تبيين رابطة اين دو با يكديگر متوقف بر روشن شدن دو مطلب است، يكي اين كه تعارض و تكافؤ ادلّه، چيست؟ و ديگري اين كه منظور از قرائتهاي مختلف چيست؟ الف ـ تعارض و تكافؤ ادلّه چيست؟ يكي از مباني پلوراليسم ديني، عنصر و عامل تكافؤ يا تساوي ادله ميباشد[1] و ريشة اين مطلب در آراء و نظريات كانت در متافيزيك ميباشد، او معتقد بود كه در مسائل متافيزيكي كار عقل به «تكافؤ ادله» ميرسد، به اين معنا كه دلايل طرفين قوّت مساوي دارند به طوري كه هيچ يك نميتوانند ديگري را مغلوب بنمايند. به نظر او،همة حكما و فيلسوفان در باب حدوث و قدم عالم هر چقدر بحث كنند هيچ يك از طرفين (طرفدار حدوث يا قدم عالم) نميتوانند ديگري را به طور كامل مغلوب كنند.[2] حال اگر ما معتقد باشيم كه واقعاً عالمان از روي حقيقت طلبي به بررسي ادلة مختلف در باب حقانيت و بطلان اديان بپردازند يعني شيعيان ميگويند تشيع حق است و همچنين ساير اديان ميگويند كه ما بر حق هستيم، بعد نهايتاً به اينجا ميرسند كه ديني كه خودمان داريم و از اول داشتهايم حق است در اين صورت تئوري ما در باب عقلانيت ما را به اينجا ميرساند كه گويا دين ميداني است كه عقل در آن به تكافؤ ادله ميرسد[3] كه اين همان رأي كانت در باب متافيزيك ميباشد.
ب: قرائتهاي مختلف چيست؟ منظور از قرائتهاي مختلف، برداشتها و تفسيرهايي است كه از يك متن ميشود ريشه و مبناي آن در پلوراليسم معرفتي ميباشد كه عبارت از اين است كه انسانهاي متفاوت يا انسانها در فرهنگهاي مختلف به شيوههاي نسبتاً متفاوتي در شكلگيري و بازنگري در اعتقادات به استدلال ميپردازند و هيچ نظام منحصر به فردي از فرآيندهاي معرفتي كه مردم بايد استفاده كنند وجود ندارد زيرا همة نظامهاي معرفتياي كه كاملاً مختلف از يكديگرند به يك اندازه معتبر ميباشند.[4]ج: رابطة «تكافؤ ادلّه» با قرائتهاي مختلف چگونه است؟ بنابر آنچه كه بيان شد، به خوبي روشن ميشود كه «تكافؤ ادلّه» كه يكي از ادلّه اثبات پلوراليسم و كثرت گرايي ميباشد را ميتوان به عنوان يكي از ادلّه قرائتهاي مختلف استفاده نمود، زيرا بنابر «تكافؤ ادلّه» قرائتهاي مختلفي كه از يك متن ميشود، رجحاني بر هم نداشته و همگي بر حق ميباشد و هيچ يك از كساني كه يك متن را تفسير ميكنند تفاسير ديگر را نميتوانند ردّ نمايند و اثبات كنند كه تفسير خودشان درست ميباشد، چون ما فهمهاي مختلف داريم نه اين كه فهم بهتر و درستتر داشته باشيم.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ حسين زاده، محمد، مباني معرفت ديني، قم، مؤسسه امام خميني(ره).
2ـ رباني گلپايگاني، علي، تحليل و نقد پلوراليسم ديني، قم، مؤسسه فرهنگي دانش و انديشه معاصر، چاپ اول، 1378.
3ـ نبويان، سيد محمود، راه و بيراه، قم، مؤسسه فرهنگي طه، چاپ اول، 1382.
پي نوشت ها:
[1]. خسروپناه، عبدالحسين، كلام جديد، قم، انتشارات مركز مطالعات فرهنگي و پژوهشهاي حوزة علميه، ص188.
[2]. سروش، عبدالكريم، صراطهاي مستقيم، انتشارات صراط، ص87.
[3]. همان، ص90.
[4]. رضايي، محمد، نگاهي به پلوراليسم معرفتي، مجلة قبسات، شمارة 18، ص5ـ4.