ويژگي شبهات ديني:
شبهه ديني به پرسشي گفته ميشود كه اساس دين يا يكي از آموزههاي آن را مورد نقد قرار داده است مانند اين كه اشكال شود كه خداوند وجود ندارد چون تاكنون كسي نتوانسته است خداوند را بلحاظ عقلي ثابت كند، شبهه ديني با پرسش ديني تفاوت دارد زيرا پرسش ديني به سؤال از آموزههاي ديني براي تبيين بيشتر گفته ميشود به عبارت ديگر سؤال ديني دو گونه است: 1. سؤال جهت درك بهتر و روشنتر يك آموزة ديني؛ 2. سؤال جهت رد يك آموزه ديني كه به اين قسم، شبهه ديني ميگويند. بنا بر اين ويژگي شبهات ديني انتقادي بودن آن است و سؤال اعم از شبهه است.
اقسام شبهات ديني:
همة شبهات ديني به يك گونه نيست، بلكه به تعداد انواع روشهاي دين پژوهي شبهات ديني و جود دارد، اينك به پارهاي از انواع شبهات ديني اشاره ميشود.
1ـ شبهات روانشناسي: شبهات روانشناسانه سؤالاتي است كه نقش مثبت و تأثير سودمند اعمال و اعتقادات ديني بر شخصيت دينداران را مورد چالش قرار ميدهد.
2ـ شبهات جامعه شناسانه: شبهات جامعه شناسانه سؤالاتي است كه تأثير مثبت آموزههاي ديني بر جامعه و ساختارهاي اجتماعي را به چالش ميكشاند.
3ـ انسان شناسانه: انسان شناسي دين، توجه انسان شناس را به نقش دين به عنوان بخش لاينفك يك حوزه فرهنگي معطوف ميدارد؛ بخشي كه به سنت، آثار مكتوب و هنر آن حوزه معنا ميبخشد و شبهات انسان شناسانه نقش مثبت دين در اين عرصه را مورد نقد قرار ميدهد.
4ـ شبهات تاريخي: مورخ با مطالعة تاريخ اديان بسط و تكامل دين را به عنوان پديدهاي كه با واقعيات سياسي، اقتصادي و اجتماعي در تعامل است، در بستر زمان مورد بررسي قرار ميدهد. و شبهات تاريخي، تاريخ دين را مورد بررسي انتقادي قرار ميدهد و منشاء و چگونگي شكلگيري آن را و تعامل مثبت دين با واقعيات سياسي، اقتصادي و سياسي انسانها را مورد چالش قرار ميدهد.
5ـ شبهات دين پژوهي تطبيقي: در دين پژوهي تطبيقي، كسي كه در كار مطالعات تطبيقي است، جزئيات مربوط به كثيري از اديان را رديابي ميكند و حتي المقدور وحدت موضوعات مشابه يا همساني وجوهي كه در بيشتر يا تمام اديان مشتركاند مورد كاوش و بررسي قرار ميدهد. و شبهات ديني در حقيقت، پيشرفتهتر بودن ديني را نسبت به ساير اديان به چالش ميكشد.
6ـ فلسفه دين: رشتهاي است كه بعد عقلي دين را بررسي ميكند و تحت عنوان فلسفه دين شناخته ميشود، در شبهات فلسفي دين، آموزههاي ديني با نگاه و بررسيهايي انتقادي مورد چالش عقلي قرار ميگيرند.[1]با توجه به آنچه گذشت روشن گرديد كه عقل در بررسي و پاسخ به پارهاي از شبهات ديني كارآمد است، از باب نمونه عقل براي پاسخ به شبهات ناشي از دين پژوهي فيلسوفانة دين كار آمد است، ولي براي پاسخ به شبهات ناشي از تحقيقات روان شناسانه كافي نيست، و بايد همان روشهاي روانشناسانه براي پاسخ گويي استفاده كرد مثلاً اگر گفته شد كه بر اساس تحقيقات روانشناسانه، انسانهاي ديندار گرفتار اختلالات رواني هستند بايد با تحقيقات روانشناسانه نشان داد که دين مايه تعادل رواني انسانها ميگردد. در نتيجه عقل براي پاسخ گويي به شبهاتي كه با روشهاي عقلي قابل ارزيابي هستند كار آمد است.
اعتبار عقل
نكته ديگري كه لازم است بدان پرداخته شود اين است كه آيا عقل از لحاظ شناخت حقايق و پاسخ گويي به شبهات عقلي که به اين وارد ميشود، داراي اعتبار و ارزش است؟
در فرهنگ اسلامي عقل از جايگاه رفيعي برخوردار است و به عنوان حجت باطني و عِدل انبياء الهي شمرده شده است. از حضرت صادق ـ عليه السلام ـ نقل شده است كه پايه شخصيت انسان عقل است و عقل سرچشمه هوشياري و فهم و حفظ دانش است.[2] عقل به اندازهاي ارزشمند شمرده شده است كه امام علي ـ عليه السلام ـ ميفرمايد: «تمام خيرات با عقل درك مي شود و كسي كه عقل ندارد دين ندارد.»[3]از سوي ديگر متفكران و دانسمندان بزرگ همچون ارسطو، افلاطون، ابن سينا، فارابي، صدرالمتألهين شيرازي و … بر اعتبار عقل تأكيد كرده آند.[4]خلاصه آن كه با توجه به سخنان متفكران و دانشمندان و نيز ديدگاه ديني روشن ميشود كه عقل معتبر و كارآمد است. البته مراجعة به سخنان حتي منكران اعتبار عقل نشانگر آن است كه آنان نيز نا آگاهانه از اعتبار عقل و استدلالات عقلي براي اثبات مدعاي خودشان استفاده ميكنند.
همچنين آثار عقلي بر جا مانده و معارف عقلي كه هم اكنون در اختيار بشر است شاهد ديگر بر اعتبار و كار آمدي عقل در پاسخ به شبهات ديني است.
نتيجه آن كه عقل در پاسخ گويي به شبهاتي كه از زاويه عقلي بر دين وارد شده است كار آمد است و با به كار گيري عقل و روشهاي عقلي ميتوان به اين گونه شبهات پاسخ داد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ منصور نژاد، محمد، عقل در سه دين بزرگ آسماني.
2ـ جوادي آملي، عبدالله، شناخت شناسي در قرآن.
3ـ جوادي آملي، عبدالله، شريعت در آئينه معرفت، قم، انتشارات اسراء.
4ـ هادوي تهراني، مهدي، تاريخ علم اصول از ديدگاه شهيد صدر، قم، انتشارات خانه فرد.
پي نوشت ها:
[1] . پترسون، مايكل و ديگران، عقل و اعتقاد ديني، ترجمه احمد نراقي و ابراهيم سلطاني، تهران، طرح نو، چاپ اول، 1376، ص24ـ23؛ همچنين: ميرچاالياده، دين پژوهي، ترجمه بهاء الدين خرمشاهي، انتشارات پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي، ج1، مراجعه شود.
[2] . ابراهيميان، معرفت شناسي در عرفان، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، چاپ اول، 1378، ص95.
[3] . محمدي ري شهري، محمد، ميزان الحكمة، ج1، ح536، ذيل عنوان «الخير».
[4] . معرفت شناسي در عرفان، همان.