پديده انقلاب اسلامي در ايران به عنوان يك پديده منحصر به فرد طي قرون گذشته محسوب ميشود، زيرا حاكميّت دين را به همراه داشت و تئوري حكومت ديني را به عنوان پايه و اساس نظام سياسي و حكومتي خود برگزيد و به طور واضح و مشخص، اتصال سياست و ديانت را عملي نمود. در اين رهگذر بايد گفت يكي از عللي كه ما اسلام را برترين اديان ميناميم، جامعيت آن است. حضرت امام امت (ره) در اين مورد ميفرمايد: اسلام و حكومت اسلامي پديده الهي است كه با به كار بستن آن سعادت فرزندان خود را در دنيا و آخرت به بالاترين درجه تأمين مي كند و قدرت آن را دارد كه قلم سرخ بر ستمگري ها و چپاولگري ها و فساد ها تجاوز ها بكشد و انسان ها را به كمال مطلوب خود برساند و مكتبي است كه بر خلاف مكتب هاي غير توحيدي در تمام شئون فردي، اجتماعي، مادي، فرهنگي، سياسي، نظامي و اقتصادي دخالت و نظارت دارد و از هيچ نكته ولو بسيار ناچيز كه در تربيت انسان و جامعه و پيشرفت مادي و معنوي نقش دارد فرو گذار ننموده است و موانع و مشكلات سر راه تكامل را در اجتماع و فرد گوشزد نموده و به رفع آنها كوشيده است»[1]از اين رو مبناي انقلاب 1357 بر حاكميت دين و ارزش هاي اسلامي قرار گرفت. لذا آن را به نام انقلاب اسلامي ايران در تمام دنيا ميشناسند و طبعاً تمام موفقيت ها و ناكاميها را به عهده واليان اين انقلاب و بالطبع اسلام ميدانند. با اين همه به نظرميرسد اين تفكر كه اسلام به خاطر ضعف مسلمين در اجراي آن، ضعيف است، ناشي از تبليغاتي است كه بر ضد آن مي شود و ما ذيلاً به نكاتي در اين مورد اشاره ميكنيم.
الف. يكي از عواملي كه موجب اين شك و شبهه شده است تبليغات سوئي است كه دشمن بر عليه اسلام كرده است و اين نظريه را در قالب تئوري القاي ناكارآمدي دين تبليغ كرده است. آنها اين طور وانمود ميكنند كه اصولاً دين در عرصه حكومت و زندگي ناكارآمد است و احكام اسلامي خالي از جاودانگي و جامعيت است. ضمن اينكه دين و به ويژه اسلام را مخالف با هرگونه نوآوري و صنعت ميدانند. امّا همانطوري كه گفته شد اسلام نه تنها با اين مظاهر مخالفت نميكند بلكه تشويق براي رسيدن به علوم روز مينمايد. در اين مورد حضرت امام ميفرمايند: «اسلام همه ترقيات و همه صنعتها را قبول دارد، با تباهيها مخالف است، با آن چيزهايي كه تباه ميكند جوانهاي ما را، مملكت ما را، با آنها مخالف است، امّا با همه ترقيات، همه تمدنها موافق است».[2]ب. از سوي ديگر به نظر ميرسد نظام فكري، ارزشي و سياسي غرب، به صورتي عرضه و تبليغ ميشود كه با تمايلات اوليه بشر سازگار است، يعني بشر با طبع اوليه خود، مدافع و خواستار چنين نظام هايي است.بر اين اساس رقيب انقلاب اسلامي،مثلا بر اصل آزادي تكيه ميكند و نظام به ظاهر قدرتمند خود را بر آن استوار ميداند و چنين القا ميكنند كه مبناي نظم ايشان، آزادي است و آزادي در صورتي محقق ميشود كه در برابر عقيده، خواست و اراده انسان مانعي نباشد و آنچه را خواست، بتواند انجام دهد در حالي كه انقلاب ما، مردم را به ايجاد نظامي دعوت ميكند كه مبتني بر اموري است كه انسان بايد با زحمت و تلاش و مجاهدت، آنها را كسب كند. مثلاً مبناي ما بر اساس تعبد و انجام قوانين الهي است و آزادي بشر براي تحقق چنين هدفي، كه هدف از خلقت انسان بوده است استوار شده است. بنابراين رقيب ما علاوه بر اين كه قدرت اقتصادي و سياسي و علمي وسيع دارد، چيزي را عرضه ميدارد كه با تمايلات سطحي وجسماني بشر نيز سازگار است.
ج. غير از مورد فوق، آنچه مسئله را مشكلتر ميكند وضعيت ارتباطات در دنياي امروز است. امكانات ارتباطي دنيا هم در دست رقيب ماست و اوست كه سر رشته امواج و تصويرها و دانش فني پيچيده ارتباطات را در دست دارد و قدرت القايي او هم زياد است، يعني از ظريفترين، پيچيدهترين و مؤثرترين شيوههاي علمي و تكنيكي، در القاي انديشهها و خواستههايش به ديگران استفاده ميكند.[3] و سلطه جهاني دشمن بر افكار جهاني به واسطه قدرت برتر تكنولوژي، نميگذارد پيام اصلي اسلام و انقلاب به گوش جهانيان برسد. بر اين اساس آنها عملاً سد راه صدور معنوي انقلاب اسلامي به ساير كشورها شدهاند.
با اين همه بايد گفت كه علي رغم مشكلات و معضلات موجود كه شايد در تاريخ بينظير باشد، انقلاب ما در حدّ توان توانست به رشد و بالندگي خود در زمينههاي مختلف ادامه دهد. هر چند معتقديم كه اگر كارشكني دشمنان وجود نداشت، ميتوانستيم شاهد تحولي شگرف و بينظير در ايران باشيم، ولي دسيسه هاي نيروهاي معاند داخلي و خارجي موجب شد تا بسياري از برنامههاي انقلاب به تأخير بيفتد، اما با اين همه، نكته قابل توجه آن است كه باز هم انقلاب و نظام ديني در ايران توانسته است به راه خود ادامه دهد و تأثيرات زيادي در روند تحولات جهاني داشته باشد.
دشمنان اسلام و انقلاب از همان نخستين روزهاي پيروزي، متوجه بودند كه اگر نظام انقلابي موفق شود، تصوير مطلوب و آرماني مورد نظر خود را در عمل محقق گرداند و به جهانيان نشان دهد، هم موقعيت انقلاب در داخل تثبيت شده و هم مسئله صدور انقلاب، منافع آنها را با تهديد مواجه ميكند، لذا توطئههاي تجزيه طلبانه، خشونتهاي جريان نفاق و در نهايت جنگ تحميلي و محاصره اقتصادي و… تلاش هايي از سوي آنها بوده است تا نظام نوپاي اسلام را در تحقق اهداف خود ناكام بگذارد. واقعيت اين است كه اگر نيروها و انرژيهايي كه صرف مواجهه با اين توطئهها در مسير سازندگي و پيشبرد اهداف نظامي صرف شده بود و موانع و محدوديتهاي اعمال شده نيز نبود، توفيقات نظام در سطح ديگري بود.[4] ولي همان طوري كه گفته شد با تحمل تمامي اين شدايد، انقلاب ما دستاوردهايي بزرگي داشته كه به چند مورد آن به اختصار اشاره مي كنيم:
الف: دستاورهاي سياسي: با پيروزي انقلاب اسلامي، عميقترين و كاريترين ضربات خارجي در تاريخ 200 ساله آمريكا، به اين كشور وارد شد، زيرا استراتژي منطقهاي آمريكا دچار اختلال و موانعي شد كه هنوز پس از سالها، از بين نرفته است. غير از اين، انقلاب اسلامي در گام هاي پرصلابت خود،ابرقدرت شرق را در باورهاي ضدّ ديني دچار ترديد و تشكيك كرد، ترديدي كه در فروپاشي او بيترديد تأثيري تعيين كننده داشت. علاوه بر اين مسائل، دستاوردهاي عظيم سياسي انقلاب را ميشود به صورت اجمالي در موارد زيرنام برد:
1. كسب استقلال سياسي و ايجاد نظام سياسي مستقل ازشرق وغرب براي اولين باردرجهان.
2. طرح جدي و عملي و عيني مبارزه باسلطه آمريكا.
3. بيداري ملتهاي مستضعف در آسيا، آفريقا و آمريكاي لاتين تحت تأثير انقلاب اسلامي ايران.
4. پي ريزي يك قطب قدرت جهاني در دنياي اسلام.
5. سقوط رژيم 2500 ساله شاهنشاهي.[5]ب. دستاوردهاي اقتصادي: در اين مورد همان طوري كه گفته شد علي رغم لطمات فراوان از سوي كشورهاي خارجي به ويژه تحميل جنگ كه در جريان آن ساختار اقتصادي كشور آسيب هاي جدي ديد، برخي چشماندازهاي مثبت اقتصادي نويد بخش روزهاي روشن آينده است با اين حال دستاورد هاي زير با تلاش و ايثار گري هاي مردم و مسئولين به دست آمد:
1. كوتاه نمودن دست بيگانگان از منابع كشور و تسلط بر اقتصاد 2. لغو حاكميت چند مليتي ها بر اقتصاد كشور. 3. تلاش در جهت نفي استثمار در روابط اقتصادي. 4. توجه ويژه به صادرات غيرنفتي. 5. ايجاد روحيه خودباوري و اتكاء به نفس در زمينه هاي اقتصادي و صنعتي و… 6. توجه به عمران و آبادي و نوسازي روستاها و نقاط محروم.[6] و… در اين زمينه كافي است وضعيت اقتصادي كشور را پس از انقلاب با قبل از انقلاب مقايسه كنيم،به يقين تصديق خواهيم كرد كه انقلاب اسلامي در زمينه اقتصادي و كارهاي خدماتي و برنامه هاي عمراني پيشرفت هاي زيادي نسبت به قبل از انقلاب داشته و كشور را از يك كشور كاملاً وابسته به قدرت هاي بزرگ به كشوري مستقل ونسبتا آباد تبديل نموده است خصوصاً اگر در نظر بگيريم كه پيشرفت هاي بدست آمده با وجود تحريم ها و فشارهاي اقتصادي و سياسي استكبار جهاني به رهبري آمريكا و تحميل جنگ هشت ساله و خسارت هاي ناشي از آن، انجام گرفته كه اين امر ارزش پيشرفت هاي بدست آمده را دو چندان مي كند.
ج. دستاوردهاي فرهنگي: تأملي كوتاه در برنامههاي فرهنگي رژيم پهلوي به ويژه در سال هاي آخر به خوبي نشان ميدهد كه مبتذلترين روش ها براي استحاله فرهنگ مردم اين كشور در ابعادي بسيار گسترده به كار گرفته ميشد تا روند تغيير ارزش ها و معيارهاي فرهنگي مردم، تسريع يابد. اما انقلاب اسلامي اين روند رامتوقف کرد و اكنون به اذعان دوست و دشمن در مناطق مختلف جهان به ويژه در كشورهاي مسلمان، فرياد خوش آهنگ «بازگشت به خويشتن» به عنوان دستاورد ملموس فرهنگي انقلاب اسلامي طنينانداز هست. با توجه به اصالت انقلاب اسلامي كه داراي هويت و ماهيت فرهنگي و ارزشي است و تحول عظيم روحي و فرهنگي در ملت كه ثمره آن پيروزي انقلاب بود، در اينجا به ذكر برخي دستاوردهاي فرهنگي اشاره ميشود:
1. احياء فرهنگ اسلامي در مقابل فرهنگ استعماري غرب وسالم سازي عرصههاي هنر و ادبيات و سينما و رشد چشمگير مؤسسات پژوهشي و تحقيقاتي و مجامع علمي و همين طور توسعه دانشگاههاي كشور.
2. عينيت يافتن ارزش هايي نظير جهاد و شهادت. 3. توجه جدي به امر مبارزه با بيسوادي. 4. طرح مجدد جايگاه اجتماعي، سياسي، حقوقي و اقتصادي زنان…[7] با اين حال ما هيچ وقت ادعا نميكنيم كه انقلاب به تمامي اهدافش رسيدهاست. بلكه حتي اذعان ميداريم كه كاستي ها و كمكاريهايي هم صورت پذيرفته است، ولي با اين همه با رعايت انصاف بايد پرسيد كه كدام نظام و انقلابي را سراغ داريد كه در طي گذشت سال هاي محدودي از عمرش، حداقل به اندازة صدسال ضربه و آسيب خورده باشد، ولي با اين حال هم به راه خود ادامه داده باشدوهم پيشرفت کرده باشد ؟
نتيجه:
1. تجربه و شواهد غيرقابل انكار تاريخي گواه كارآمدي نظام اسلامي است. اين اسلام بود كه از اعراب بيفرهنگ و جامعهاي متفرق، انسان هايي والا و فرهيخته و جامعهاي يكپارچه و متمدن ساخت و اين كارآمدي و توان اسلام است كه به گفته صاحب نظران خارجي و حتي مخالف اسلام، بزرگترين پديده قرن 20، يعني انقلاب اسلامي ايران را بر پا نمود و هدايت و حفظ ميكند.
2. محتواي ناب اسلام و انقلاب اسلامي در برخي قالبهاي سازگار و مناسب به شكل يك نظام و حكومت در آمده است، اما بايد ميان اصل توانايي و كارآمدي نظام اسلامي و انقلاب اسلامي با كارآمدي شكل خاص از حكومت يا حاكمان اسلامي تمايز نهاد و فرق قائل شد. به ديگر سخن ضعفهاي موجود، هيچ ربطي به اصل اسلام و انقلاب ندارد بلكه مرتبط با ضعف مجريان و حاكمان ميباشد و در حقيقت اين مجريان هستند كه ناكارآمدند نه اسلام و انقلاب.
3. دستيابي به هر هدفي، امكانات و هزينه مناسب خود را طلب ميكند. هر چه هدف والاتر و بزرگتر باشد، هزينه رسيدن به آن بيشتر خواهد بود. از سوي ديگر، هر چه اهداف والاتر و بزرگتر باشد، موانع آن نيز بزرگتر و سختتر خواهد بود. از اين رو، نظام اسلامي كه والاترين و بزرگترين اهداف را مدّ نظردارد، نيازمند بهترين و بيشترين امكانات است و به طور طبيعي بزرگترين و سختترين موانع را روبروي خود دارد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. كتاب تدين، حكومت و توسعه، محمد جوادي لاريجاني، انتشارات موسسه فرهنگي انديشه معاصر.
2. علي اكبر كلانتري، در آمدي بر كار آمدي نظام جمهوري اسلامي ايران، قم، نشر معارف، 1383.
3. تحريم ايران، شكست يك سياست، نوشته دكتر حسين عليخاني، و ترجمة محمد متقي نژاد، دفتر مطالعات سياسي و بين المللي.
4. 92 دستاورد انقلاب اسلامي ايران، تهران: موسسه فرهنگي قدر ولايت، 1382.
5. ويژگيهاي انقلاب اسلامي در آينه نگاه مقام معظم رهبري تهران، موسسه فرهنگي قدر ولايت، 1380.
پي نوشت ها:
[1]. وصيت نامه الهي – سياسي، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، 1368، ص7-8.
[2] . صحيفة نور، ج 9، ص 166.
[3] . خاتمي، سيدمحمد، احياگر حقيقت دين، موسسه نشر و تحقيقات ذكر، از ص 58 الي 60.
[4] . حاضري، علي محمد، انقلاب و انديشه، پژوهشكدة امام خميني و انقلاب اسلامي، 1380، ص 55.
[5] . ر.ك: ره توشة انقلاب، انتشارات سوره، از ص 40 ـ 46.
[6] . همان، ص 48 ـ 58.
[7] . همان، ص 59 ـ 62.