خانه » همه » مذهبی » سياست هاي استراتژيك جهان غرب در قبال اسلام چيست و چه راههايي را براي پيشبرد اهدافشان به كار مي بندند يعني راههاي سلطه و نفوذشان در كشورهاي اسلامي چيست؟

سياست هاي استراتژيك جهان غرب در قبال اسلام چيست و چه راههايي را براي پيشبرد اهدافشان به كار مي بندند يعني راههاي سلطه و نفوذشان در كشورهاي اسلامي چيست؟

در خصوص سؤال فوق مقدمتاً بايد به اين نكته اشاره كرد كه جهان غرب براي مقابله با اسلام و نفوذ در كشورهاي اسلامي تاكنون سياست هاي گوناگوني را آزموده و در عمل به كار برده است. مهم ترين اين سياست ها را مي توان در بخش هاي مختلف نظامي، سياسي، اقتصادي و فرهنگي دسته بندي نمود.
از تلاش براي زير سلطه كشاندن كشورهاي اسلامي از طريق لشگركشي مستقيم و اشغال سرزمين هاي اسلامي گرفته تا كودتاي نظامي، تحريك گروه هاي مختلف قومي و دامن زدن به اختلافات مذهبي، محاصرة اقتصادي، مبارزه با عالمان ديني و تأسيس حكومت هاي دست نشانده در ممالك اسلامي همه و همه بخشي از سياست اسلام ستيزي حاكمان غربي است كه در برابر كشورهاي اسلامي اتخاذ گرديده است. حال باتوجه به آن كه وارد شدن در مقوله هاي فوق در اين اختصار نمي گنجد تلاش مي كنيم به يكي از مهم ترين سياست هاي استراتژيك غرب در قبال اسلام و مسلمين اشاره كنيم: مهم ترين پروژه اي كه اكنون بيشتر مورد توجه جهان غرب است استفاده از شيوه ها و برنامه هاي فرهنگي است كه در اين نوشتار با رعايت اختصار قدري به آن خواهيم پرداخت:
دشمنان اسلام به خوبي دريافته اند كه فرهنگ اصيل و غني اسلام ناب محمدي _ صلّي الله عليه و آله _ محكم ترين سدّ پيش روي آنهاست كه ايشان را از رسيدن به اهداف شوم خود ناكام گذارده است. لذا بيشترين همّ خود را نيز صرف مقابله با اين فرهنگ غني و اصيل نموده اند بطوري كه به جرأت مي توان گفت در حال حاضر تهاجم فرهنگي غرب به كشورهاي اسلامي و استحالة فرهنگ ناب ديني مسلمانان مهم ترين سياست استراتژيك جهان غرب در برابر اسلام است. پيشرفت علم و توسعه ارتباطات نيز به مراتب توانسته است استفاده از اين شيوه را براي آنان تسهيل نمايد. امواج گستردة تبليغاتي غرب تحت عناوين ظاهر فريبي چون نو انديشي و نو گرايي، اصلاح طلبي و … شبانه روز به ترويج نظريه هاي انحرافي پلوراليسم، سكولاريسم، راسيوناليسم، دموكراسي غربي و … مي پردازند. ماهواره ها و وسائل ارتباطي صوتي و تصويري جهان اسلام و ممالك اسلامي را درنورديده و مدام فرهنگ انحطاطي و غير اخلاقي غرب را براي آنان تبليغ مي كند.
در يك ديد كلي مي توان گفت در دهه هاي اخير استكبار غرب پروژة اسلام ستيزي از طريق استحالة فرهنگي را در قالب دو رويكرد ذيل مورد پي گيري قرار داده است:
1. القاي ناكارآمدي دين:
دين اسلام تنها دين آسماني است كه ادعاي جامعيت و جهان شمولي دارد. از اين رو يكي از مؤثرترين راه ها براي محو هويت دين مسلمانان، القاي اين نكته است كه دين اسلام توانايي پاسخگويي به مشكلات و نيازهاي بشر امروزي را ندارد. به عنوان نمونه در عرصة سياست با تبليغ مكاتبي چون سكولاريسم، پلوراليسم و … سعي در القاي تفكرات انحرافي در اذهان مسلمانان و در نهايت القاي ناكارآمدي دين جهت حضور در عرصة اجتماع و سياست به عنوان تنها مرجع معتبر بشري دارند. دشمنان اسلام با نفي جاودانگي احكام اسلامي استفاده از آن احكام را در روابط اجتماعي و سياسي امروز از قبيل حكومت، قضاوت، داد و ستد و تعاملات مربوط به تمدن جديد زير سؤال مي برند و مدام چنين تبليغ مي كنند كه همه چيز در معرض تغيير و تحول است، غافل از آنكه به تعبير شهيد مرتضي مطهري: «آن چيزي كه همواره در معرض تغيير و تحول قرار مي گيرد ماده و تركيبات مادي است به عبارت ديگر پديده ها همواره و الزاماً در معرض تغييرند نه قوانين و (احكام جاوانه) اسلام از سنخ قانون است نه پديده»[1].
2. ترويج فساد و بي بند و باري:
باتوجه به آن كه استكبار غرب به خوبي دريافته است عمده ترين سد و مانع برابر غارت منافع ملت هاي مسلمان سد مستحكم پاي بندي به ارزش هاي ديني، آداب و رسوم ملي و تاريخي و در يك كلام اصل هويت ديني مسلمانان است. لذا با ترويج حربه فساد و فحشا و بي بند و باري سعي در تضعيف هويت ديني آنان نموده است. اين حربه هم اينك يكي از مهم ترين حربه هاي تبليغاتي غرب در بين كشورهاي اسلامي است كه استكبار تلاش خود را بر روي ترويج هر چه بيشتر آن استوار ساخته است. رواج فرهنگ برهنگي در قالب ارائه انواع مدل هاي غير اخلاقي، ترويج غنا و موسيقي هاي مبتذل، تبليغ روابط غير اخلاقي ميان زن و مرد به منظور رواج روحية تساهل و تسامح نسبت به اصول و قواعد ديني و اخلاقي بخشي از سياست شوم استكبار در اين بخش است كه از طريق رسانه هاي صوتي و تصويري و نشريات پي گيري مي شود.

معرفي منبع جهت مطالعه بيشتر:
وسائل ارتباط جمعي و تفسير ارزشها، فرامرز رفيع پور، معاونت پژوهشي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، تهران، 1374 ش.
 
پي نوشت:
[1]. مطهري، مرتضي، شش مقاله، انتشارات صدرا، 1363، ص 106.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد