در پاسخ به اين سوال لازم است نكاتي را ياد آور شوم.
1ـ با وجود رسانههاي مخرّب نه تنها از ضرورت و جايگاه تبليغ مقطعي كاسته نميشود بلكه برعكس ضرور ت تبليغ مقطعي بيش از هر زمان ديگر احساس ميشود. چون تبليغ مقطعي گرچه كار اساسي و زيربنايي نيست امّا نتايج سريع و قابل توجهي را به همراه دارد و در كنار تبليغ بلند مدّت، در فرهنگسازي ديني مؤثر است.[1]2ـ در اصل ضرورت و كار آمد بودن تبليغ مقطعي ترديدي نيست نكتهاي كه بايد مسئولان فرهنگي توجّه داشته باشند اين است كه برنامههاي فرهنگي و تبليغي را منحصر به برنامههاي مقطعي نكرده، همت و تلاش خويش را در تدوين برنامههاي بلند مدّت و زيربنايي بهكار اندازند.[2]3ـ اگر در استراتژي مقابله با تهاجم فرهنگي و خنثي نمودن نقش رسانههاي غربي تنها به برنامههاي بلند مدّت اكتفا شود مثلاً بگونهاي برنامهريزي شود كه نتايج آن بعد از 20 سال يا 15 سال ديگر ظاهر شود، موج تهاجمات بيگانه آنچنان وسيع و گسترده است كه اصلاً اجازة اثر بخشي اينگونه تبليغات را نخواهد داد و معلوم نيست تا آن زمان چه تغيير و تحولاتي رخ خواهد داد.[3]4ـ برنامة تبليغي بلند مدّت از آن نظر كه بيانگر يك ايده و تفكّر كلي است، قابل اجرا نخواهد بود. در صورتي ميتوان برنامة دراز مدّت را به اجرا در آورد كه به اهداف جزئيتر و مقطعي تقسيم شود، پس برنامة تبليغي مقطعي خود جزيي از برنامة تبليغي دراز مدّت و تغيير شكل يافته آن است.
5ـ ما در برنامة تبليغي دو هدف اساسي را دنبال ميكنيم 1ـ فرهنگسازي 2ـ مبارزه فرهنگي ، فرهنگ سازي به معناي اين است كه عقايد، افكار، رفتار و اخلاق همة افراد جامعه به ويژه جوانان و نوجوانان را از طريق گسترش شناخت معارف الهي و تعميق باورهاي اصيل مذهبي اصلاح نموده[4]، خود آگاهي و رسيدن به هويت مذهبي را هدف كار خويش قرار دهيم. و اين بيشتر با برنامهريزي دراز مدّت و اصولي امكان پذير است؛ با تبليغ مقطعي نميتوان انتظار اثر بخشي وسيع و مفيد را داشت. امّا در مورد مبارزه فرهنگي يعني مقابله در برابر فرهنگ غير خودي و خنثي سازي نقش تبليغات رسانههاي غربي كه متناسب با شرايط زمان و مكان استراتژي آن اتخاذ ميشود، نقش اساسي تبليغ مقطعي بيشتر در اين حوزه از كار روشن ميشود و با تبليغ مقطعي ميتوان بسياري از توطئههاي دشمن را خنثي كرد.
6ـ ويژگي اصلي پديدههاي اجتماعي، تغييرپذيري و دگرگوني آنها است. روابط سياسي، اجتماعي و تحولات سريع جهان، اوضاع داخلي كشور را نيز دستخوش تغييرات اساسي نموده و موضعگيري ها و فعاليتهاي متفاوتي را ميطلبد. تبليغ مقطعي در اينگونه موارد، نقش بسيار مهم و اساسي دارد يعني تا زماني كه وضعيت خاصّي بر جامعه حاكم است، موضعگيريها و شعارهاي تبليغاتي متناسب با آن اتخاذ شده و از سوي دستگاههاي تبليغاتي به سمع و نظر افراد جامعه رسانيده ميشود. امّا به محض ايجاد تغيير در اوضاع سياسي ـ اجتماعي و روابط خارجي، دستگاههاي تبليغاتي نيز همگام و همسو با آن، موضوعات ديگري را مورد تبليغات خويش قرار ميدهد. و اساساً اينگونه انعطافپذيري در برنامههاي تبليغاتي كه مخالف با اصول زيربنايي نظام نباشد، يكي از رمزهاي موفقيت نهادهاي تبليغاتي كشور محسوب ميشود.
7ـ پاسخ اصلي اين سوال اين است كه تبليغ مقطعي يكي از مصاديق امر به معروف و نهي از منكر ميباشد، و امر به معروف و نهي از منكر يك وظيفه و مسئوليت است كه در هر شرايطي بايد انجام شود.[5] پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ در رابطه با ضرورت و جايگاه امر به معروف و نهي از منكر ميفرمايند: مردم در جامعه مانند جماعتي هستند كه در كشتي نشستهاند؛ اگر كسي بخواهد جاي خود را در كشتي سوراخ كند و ادعا نمايد كه من به ديگران كاري ندارم و فقط جاي خود را سوراخ ميكنم آيا ديگران ميتوانند ساكت بنشينند و تماشا كنند؟ به همين ترتيب در جامعه هم مردم نبايد در برابر زشتيها و زشتكاريها بياعتنا بمانند. زيرا يك نابهنجاري اجتماعي كه از كسي سر بزند، آثار سوء آن تنها به خود او محدود نميشود، بلكه همانند آبي كه از سوراخي وارد كشتي شود، همه جا را فرا ميگيرد و همه را غرق ميكند. آري در جامعه امروز ما نيز اگر با بياعتنايي دست روي دست گذارده و نظارهگر انواع مفاسد اجتماعي مانند بي حجابي، تجملگرايي، ترويج موسيقي حرام و فيلمهاي مبتذل، روابط خارج ازهنجارهاي جامعه ي دختر و پسر و… كه بيشتر از سوي رسانههاي غربي به جوانان و نوجوانان ماالقا ميشود، باشيم، و لب به امر به معروف و نهي از منكر نگشائيم، در واقع بسان سرنشينان كشتي خواهيم بود كه نظاره گر سوراخ كردن كشتي از ناحية يك همسفرند و با سكوت خويش همه را با مرگ و نابودي مواجه ميسازند. آيا اين ظلمي به خود و نسل آيندة جامعه نخواهد بود؟ آيا هيچ فكر كردهايد كه چرا پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ به عنوان هشدار تكان دهنده ميفرمايد: «زماني كه امّت من ترك امر به معرف و نهي از منكر كنند، پس بايد منتظر بلاهاي الهي باشند.»[6]8. شايد به نظر برسد چون تبليغات غرب، گسترده و با استفاده از ابزار و روشهاي پيشرفته اي مي باشد؛ پس تبليغات مقطعي ما چندان اثري نداشته و بي فايده خواهد بود. در اين خصوص بايد ياد آور شويم كه اولا ما نيز بايد تلاش كنيم با استفاده از ابزار و امكانات پيشرفته، و با برنامه ريزي هاي دقيق و حساب شده، به فرهنگ سازي ديني بپردازيم. «و از آنجا كه دشمن حدود سيصد – چهارصد سال كار كرده تا فرهنگ اسلامي را از بين ببرد، فرهنگ مادي را جاي گزين كند؛ ما نيز بايد برنامه ريزي در از مدت كنيم و از اكنون براي دويست سيصد سال آينده برنامه ريزي نمائيم.[7]درثاني از برنامه هاي مقطعي نيز غفلت نكنيم و به صورت همزمان از برنامه هاي مقطعي نيز استفاده نمائيم. علي الخصوص كه گاهي تبليغات مخرب غربي به صورت گذرا و به سرعت تأثير خود را مي گذارد و مي گذرد، كه در چنين مواردي بايد به سرعت ماهيت چنين تبليغاتي را آشكار سازيم و شبهات ايجاد شده را رفع نمائيم. البته اين امر نيز مستلزم استفاده از روشهاي روانشناختي و برنامه اي دقيق مي باشد. ثالثاتوجه داشته باشيم كه فرهنگ اسلامي، محتوايي قوي، با ارزش و بسيار غني دارد، پس با رسوخ وگسترش فرهنگ اسلامي، خود به خود عرصه بر فرهنگ هاي پوچ تنگ خواهد شد.
نكته مهم اين است كه روش تبليغي اسلام با روش تبليغاتي دشمنان متفاوت است زيرا ساختن يك فرهنگ خوب با تخريب متفاوت مي باشد. لذا اسلام روشهاي خاصي را براي گسترش فرهنگ اسلامي توصيه نموده است. مثلا گرچه اهميت تبليغات زباني و بياني را نايده نمي گيرد و به آن توصيه مي نمايد اما موثرترين و ماندگار ترين تبليغ را تبليغ عملي معرفي مي نايد. امام صادق(ع) مي فرمايند.
مردم را به غير از زبان (يعني با اعمال و رفتار خويش) به نيكي ها دعوت نمائيد.[8] قطعاً امروزه نيز با وجود اين همه پيشرفت رسانه اي و روشهاي پيچيدة تبليغي، باز هم موثرترين و ماندگار ترين و بهترين تبليغ دين همان تبليغ عملي مي باشد. خلاصه اينكه اعمال و رفتار ما، گفتار و برخوردهاي ما، و نحوة زندگي ما بايد اسلام را معرفي كند و ديگران را به اسلام دعوت نمايد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ دادسراي انقلاب اسلامي، شيوههاي صحيح امر به معروف ديني از منكر، سازمان تبليغات اسلامي، 1369.
2ـ عليزادة حسنآبادي، نظارت ملي يا امر به معروف و نهي از منكر، مولف، 1371.
3ـ موسسة تنظيم و نشر آثار امام خميني (ره)، امر به معروف و نهي از منكر از ديدگاه امام خميني، 1377.
4ـ دفتر عقيدتي سياسي فرماندهي كلقوا، ستيز با تهاجم فرهنگي غرب، رامين، 1375.
پي نوشت ها:
[1] ـ فتحآبادي، رضا، اشاعه فساد و فرهنگ پوچگرايي، نشر بليغ، 1371، ص 86 ـ 85.
[2] ـ دفتر عقيدتي سياسي فرماندهي كلقوا، ستيز با تهاجم فرهنگي غرب، رامين، 1375، فصل 7، (چه بايد كرد؟).
[3] ـ معاونت پژوهشي موسسة تنظيم و نشر آثار امام خميني (ره)، امر به معروف و نهي از منكر از ديدگاه امام خميني (ره)، موسسة تنظيم و نشر آثار امام، 1377، ص 20 ـ 18.
[4] ـ آلعمران/104 و 110.
[5] ـ توبه/71، آلعمران/104 و 110؛ اعراف/75، 199؛ بحارالانوار، ج 100، ص 72 و 96.
[6] ـ حرّ عاملي، محمد بن حسن، وسايلالشيعة، ج 11، ص 394.
[7]. موسوي خميني، سيد روح الله، صحيفه نور، ج2، ص161 الي ص163؛ ج5، ص125؛ و ج5، ص155.
[8]. كليني، اصول كافي.