طلسمات

خانه » همه » مذهبی » با وجود تخلفاتي كه در زمينه اجراي قانون و مبارزه با خلافكاران و مجرمان ديده مي شد چگونه مي توان به آينده اميدوار بود؟

با وجود تخلفاتي كه در زمينه اجراي قانون و مبارزه با خلافكاران و مجرمان ديده مي شد چگونه مي توان به آينده اميدوار بود؟

بدون ترديد اسلام ديني است كه وظايف مسلمانان را در تمام زمينه‎ها اعم از عبادي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي بطور دقيق بيان نموده و راه نيل به كمال مطلوب انسان‎ها و جوامع را در پيروي از احكام الهي و سنّت رسولان قرارداده است. در اين دين كيفيت برخورد و مواجهه مسلمانان با يكديگر و با معاندان و مفسدان و مشركان مورد توجه قرار گرفته و تأكيد گرديده كه مسلمانان در روابط خود حدود ارزش‎هاي الهي را مراعات نمايند. امّا آنچه مسلم است در هر دوره همواره عده‎اي يافت مي‎شوند كه حاضر نيستند به اصول و ارزش‎هاي ديني و بشري ملتزم بمانند بلكه سعي دارند به طرق مختلف جامعه را به فساد و تباهي كشانند. وجود اين معضل در جمهوري اسلامي ايران نيز مستثني نيست كه در بررسي آن، توجه به چند نكته ضروري است:
1. تهاجم فرهنگي و نحوه مقابله با آن: همان گونه كه مي‎دانيد در عصر توسعه ارتباطات به سر مي‎بريم. عصري كه فرهنگ‎هاي مبتذل غربي، جوامع مختلف را آماج هجوم خود قرار داده است. در اين ميان كشوري همچون ايران اسلامي كه بخواهد با داعيه ديني، جامعه‎اي اسلامي و با ارزش‎ها و فرهنگ متعالي اسلام برپا نمايد از گزند اين جريانات انحرافي مصون نخواهد ماند. قهراً قشر بسياري خصوصاً جوانان در معرض امواج گسترده تبليغات ضد دين و اخلاق قرار گرفته و تأثيراتي خواهند پذيرفت. بايد توجه داشت در چنين وضعيتي برخورد با مجرمان و خاطيان، صرفاً از راه دستگيري و شدت عمل به نتيجه مطلوب نخواهد رسيد. قطعاً برخورد قضايي و قانوني با خاطيان، امري لازم است امّا كافي نيست بلكه علاوه بر آن، مناسب‎ترين شيوه، تربيت و اصلاح جامعه به منظور پيش‎گيري از وقوع جرم است. راه نيل به اين مقصود، فرهنگ سازي صحيح و مناسب و برخاسته از فرهنگ ناب اسلامي از سوي مسئولين و با همكاري آحاد مردمي در جامعه اسلامي است. از مهم‎ترين اهداف والايي كه سرلوحه كارها و برنامه‎هاي متعالي انبياء الهي وجود داشته است، علاوه بر استقرار عدالت به معناي وسيع كلمه و ايجاد يك زندگي مسالمت‎آميز توأم با شرافت و آزادي و وجود امنيت و آرامش، جهت گيري براي اصلاح مجرمين و اقدامات و تمهيدات لازم به منظور پيش‎گيري از وقوع جرائم بوده است. كه اين امر منوط به پاي‎بندي به اصول و رعايت احكام الهي و اجراي دقيق قوانين آسماني در ميان افراد بشر و جوامع انساني و همچنين ايجاد تحولات اجتماعي در حوزه فرهنگ مي‎باشد. حضرت امام (ره) سال‎ها پيش از برقراري نظام جمهوري اسلامي در ايران، به اين اصل تأكيد نموده و راه اصلاح يك جامعه را در اصلاح فرهنگ آن جستجو مي‎نمودند: «راه اصلاح يك مملكت، فرهنگ آن مملكت است. اصلاح بايد از فرهنگ شروع شود.»[1]2. وظيفه مردم: براي اصلاح وضعيت فرهنگي جامعه، همكاري مردم با يكديگر و نيز با مسئولان ضروري است. اين امر تنها از عهده مسئولين و بدون حمايت مردمي ساخته نيست. اگر ما واقعاً بدنبال بهبود وضعيت فرهنگي و اصلاحات به مفهوم واقعي آن هستيم، در گام نخست بايد خود را اصلاح نموده و سپس با احساس مسئوليت و حس تعهد در قبال ديگران، با امر به معروف و نهي از منكر در حد توان در اصلاح جامعه نيز مساعدت نماييم. يكي از تأكيدهاي مهم بنيان‎گذار جمهوري اسلامي ايران براي تحقق يك جامعه مطلوب اسلامي و حفظ سلامت آن، تأكيد ايشان بر تهذيب و تربيت فردي آحاد جامعه بود.[2]3. وظيفه حكومت اسلامي: بطور قطع وظيفه حكومت اسلامي برخورد با متخلفان و مبلغان فاسد اجتماعي است و قطعاً در جامعه امروزي نيز اين گونه رسم نيست كه تمام افراد لاابالي و فاسد، با رأي و تأييد دادگاه‎ها آزاديِ مطلق يافته و به راحتي بتوانند به فسادانگيزي در جامعه بپردازند، زيرا هيچ قاضي يا حاكم شرعي مجاز نيست در برخورد با خاطيان و مفسدان به صورت سليقه‎اي يا شخصي و بدون توجه به احكام ديني رفتار نمايد. در سال‎هاي نخستين انقلاب برخي افراد فرصت طلب سعي داشتند با ايجاد آشوب و بلوا چنين وانمود كنند كه ما پس از انقلاب به آزادي مطلق رسيده‎ايم. حضرت امام(ره) با ردّ اين تفكر انحرافي و با تأكيد بر قانون محوري در جمهوري اسلامي، آزادي را در مفهوم هرج و مرج تخطئه نمودند.[3]در نظام حكومتي اسلام، انتظام سياسي و اجتماعي با دو عنصر رحمت و قاطعيت در هم آميخته است، يعني در عين آن كه از حيث ماهيت بر پايه دوستي و صميمت استوار گرديده است، امّا به گونه‎اي نيست كه به مخالفان و معاندان ايمني كامل داده و دست آنان را در نقض قوانين و ناديده انگاشتن اصول اسلامي باز گذارد. گاه ممكن است يك قاضي يا حاكمي تشخيص دهد كه در مورد خاص با توجه به حفظ مصلحت ديني و جامعه اسلامي در خصوص برخي تخلفات و كج‎روي‎هاي قابل اغماض ،تا حدّي نرمش و تحمل بيش‎تري از خود نشان دهد تا بتوان در فضايي آرام‎تر با زمينه‎هاي فساد به مبارزه برخاست، امّا اين به مفهوم عقب‎نشيني از اصول و ضوابط قانوني، شرعي و اخلاقي نيست، بلكه يك نظم واقعي و مطلوب در حكومت اسلامي، نظمي است كه دولت اسلامي ضمن آن كه بناي خود را بر دوستي و ملاطفت با انسان‎ها پايه‎ريزي نموده و به اين ترتيب رابطه حاكم و محكوم را رابطه‎اي دوستانه و صميمانه مي‎سازد، در عين حال از ابزارهاي لازم جهت مقابله با عناصر معاند و فاسد نيز برخوردار بوده و در مواقع لزوم با قاطعيت با مجرمان و خاطيان در جامعه اسلامي برخورد مي نمايد تا از اين طريق نظم اجتماعي از گزند آفات احتمالي مصون بماند. در ريشه‎يابي علل انحرافات در يك جامعه از زبان مولاي متقيان، با دو عامل مواجه مي‎شويم: 1. هوي و هوس. 2. ظهور بدعت‎ها در دين.3
به طور قطع پرهيز از اين دو عامل سلامت جامعه ما را تضمين خواهد نمود. بر اين اساس جامعه اسلامي جامعه‎اي است كه سعي كند با زمينه‎سازي و ايجاد بستر مناسب در راه توسعه فرهنگ غني اسلام، مردماني تربيت نمايد كه علاوه بر مبارزه فردي با اميال و هوا و هوس‎هاي نفساني با همكاري خود با دولت اسلامي جلوي انحرافات و بدعت‎ها در دين را سد نموده و جامعه مطلوبِ نظر الهي را در حد توان سامان دهند.
هرگز شايسته نيست وضعيت موجود را عاملي براي نااميدي و دلسردي خود قرار دهيم. رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ در 14 قرن پيش خبر از فتنه‎ها و بلايايي داده‎اند كه در آخرالزمان فزوني يافته و بندگان الهي را در معرض آزمون قرار خواهد داد. ايشان ضمن اشاره به چنين وضعيتي فرموده‎اند: «از فتنه‎ها در آخر الزمان نهراسيد زيرا كه نتيجه اين فتنه‎ها رسوا شدن منافقين و بدكاران خواهد بود».[4] ياس و نااميدي نه تنها مشكلي را حل نمي‎كند بلكه به علاوه مشكلات را فزوني داده و گناه بزرگي را نيز متوجه انسان خواهد ساخت. حضرت امام (ره) بارها به مردم ايران مي‎فرمودند: «هيچ گاه از لطف و رحمت و عنايت خدا مأيوس نباشيد و بدانيد كه پيروزي نهايي از آن شماست و در دنيا سرافراز خواهيد گشت».[5] و باز مي‎فرمودند: «يأس و نااميدي از القائات شيطان و اميد از جنود الله مي‎باشد پس ما بايد همواره اميد را در دل خود زنده نگهداريم و مطمئن باشيم كه با اتكاء به خدا تمام مشكلات حل خواهد گشت».[6]و اين عاقبتي است كه قرآن كريم آن را به پرهيزگاران مژده داده است.[7]

پي نوشت ها:
[1] . صحيفه نور، ج 1، ص 97.
[2] . همان، ج 14، صص 112 ـ 113.  3 .نهج البلاغه،خطبه50 .
[3] . همان، ج 11، ص 55.
[4] . محمدي ري شهري، محمد، ميزان الحكمة، ذيل واژة فتنه.
[5] . صحيفه نور، ج 17، ص 63.
[6] . همان، ج 14، ص 4، ج 15، ص 92.
[7] . اعراف/128.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد