با پيروزي انقلاب اسلامي ايران، روياي شكست ناپذيري قدرتهاي قلدر مآب دنيا از بين رفت، اين موضوع بر تمام قدرت ها گران در آمد، لذا تمام مساعي خود را جهت شكستن ابهت و قدرت انقلاب و نظام جمهوري اسلامي ايران به كار گرفتند. مركز مطالعات استراتژي ملّي آمريكا با نوميدي تمام به اين مسأله اعتراف كرد كه «حرمت و اعتبار، مانند ظرف چيني است كه به آساني مي شكند و اين چيزي است كه آمريكا با پيروزي انقلاب در منطقة خليج فارس از دست داده است.»[1]اين اعتراف صريح، بر شكستن ابهت آمريكا صحّه گذاشته است. غير از اين مسئله، مورد ديگري كه موجب برانگيخته شدن خشم و غضب بيگانگان و در رأس آنها آمريكائيها شده است، موقعيت ديپلماتيك جمهوري اسلامي ايران در جهان است. برخي از خصوصيات ديپلماسي ايران[2] از اين قرار است:
1. بهره گيري از توده مردم در ديپلماسي: اين پشتيباني از سوي توده مردم را مي توان در عرصه هاي گوناگون حتي در عرصه ورزش و ميان ورزشكاران نيز ديد.
2. ديپلماسي ايران مقهور قدرت ها نيست و در مقابل هر ضربه، سعي مي كند به جاي عقب نشيني، ضربه متقابل بزند، حتي اگر طرف مقابل، يك ابر قدرت باشد. در مورد اين قضيه مي توان به پاسخ شديد ايران به انگليس و فرانسه در جنگ سفارتخانه ها در بهار 1987م، در «جريان سلمان رشدي» اشاره كردكه اين پاسخ براي آنها غير قابل تصور بود.
3. ايران در ديپلماسي خود به جاي نفاق و وعده هاي دروغ، با صراحت و صداقت تمام برخورد مي نمايد و به دليل عدم سازش و انعطاف ناپذيري در اصول و مباني عقيدتي خود به تندروي[3] متهم شده است.
4. يكي ديگر از خصوصيات ديپلماسي ما رعايت اصل «عزت نفس» است.
5. طرح «وحدت جهان اسلام در مقابل جهان كفر» به عنوان دكترين رهبران ايران محسوب مي شود.
اما درباره تهديدات خارجي و وضعيت پيش روي حال و آينده كشورمان، مي توان مسايلي را به شرح زير بيان نمود:
1. بايد دانست كه تهديدات و فشارهاي بيگانگان، چيز جديدي نيست و از بدو پيروزي انقلاب تا امروز ادامه داشته است، لذا نبايد تهديدات آنان را جدي تلقي كرد ضمن آنكه نبايد به راحتي هم از آن گذشت، در اين باره مقام معظم رهبري مي فرمايد «… تهديد آمريكا مربوط به امروز نيست، خود آنها هم مي دانند كه حمله نظامي به ايران، به اين ملت بزرگ، به ملتي كه اين همه جوان مبارز و زنده و آماده در صحنه دارد، خودكشي مهاجم است. ملت ايران مي داند، خوب است دشمنان ملت ايران هم بدانند: مسئولان جمهوري اسلامي، كشور را به ورطه جنگ با هيچ كس نمي كشانند…. ولي اگر كسي جنگ با آنها ـ ملت ايران ـ را انتخاب كرد، با او بسيار قدرتمندانه و سرسخت برخورد خواهند كرد. البته آنها مي دانند كه جنگ با ايران، هزينه بسيار سنگيني دارد….».[4]2. با توجه به مسئله فوق بايد دانست كه هر گونه عقب نشيني و مرعوب شدن باعث شكست حتمي ما خواهد شد. اين همان نكته اي است كه رهبري بر آن تأكيد نموده اند: «آنان مي خواهند(با) مطرح كردن نام جنگ و تهديد به جنگ، ملّت و در درجه اول مسئولان را مرعوب كنند؛ وادار كنند كه در مقابل آنها تسليم شوند؛ منافع آنها را تأمين كنند و به ملت خود خيانت كنند.»[5]3. مطلب ديگري كه نبايد از ذكر آن غافل شد، تو خالي بودن تهديدات بيگانگان به ويژه آمريكايي هاست. البته باز هم تكرار مي كنيم كه اين سخن به معناي دست كم گرفتن حريف نيست، بلكه به اين معناست كه آمريكايي ها به قدرت ايران و نظام اسلامي واقفند، ولي سعي مي كنند با اين شانتاژها، مرحله به مرحله ما را تضعيف نموده و در نهايت ضربه نهايي را بزنند، ولي غافل از آنكه به تعبير رهبري اين تهديدات تكراري، فاقد زمينه اجرايي و عملي است؛ ايشان در اين مورد مي گويند: «واقعيت اين است كه اگر آمريكا يك درصد هم احتمال قوي براي توفيق خويش داشت نسبت به ايران تعلّل نمي كرد. اما بيست و پنج سال است كه با هتاكي به انقلاب اسلامي و ملّت ايران آنان را متحجّر عقب مانده، وحشي و.. مي خواند و نظام منتخب شان را با خط و نشان كشيدن هاي بچگانه مي كوشد مرعوب و مرهوب كند، اما كيست كه نداند اين تهديدات كهنه و تكراري فاقد زمينه اجرايي و عملي است.»[6]4. هر گاه در مقابل تهديدات و فشارها يك قدم عقب گذاشتيم، آنها يك قدم به جلو برداشتند، ولي هر گاه با قدرت و قاطعيت در مقابل آنها ايستاديم، آنها مجبور به عقب نشيني شدند. لذا بايد مسئولين ما در مقابل اين تهديدات ايستادگي نموده و و موضعي فعال داشته باشند نه موضع انفعالي؛ به همين علت است كه رهبر كشور ما موضعي محكم و مقتدرانه در برابر اين تهديدات اتخاذ نمودند به طوري كه قاطعانه تأكيد كردند: «… به فرض حماقت آمريكا در عملي ساختن تهديدات خويش نسبت به ملت بزرگ ايران، اين ملّت در موضعي محكم ايستاده و پاسخ تجاوز و ديوانگي را خواهد داد.»[7] اين موضعگيري فعال و مقتدرانه بود كه آمريكائي ها را وادار به عقب نشيني كرد تا آنجائي كه آقاي «نوام چامسكي» منتقد دولت آمريكا، صراحتاً اعلام نمود: «آمريكا جرأت حمله نظامي مستقيم عليه ايران را ندارد.»[8] متحد ديگر آمريكا يعني اسرائيل نيز ابتدا با قلدري و گستاخي تمام ايران را تهديد به حمله نظامي نمود، ولي وقتي با واكنش تند و شديد اللحن فرماندهان نظامي ما مواجه شد، مجبور به عقب نشيني شد تا آنجا كه وزير دفاع اين رژيم، زبونانه موضع قبلي خود را انكار نمود.
5. تغيير مسئولين و زمامداران آمريكا و هم پيمانانش موضع آنان را نسبت به ايران تغيير نخواهد داد، زيرا رويه فكري دستگاه هاي استكبار و استعمار جهاني بر يك مدار مشخص استوار است. به همين علت است كه «جان كري» كه رقيب جدي جرج بوش در انتخابات رياست جمهوري بود صراحتاً اعلام نمود كه: «در صورت پيروزي در انتخابات با ايران هيچ مسامحه نخواهيم كرد.»[9]6. موقعيت خاص ايران در جهان و به ويژه در كشورهاي اسلامي، بيگانگان را به مهم بودن نقش ايران در ساز و كارهاي جهاني مجاب نموده است. آنان فهميده اند كه بدون ايران در منطقه خاورميانه صلح و آرامش صورت نخواهد پذيرفت، از اين جا بود كه چندي پيش 22 شخصيت برجسته سياسي آمريكا، به ويژه جيمي كارتر و زبيگنيو برژينسكي در گزارشي به بوش هشدار دادند، از هر گونه فشار و تهديد بر ضد ايران دست بردارد. آنان تأكيد كردند به جاي تهديد ايران، آمريكا بايد با ايران در مورد سه معامله مهم و اساسي گفتگو كند: 1. برنامه هسته اي ايران 2. نحوه همكاري در عراق. 3. چگونگي برخورد با القاعده.[10] اين مسئله نشانگر آن است كه آنها نمي توانند نقش ايران را در منطقه حساس خليج فارس ناديده بگيرند.
7. بيگانگان، از فشارها و تهديدات خود طرفي نبستند، لذا براي نيل به مقاصد خود ، راههاي ديگري را انتخاب نموده اند. اين راه ها را با جلو انداختن برخي گروه ها بر ضدّ ايران پي گيري مي كنند. كه اين گروه ها و سازمان ها عبارتند از: 1. سازمان هاي بين المللي، مانند انرژي اتمي. 2. مطبوعات خارجي. 3. راديوهاي بيگانه. 4. گروه ها و دسته هاي سياسي مخالف دولت و حكومت جمهوري اسلامي.[11]مسئولين ومردم ما هم بايد آمادگي رويارويي مستقيم با تهديدات قدرتهاي دنيا را داشته باشند و هم با گروه هاي مختلف كه از طرف آمريكا و اقمارش، حمايت مي شوند مقابله مناسب نمايند و براي موفقيت در اين راه، بايد خويشتن داري، صبر و تدبير را پيشه راه خود سازند.
8. عليرغم تمامي فشارها و تهديدات ذكر شده نبايد از اين موضوع غافل بود،كه ايران به عنوان يكي از بازيگران روابط بين الملل ناگزير است جهت تأمين اهداف و منافع ملّي خود از فرصت ها و موقعيت هاي بين المللي استفاده نمايد و با رشد و توسعه اقتصادي همه جانبه، منافع خود را در برابر فشارها و محدوديتهاي بيگانگان حفظ نمايد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. فصلنامه پژوهشي انديشه انقلاب اسلامي، شماره 6، تابستان 1382.
2. مقولاتي در سياست خارجي، جمعي از نويسندگان، دفتر مطالعات سياسي و بين المللي.
3. مجله سياست خارجي، سال سيزدهم، شماره 4، زمستان 1378.
4. تجزيه و تحليل سياست خارجي، محمد حسين خوشوقت، دفتر مطالعات سياسي و بين المللي.
پي نوشت ها:
[1] . مايكل له دين و لوئيس ويلتام، هزيمت يا شكست رسوايي آمريكا، ترجمه احمد سميعي، تهران، نشر ناشر، ص 301.
[2] . فصلنامه پژوهشي انديشه انقلاب اسلامي، زمستان 81، صص 52 الي 60.
[3] . .FOUNDEMENTALISM
[4] . چشمه هميشه جاري، سازمان عقيدتي سياسي نيروي انتظامي، 1382، صص 27 و 28.
[5] . همان.
[6] . همان، ص 26.
[7] . همان، ص 26 و 27.
[8] . روزنامه شرق، 15/5/83.
[9] . روزنامه آفتاب. 10/5/83.
[10] . جام جم، 21/6/83 ص 1.
[11] . ايزدي، بيژن، در آمدي بر سياست خارجي ايران، قم، دفتر تبليغات اسلامي، 1371، صص 163 الي 165.