خانه » همه » مذهبی » آيا فراگيري اصول دين و مباحث عقلي و نظري دين بر همه واجب است يا نه؟

آيا فراگيري اصول دين و مباحث عقلي و نظري دين بر همه واجب است يا نه؟

دعوت پيامبران الهي در دو چيز خلاصه مي شود: عقيده و عمل. قلمرو عقيده، ايمان به وجود خدا و ايمان به نبوت و امامت و عدل و اعتقاد به معاد است مثلاً از ديدگاه قرآن تا يك حدّ خاص بايد توحيد را پذيرفت تا موحّد بودن بر آدمي صادق باشد. اما از آن به بعد شرط لازم نمي باشد هر چند رسيدن به آنها و پذيرش آنها بسيار خوب و مطلوب است، اما اندازه اي كه براي موحّد بودن ضروري است عبارتست از اينكه آدمي:
1. واجب الوجود را منحصر به خداوند دانسته. (توحيد ذات)
2. تنها او را خالق بداند. (توحيد در خالقيت)
3. تدبير و اراده جهان منحصر به اوست. (توحيد در اراده تکويني)
4. معتقد باشد به اينكه كسي جز او حق فرمان داري و قانون وضع كردن را ندارد. (توحيد در اراده تشريعي)
5. و معتقد باشد كسي جز الله سزاوار پرستش نيست. (توحيد در الوهيت)
اما مسايل ديگر توحيد همچون توحيد در استعانت و توحيد در خشيت و توحيد در اميد و …. را مي توان با استفاده از آيات قرآن و روايات پذيرفت و بر عمق ايمان به توحيد افزود ولي شرط لازم براي موحد بودن همان پنج بُعد است.[1] و قلمرو ديگر، عمل يا فروع دين است كه در صورتي که انسان مجتهد نباشد براي او تقليد كفايت مي كند زيرا وقتي كه بوسيله عقل و تفكر، وجود خدا و پيامبر و امامت را اثبات كرديم، سخنانشان در مقولة عمل براي ما حجيّت پيدا مي كند.
آنچه دربارة عقيده مطلوب و مورد نظر است، علم و يقين است. تا انسان علم و يقين به چيزي پيدا نكند نمي تواند به آن ايمان بياورد به همين جهت بر هر مسلماني لازم است كه در مورد عقايد خود به يقين برسد و نمي تواند در اينجا تقليد كند. به بيان ديگر، اصول عقايد به منزلة ريشه و پاية دين است لذا بايد با تحقيق بدانها عقيده پيدا كرد نه تقليد. هر چند يقين به اصول دين هم داراي مراتب است که به تناسب افراد متفاوت است.
در مسائل جزيي ديني از قبيل قضا و قدر و رجعت و معاد جسماني و … لازم نيست اعتقاد تفصيلي و از روي تحقيق باشد، بلكه با اثبات خدا و پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ و ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ جايز است در اين مسائل به گفته ايشان ايمان بياوريم و بصورت اجمالي بگوييم هر آنچه كه پيامبر و اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ فرموده اند، من به آن اعتقاد دارم و ديگر لازم نيست تك تك اين مسائل را مورد بررسي و دقّت عقلي قرار دهيم بلكه مي توانيم به معصومين ـ عليهم السّلام ـ رجوع كنيم چون يقين داريم كه ايشان حرف اشتباه نمي گويند.[2]شهيد مطهري در كتاب عدل الهي، مي فرمايد: «انسانهاي متديّن و اهل ايمان كه در پرتو دين به خدا ايمان دارند با يك پاسخ اجمالي وجدان خود را قانع مي سازند و با خود چنين مي انديشند كه: ادلة قاطع، وجود خداي قادر و حکيم را اثبات كرده است، لذا دليلي ندارد كه خداوند ظلم كند، خدا نه با كسي دشمني دارد و نه نياز به كسي دارد و نه بخيل است پس ظلم درباره خداوند معنا ندارد. اين گروه احياناً اگر جرياناتي را مشاهده كنند كه از نظر خودشان قابل توجيه نباشد آن را به نوعي حكمت و مصلحت كه بر ما مجهول است و فقط خداوند از راز آن آگاه است، توجيه مي كنند. اين گروه هرگز خود را با چون و چراها سرگرم نمي كنند. البته شكي نيست كه اين طرز فكر و نتيجه گيري، خود نوعي استدلال است و صحيح است چون افراد با ايمان موظّف نيستند كه در جزييات اين مسائل غور كنند و حتي عموم مردم استعداد ورود در اين مسائل را ندارند، بلكه از طرف معصومين از ورود در اين مسائل منع شده اند. مثلاً شخصي نزد حضرت امير ـ عليه السّلام ـ آمده و از قضا و قدر سوال كرد. حضرت فرمود: درياي عميقي است، تو وارد آن نشو …[3] لذا اعتقاد تفصيلي به اين گونه مسائل لازم نيست. اگر چه اعتقاد اجمالي واجب است مثلاً بگويد: قضا و قدر بر حق است يا آنچه ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ در اين باره آورده اند بر حق است و من به آنها معتقد هستم چون از جانب حق آمده اند.
اما در همين مسئلة تبعيضها يا قضا و قدر يا … حكماي الهي و متكلمان از راههاي فلسفي كمك مي گيرند و به بيان عقلي و استدلالي محض مسئله را حل مي كنند و به اشكالات فلسفي مادي گرايان به اين مسئله پاسخ مي دهند.[4]حاصل بحث اين شد كه: اعتقاد به اصول دين بر همه لازم است و آن بايد از روي تحقيق باشد نه تقليد اين تحقيق هم براي افراد مختلف، مراتب مختلفي دارد و هر كس به اندازة علم و سواد خود تحقيق مي كند. شايد شخصي اصلاً سواد نداشته باشد ولي از راه نگاه به دنيا و برهان نظم به وجود خداوند پي ببرد و به يقين برسد و شخص ديگري كه علم بيشتري دارد هم از راه سير در آفاق و انفس و هم از راه براهين و استدلالات فلسفي به مقصود برسد.
و ثانياً اعتقاد تفصيلي دربارة جزئيات دين مثل قضا و قدر و معاد جسماني و …. لازم نيست، هر چند اعتقاد اجمالي به اينكه اين مسائل بر حق هستند چون از جانب معصوم آمده، لازم و واجب است.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ آموزش عقايد، محمد تقي مصباح يزدي، ج 3 ـ 1، تهران، انتشارات سازمان تبليغات اسلامي.
2ـ قائمي، اصغر، اصول اعتقادات، قم، مرکز مديريت حوزه علميه.
3ـ سيد محمد بهشتي نژاد، پرسش و پاسخ هاي اعتقادي، چاپخانة قدس، چاپ اول.

پي نوشت ها:
[1] . مصباح يزدي، محمد تقي، معارف قرآن، قم، موسسه در راه حق، چاپ اول، 1367، ص47ـ54.
[2] . خرازي، سيد محسن، بداية المعارف الالهية، چاپ هفتم، موسسه نشر اسلامي، ج1، ص 15.
[3] . مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، ج5، ص110.
[4] . مطهري، مرتضي، عدل الهي، انتشارات صدرا، چاپ چهاردهم، ص88ـ95.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد