مكاشفات و مشاهدات عرفا كه از اشراقات انوار جمال و جلال كه مظهر لوامع توحيد صفات و توحيد ذات است؛ حاصل ميگردد و سالك در مقام سلوك بعد از طيّ منازل و مقاماتي، به واسطة صفاي ذات، ظهور اين مكاشفات واقع ميشود؛ گاهي مواقع مشتبه به واردات شيطاني ميگردد. بدين جهت عرفا براي صحت و سقم مكاشفات و ارزش نهادن به مكاشفات صحيح معيارهايي را ذكر كردهاند. چنان كه قيصري در مقدمه خود بر شرح فصوص الحكم به اين حقيقت اشاره ميكند و ميگويد:
«و الفرق بين الواردات الرحمانية و الملكية و الجنية و الشيطانية يتعلق بميزان السالك المكاشف»؛[1] يعني: تشخيص انواع اشراقات، نيازمند ميزانيست كه بايد سالك داراي آن ميزان باشد.
بنابراين يك عارف نيز مانند يك فيلسوف به يك ميزان تشخيص خطا و صواب نيازمند است، اگر چه ميزان مورد نياز عارف با ميزاني كه فيلسوف از آن بهره ميجويد متفاوت باشد؛ چرا كه منطق كه ميزان علوم نظري و رسمي است در حوزة كار و تجربه عارف كارآيي ندارد. پس بايد عارف براي خود منطق و ميزان خاص و ويژهاي داشته باشد كه برخي از آنها عبارتنداز:
1ـ ميزان عام (شريعت)
مقصود از ميزان عام، شريعت ميباشد، يعني عارف براي اعتماد به كشفيات خودش بايد آنها را با مضامين شريعت منطبق نمايد و در صورت توافق و انطباق با مضامين شريعت است كه كشفيات و مشاهدات يك عارف قابل اعتماد ميگردد.
و سرّ اين كه شريعت يك معيار و ميزان است اين است كه حقايق عرفاني بر اساس كشف و شهود به دست ميآيد و بدين جهت كشف محور عرفان ميباشد. بنابراين در عرفان محتاج به يك كشف تام و کاملي هستيم كه به اصل واقع و حقيقت نايل آمده باشد تا بر اساس آن كشف، صحت و بطلان و قوت و ضعف كشفهاي ديگر روشن شود. عرفا قايلند كه كشف تام و کامل منحصر به كشف محمدي ـ صلي الله عليه و آله ـ ميباشد و در واقع اين كشف تام همان وحي و معارف به دست آمده از طريق وحي ميباشد.[2]ابن عربي در رساله لايعول عليه ميگويد: كل علم حقيقة لا حكم للشريعة فيها بالرد فهو صحيح و الا فلا يعول عليه؛[3] معيار صحت، يا يكي از معيارهاي صحت علم در حقيقت، مطابق بودن يا لااقل مردود نبودن آن از طرف شريعت است.
2ـ ميزان خاص (شيخ يا قطب)
يكي از ويژگيهاي كشف و شهود عرفاني ذومراتب بودن آن است به اين معني كه برخي از عرفا حقايق را به صورت شديد و بسيار عميق و روشن تجربه ميكنند. و بعضي در مرتبه ضعيفتر از معرفت شهودي قرار دارند. براي ايمني تجربههاي عادي از خيال و توهم و تفسير خطا، صاحب تجربه ضعيف بايد به صاحب تجربة شديد كه معمولاً استاد خطاب ميشود مراجعه كند و تحت هدايت و راهنمايي او تجربه كند يا تجربهاش را تفسير كند.
البته قبول راهنمايي استاد به صورت تعبدي نيست و سالك بايد آنچه را كه استاد ميگويد بيابد. اگر يافت ميپذيرد و اگر با يافت او هماهنگ نبود، نميپذيرد.
3ـ ميزان سوم: عقل
تكميل قوه نظريّه و تبحّر در علوم نظري و يافتن ملكه تشخيص حق از باطل ميزان ديگري است كه عرفا براي اعتبار و عدم اعتبار كشف و شهودها بيان مينمايند.[4] تحصيل حكمت ميتواند ميزاني براي تشخيص صحت يافتههاي عارف باشد. و شوق و طلبي در عارف براي وصول به مراتب عاليه ايجاد ميکند. سيد جلال الدين آشتياني شرط كمال را براي مكاشف، تكميل قوه نظري و قدرت فكري او ميداند و فقدان كمال قوّه نظري را نقص مهمي ميشمارد،[5] او در ادامه ميگويد:
«عارف كامل، كسي است كه قدرت برهاني نمودن حقايق كشفي را داشته باشد و بتواند حقايق مفاض از حق را به صورت برهان در آورد. عرفائي كه در حكمت نظري نيز راسخند و مسائل عرفاني را با نظم خاص تدوين نمودهاند بيشتر توانستهاند علم كشفي را ترويج نمايند.»[6]حاصل آن كه مشاهدات و مكاشفات سالكان طريق حقيقت در معرض نوعي انحراف و سقوط و القائات خطاي شيطاني است و دليل آن هم اختلاف مشاهداتشان است. و لذا عرفا براي تشخيص صحت و سقم مكاشفات سه معيار ذكر ميكنند: تبعيت از كتاب الهي و شريعت اسلامي، تكميل قوة نظري و تحت تدبير شيخ كامل بودن.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ يثربي، سيد يحيي، فلسفه عرفان، قم، دفتر تبليغات اسلامي، 1377.
2ـ شيرواني، علي، دين عرفاني و عرفان ديني، قم، دارالفکر، 1377.
پي نوشت ها:
[1] . داود بن محمود قيصري، شرح فصوص الحكم، قم، انوار الهدي، 1416ق، ج1، ص93.
[2] . ر.ك: جزوههاي درسي عرفان نظري استاد يزدان پناه، موجود در موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، ص89ـ90.
[3] . به نقل از: يثربي، سيد يحيي، فلسفه عرفان، قم، دفتر تبليغات اسلامي، چاپ دوم، 1377، ص413.
[4] . علي بن محمد التركه، تمهيد القواعد، تهران، انجمن اسلامي حكمت و فلسفه ايران، چاپ دوم، 1360، ص270.
[5] . آشتياني، سيد جلال الدين، شرح مقدمه قيصري، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، چاپ سوم، 1372، ص53.
[6] . همان.