صحيح و الا فلا يعول عليه؛[3] معيار صحت، يا يكي از معيارهاي صحت علم در حقيقت، مطابق بودن يا لااقل مردود نبودن آن از طرف شريعت است.
2ـ ميزان خاص (شيخ يا قطب)
يكي از ويژگي‎هاي كشف و شهود عرفاني ذومراتب بودن آن است به اين معني كه برخي از عرفا حقايق را به صورت شديد و بسيار عميق و روشن تجربه مي‎كنند. و بعضي در مرتبه ضعيف­تر از معرفت شهودي قرار دارند. براي ايمني تجربه‎هاي عادي از خيال و توهم و تفسير خطا، صاحب تجربه ضعيف بايد به صاحب تجربة شديد كه معمولاً استاد خطاب مي‎شود مراجعه كند و تحت هدايت و راهنمايي او تجربه كند يا تجربه‎اش را تفسير كند.
البته قبول راهنمايي استاد به صورت تعبدي نيست و سالك بايد آنچه را كه استاد مي‎گويد بيابد. اگر يافت مي‎پذيرد و اگر با يافت او هماهنگ نبود، نمي­پذيرد.
3ـ ميزان سوم: عقل
تكميل قوه نظريّه و تبحّر در علوم نظري و يافتن ملكه تشخيص حق از باطل ميزان ديگري است كه عرفا براي اعتبار و عدم اعتبار كشف و شهودها بيان مي‌نمايند.[4] تحصيل حكمت مي‌تواند ميزاني براي تشخيص صحت يافته‌هاي عارف باشد. و شوق و طلبي در عارف براي وصول به مراتب عاليه ايجاد مي­کند. سيد جلال الدين آشتياني شرط كمال را براي مكاشف، تكميل قوه نظري و قدرت فكري او مي‌داند و فقدان كمال قوّه نظري را نقص مهمي مي‌شمارد،[5] او در ادامه مي‌گويد:
«عارف كامل، كسي است كه قدرت برهاني نمودن حقايق كشفي را داشته باشد و بتواند حقايق مفاض از حق را به صورت برهان در آورد. عرفائي كه در حكمت نظري نيز راسخند و مسائل عرفاني را با نظم خاص تدوين نموده‌اند بيشتر توانسته‌اند علم كشفي را ترويج نمايند.»[6]حاصل آن كه مشاهدات و مكاشفات سالكان طريق حقيقت در معرض نوعي انحراف و سقوط و القائات خطاي شيطاني است و دليل آن هم اختلاف مشاهداتشان است. و لذا عرفا براي تشخيص صحت و سقم مكاشفات سه معيار ذكر مي‎كنند: تبعيت از كتاب الهي و شريعت اسلامي، تكميل قوة نظري و تحت تدبير شيخ كامل بودن.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ يثربي، سيد يحيي، فلسفه عرفان، قم، دفتر تبليغات اسلامي، 1377.
2ـ شيرواني، علي، دين عرفاني و عرفان ديني، قم، دارالفکر، 1377.

پي نوشت ها:
[1] . داود بن محمود قيصري، شرح فصوص الحكم، قم، انوار الهدي، 1416ق، ج1، ص93.
[2] . ر.ك: جزوه‌هاي درسي عرفان نظري استاد يزدان پناه، موجود در موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، ص89ـ90.
[3] . به نقل از: يثربي، سيد يحيي، فلسفه عرفان، قم، دفتر تبليغات اسلامي، چاپ دوم، 1377، ص413.
[4] . علي بن محمد التركه، تمهيد القواعد، تهران، انجمن اسلامي حكمت و فلسفه ايران، چاپ دوم، 1360، ص270.
[5] . آشتياني، سيد جلال الدين، شرح مقدمه قيصري، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، چاپ سوم، 1372، ص53.
[6] . همان.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد