در حوادث گوناگون پس از پيروزي انقلاب، خصوصاً دفاع مقدس، نهادها و گروههاي فراواني بودند كه با ايثارو خلوص و فداكاري و شهادتطلبي، كشور و انقلاب اسلامي را بيمه كردند، ولي حقيقتاً اگر بخواهيم مصداق كاملي از ايثار و خلوص و فداكاري و عشق به ذات مقدس حق و اسلام را ارائه دهيم، چه كسي از بسيج و بسيجيان سزاوارتر خواهد بود.
براي تعريف بسيج و مشخص شدن روحيات بسيجي جا دارد به يكي از چندين آيهاي كه در اين زمينه است اشاره داشته باشيم؛ خداوند متعال در قرآن ميفرمايد: « يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرِينَ يُجاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ»؛[1] اين آيه يكي از آياتي است كه صفات بسيج و بسيجيان را معرفي ميكند. يعني اوّل؛ خدا آنها را دوست دارد. دوّم؛ آنها نيز خدا را دوست دارند، سوّم؛ در مقابل مردم باايمان متواضع و نرم هستند و كبر و غرور و بزرگي ندارند. چهارم؛ در مقابل كفر مقتدرانه و قدرتمندانه ميايستند. پنجم؛ در راه خدا جهاد ميكنند. ششم: در انجام امورات ديني از ملامت كسي نميهراسند و وظيفه خود را با جديت دنبال ميكنند.[2]بسيجي كسي است كه اگر قلبش را بشكافي چيزي جز محبت خدا در آن يافت نميشود و بسيج عبارت است از مجموعهاي كه در آن پاكترين انسانها، فداكارترين و آماده به كارترين جوانان كشور، در راه اهداف عالي اين ملت و براي به كمال رساندن و به فعليت رساندن استعدادهاي كشور دور هم جمع شدهاند.
به عبارتي ميتوان گفت بسيج عبارت است از تشكيلاتي كه در آن، افراد متفرق به يك مجموعه عظيم، منسجم، آگاه، متعهد، بصير و بيناي به مسائل كشور تبديل شدهاند. مجموعهاي كه دشمنان را بيمناك و دوستان را اميدوار ميكنند. در اينجا لازم است به فرمايشات مقام معظم رهبري در مورد اين مجموعه اشارهاي داشته باشيم:
– «بسيج به معناي حقيقي كلمه يك پديده انقلابي است و بايد اين كشور و اين ملت و اين انقلاب و اين پديده را هميشه جدي بگيريد و قدر بدانيد.[3]– بسيجي يعني آن مردمي كه مي توان اميد دفاع از انقلاب را از آنها داشت. اين مردم، در اداره و مدرسه و دانشگاه و حوزه و دكان و… هستند؛ يعني يك زندگي دوزيستي.[4]– از ديدگاه مقام معظم رهبري بسيج در مفهوم حقيقي خود، يعني سمت و سو دادن و فعال كردن همه نيروهاي شاداب و بانشاط و پراميد كشور در جهت اهداف والاي نظام جمهوري اسلامي در تمام عرصهها.
– ايشان بسيج را شجرة طيبه برومندي خواندند كه به فرموده امام راحل، روز به روز ريشهدارتر ميشود و شاخ و برگش در دل جوانان مؤمن و ديگر قشرهاي ملت ايران، گستردهتر ميگردد.
– ايشان به بسيجيها توصيه كردند، در محيط كار، مدرسه، حوزه، دانشگاه، عرصه سازندگي و خدمات اجتماعي، محيط ديگر كه فعاليت ميكنند با رفتار و گفتار خود، فضاي معطر بسيجي به وجود آوريد و روحيه و بينش و تفكر صحيح را به اطرافيان منتقل كنيد.[5]يكي از صفاتي كه يك بسيجي بايد دارا باشد داشتن غيرت ديني است و همانگونه كه در آغاز بحث گفته شد بايد به گونهاي باشد كه در انجام فرائض كه امر به معروف ونهي از منكر از بارزترين آنهاست با تمام وجود از تلاش كند و به احدي اجازة تجاوز از حدود الهي را ندهيد و در مقابل منكرات بيتفاوت نباشد.
مقام معظم رهبري براي خنثي نمودن توطئه دشمنان بر عليه بسيج و بسيجي در جمع بسيجيان ميفرمايد:
«شما بسيجيها بايد به گونهاي رفتار كنيد كه احترام و محبت مردم جلب شود. شما بايد نمونه اخلاق و تواضع و مهرباني و رعايت مقررات باشيد، اين فكر غلط بايد از ذهنهاي ديگران بيرون برود كه بسيجي كسي است كه مقررات را رعايت نميكند. برعكس آن كسي بسيجيتر است كه مقررات را بيشتر رعايت ميكند؛ به خاطر آن كه اين فرد بيشتر از همه براي نظام دل ميسوزاند و مقررات، لوازم قطعي ادارة درست نظام است.
پس، در محيط كار و زندگي، حتماً اخلاق و مقررات و نظم و انضباط را رعايت كنيد و بدانيد كه وجود شما براي انقلاب، يك ذخيره تمام نشدني است. تا وقتي كه انقلاب و نظام جمهوري اسلامي متكي به اين احساسات و ايمان ها و اخلاص هاست؛ هيچ دشمني در هيچ سطحي، قادر نيست به انقلاب و نظام جمهوري اسلامي ضربه وارد كند.»[6]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. مجله ميقات، ويژه نامه ششمين مجمع دانشجويان و طلاب ممتاز، شماره 2، آبان 76.
2. حديث ولايت، ج 6، سازمان تبليغات اسلامي، چ اوّل، 1376.
3. حديث ولايت، ج 1، سازمان مدارك فرهنگ انقلاب اسلامي، چ اوّل، بهار 1375.
پي نوشت ها:
[1] . مائده/54.
[2] . مجله ميقات، ويژه نامه ششمين مجمع دانشجويان و طلاب ممتاز بسيجي، شماره 2، آبانماه 1376، ص 6.
[3] . حديث ولايت، مجموعه رهنمودهاي مقام معظم رهبري، مركز چاپ و نشر سازمان تبليغات اسلامي، چ اوّل، 76، ج6، ص 7.
[4] . همان، ص 8.
[5] . روزنامه اطلاعات، مورخ 10/9/1382.
[6] . حديث ولايت، سازمان مدارك فرهنگي انقلاب اسلامي، چ اوّل، بهار 75، ج1، ص 149.