پيشرفت و توسعة صنعت و تكنولوژي يكي از اهداف نظام جمهوري اسلامي بوده و در قانون اساسي نيز به آن تصريح شده است[1]، ليكن جنگ هشت ساله و خسارتهاي ناشي از آن به همراه تحريم 25 سالة قدرتهاي بزرگ بويژه آمريكا مانع از تسريع در پيشرفت روند صنعتي شدن ايران شد. در عين حال از زمان بعد از جنگ بويژه از سال 1372 به بعد رشد چشمگيري در صنعت ايران قابل مشاهده است. و در سال 2003 در بين كشورهاي منطقه خاور ميانه رشد اقتصادي بالايي را داشته است. بنابراين مي توان با عزمي راسخ و همتي بلند اين فاصلة صدساله را درمدت زمان بسيار كوتاهي سپري كرد. كاري كه برخي كشورها كرده اند. اين كشورها توانسته اند در سالهاي اخير از كشوري فقير و عقب مانده به قدرت هاي نسبتاً بزرگ اقتصادي تبديل شوند. پس رسيدن به وضعيت مطلوب اقتصادي اجتماعي كاري دشوار و دست نيافتني نيست.
مقام معظم رهبري با اشاره به دوران شكوفايي علوم مختلف در ايران و كشورهاي اسلامي بيان داشتند: در زماني كه اروپا در تاريكي قرون وسطي فرو رفته بود در ايران عزيز ما، امثال ابن سيناها، بشريت را از علم و فرهنگ سيراب مي كردند بنابراين ملت ايران با اين سابقه درخشان علمي و فرهنگي مي تواند و بايد كه 200 سال عقب ماندگي علمي خود را از راه هاي ميانبرد به سرعت طي كند.»[2] رهبر معظم انقلاب اسلامي با اشاره به خيانت رژيم هاي پادشاهي تاريخ معاصر ايران در عقب نگهداشتن رشد و شكوفايي علمي و فرهنگي اقتصادي و سياسي ملت ايران خاطرنشان كردند: «مهمترين هدف تهاجم فرهنگي دشمنان و عوامل مرعوب آنها اين است كه به ايراني القا كند كه تو ناتواني، و بايد دنباله رو و مقلد غرب باشي، امّا ملت با اين القائات بار ديگر به خواب غفلت نخواهد رفت.»[3]بنابراين بايد توجه داشته باشيم با يأس و نااميدي نمي توان به آينده اميدوار بود. بلكه بايد به جاي نظر به گذشتة تاريك، چشم انداز روشني از آينده ترسيم نمود. چرا كه راه جبران گذشته، برنامه ريزي براي آينده است. از همين رو سند چشم انداز 20 سالة ايران كه توسط كارشناسان و متخصصان و جوانان همين كشور تهيه شده است، از طرف مقام معظم رهبري به دولت ابلاغ شد. و اجراي دقيق آن سعادت مادي و معنوي كشور و رشد و توسعه آن را تضمين خواهد كرد.
افزون بر اين بايد گفت كه در اسلام رشد اقتصادي هدف نهايي نيست بلكه ابزار و وسيله اي براي ترقي و رشد فضايل انساني و اخلاقي و حركت به سوي كمال و سعادت است، امّا كشورهاي غيرمسلمان، رشد و رفاه را هدف نهايي مي پندارند و در راه رسيدن به اين هدف از هر وسيله اي بهره مي گيرند. تاريخ چهارصد سالة استعماري بيانگر اين فرضيه است. پيشرفت و توسعة صنعتي كشورهايي مانند انگلستان، روسيه، فرانسه و آمريكا و ديگر كشورهاي استعمارگر اروپايي، بر پاية منابع و مواد خام و اوليه اي بنا نهاده شده كه از جوامع جهان سوم به يغما برده و به تعبيري پيشرفت و توسعه كشورهاي پيشرفته امروز حاصل استعثمار و استعمار منابع سرشار جهان سوم و جوامع ديگر است، علاوه بر اينكه پيشرفت و توسعه جوامع و تمدن، مطلق و همه جانبه نبوده است، زيرا پيشرفت و توسعه در زمينه هاي علم و صنعت و تكنولوژي پس رفت و عقب ماندگي در زمينه هاي اخلاقي و معنوي را به دنبال داشته است.
ثروت هاي اين ملت چه ثروت هاي مادي و چه ثروت هاي معنوي در حدود 300 سال گذشته توسط كساني به چپاول رفت كه الآن 100 سال از ما جلوترند. طبعاً اگر ما چنين كاري مي كرديم، اكنون شايد صد سال از آنان جلوتر بوديم، ولي اسلام چنين اجازه اي به ما نمي دهد، كشورهاي غيرمسلمان برخلاف ما پايبند به هيچ قيد و شرط ديني و حتي اخلاقي براي احترام به منابع مادي و معنوي ديگران نيستند.
معرفي منبع جهت مطالعه بيشتر:
1. اسلام و توسعه، محمد جمال خليليان، قم، مركز مطالعات و پژوهشهاي فرهنگي حوزه علميه.
پي نوشت ها:
[1] . قانون اساسي جمهوري اسلامي، اصل 43.
[2] . روزنامة رسالت، 18/تير/1383، متن سخنراني مقام معظم رهبري در جمع دانشجويان و جوانان همدان.
[3] . همان، ص 2.