همان طوري كه مي دانيد جمهوري اسلامي ايران شروع كننده جنگ نبوده و اين جنگ و تجاوز را عراق عليه ايران انجام داده است، ايران اسلامي در تمام مواضع رسمي اش تا آزادي خرمشهر در عمليات بيت المقدس (سوم خرداد سال 1361) صحبت از مناطق اشغالي و آزادي آن ها و دفع تجاوز بعثي ها انجام داده است، بعد از عمليات فتح المبين و بيت المقدس عمليات رمضان در سال 61 (23/4/61) در منطقه عمومي شرق بصره در داخل خاك عراق انجام شد و اين عمليات تنبيه متجاوز بوده است، زيرا صلحي بجا وسزاوار پايدار بود كه يك وجب از خاك ميهن اسلامي در دست دشمن نباشد، متجاوز تنبيه شود، آغازگر جنگ (صدام) محاكمه و محكوم شود.
توضيح اين که در تمامي منازعات و جنگ هاي بين الدولي و بين المللي اعم از جنگ هاي صليبي، جنگ جهاني اول و دوّم و… براي طرفين نزاع پيروزي و رسيدن به هدف مهم است، با اين تفاوت كه در فقه اسلامي رسيدن به هدف از هر راهي مشروع نيست و قواعدي براي جنگ منظور شده است، امّا در ساير ملل ،هدف وسيله را توجيه مي كند. تا قبل ازتشکيل جامعه ملل و سازمان ملل و شوراي امنيت جنگ هاي بسيار وحشتناكي در جهان رخ داده است و بعد ازآن هم جنگ هايي رخ داده،که طي آنها جنايات وحشتناکي ضدبشريت وانسانيت روي داده است. جنگ عراق عليه ايران هم از اين قاعده (پيروزي در رسيدن به هدف) مستثني نمي شد و هر دو طرف به دنبال كسب موفقيت و پيروزي بودند،اما راههاي رسيدن به پيروزي متفاوت بود. براي رسيدن به پيروزي درجنگ هاعواملي موثرند، كه آن عوامل عبارتند از:
1) زمين : شرايط و موقعيت جغرافيائي كه نيروهاي نظامي در آن واقع مي شوند قطعاً در نتيجه جنگ موثر است، مثلا قرار گرفتن در يك تنگه مثل تنگه هرمز در معادلات نظامي بسيار موثر است يا در اختيار داشتن يك منطقه اي كه اشراف بر نيروهاي دشمن دارد بسيار مهم است.
2) قطع شريان اقتصادي و نرسيدن تدارکات:اينکه از رسيدن كمك هاي نظامي به عقبه و تجهيز شدن دشمن ،جلوگيري شود؛ بسيار حياتي است هم براي حمله كننده و هم براي حمله شونده.
3) تضعيف روحيه و برتر نشان دادن خود بر طرف مقابل: شايد با گرفتن يك منطقه حفاظت شده و تحت كنترل نيروهاي دشمن ،آنهااز نظر روحيه در وضعيت بدي قرار بگيرند وحتي تا سقوط كامل پيش بروند.
4)تصرف منطقه استراتژيک :يک منطقه مي تواندازنظامي مهم يااز نظر سياسي جنجال برانگيز باشد و اين منطقه تصرف شده مقدمه اي باشد براي بدست آوردن برتري نظامي يابرتري سياسي كه در مذاكرات به عنوان برگ برنده مطرح شود.
با اين بيان روشن مي شوند كه تصرف شهر بندري فاو در عمليات والفجر 8 توسط رزمندگان اسلام چقدر حياتي بوده و پيروزي بزرگي را براي كشورمان به ارمغان آورده است . ايران بعد از يك سال تلاش و تحقيق و برنامه ريزي دقيق اين عمليات را شروع كرد و در 20/11/64 توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامي بطور مستقل ، به انجام رساند.اين عمليات مشخصات ويژه اي داشت،ازجمله اين كه 800 كيلومتر مربع از خاك دشمن بعثي از جمله شهر و تأسيسات نفتي فاو و كارخانه نمك به تصرف نيروهاي اسلام درآمد و نقش تعيين كننده اي را در روند جنگ داشت و موجب بهم خوردن توازن جنگ به نفع ايران در بعد نظامي و سياسي گرديد.[1]در هر حال اهميت سياسي، نظامي، اقتصادي و استراتژيك منطقه و پيروزي سريع و غيرمنتظره سپاهيان اسلام به گونه اي بود كه با گذشت چند روز از انجام عمليات تحولات و تحركات گسترده اي در منطقه و جهان ايجاد شد كه براي نمونه چند مورد از اظهارات سياستمداران منطقه و بين الملل را به طور مختصر بيان مي كنيم:
1) خبرگزاري فرانسه، 21/11/64: «حمله كنوني ايران بنا به اظهار منابع رسمي هشداري به رژيم بغداد است و كليه نيروهاي مستقر در اين منطقه در آن شركت ندارند».
2) راديو لندن 21/11/64: «يطروسيان متخصص امور ايران اظهار مي دارد كه مانورهاي ديپلماتيك اخير ايران به منظور جلب نظر متحدان عراق چه فرانسه و چه شوروي حتي كويت نتوانسته است رضايت خاطر ايران را به دست آورد و اين فعاليت ها را كافي ندانسته است و بنا بر اين ايران هماهنگ با اين اقدامات ديپلماتيك دست به يك تهاجم زميني زده است تا بتواند مكمل فعاليت هاي سياسي خود در رابطه با متحدان عراق باشد.[2]بنابراين از نظر سياسي ايران دران زمان، احتياج به برگ برنده اي داشت و اين را با تصرف فاو به دست آورد؛ تا بتواند فشارهاي سياسي خود را براي پايان دادن نزاع و رسيدن به هدف به كار گيرد . در اظهارات ديگران، مثل مراكش دو هدف بطور مشخص براي اين حمله ذكر شده: 1) اشغال شهر يك ميليوني بصره كه داراي ذخاير مهم نفتي است 2) قطع راه هاي بازرگاني عراق با كشورهاي خليج فارس.
در مورد اهميت منطقه و هشدار غرب اين طور بيان شده: روزنامه كرنشين سانتين مانيتور در روز سوم عمليات نوشت :«چنانچه ادعاهاي ايران مبني بر فتح فاو صحت داشته باشد! يكي از عظيم ترين پيروزي هاي ايران در جنگ پنج ساله محسوب خواهد شد». يا راديو بي بي سي در تاريخ 12/11/64 اعلام كرد: اخبار مربوط به تسخير مواضع جديد عراق در خليج فارس مي تواند وضعيت نيروي دريائي را به مخاطره افكند. از نظر اهميت نظامي اين منطقه، اظهارات زيادي به انجام رسيده، كه بيان كننده برتري ايران و تهديد بر عليه عراق مي باشد.[3]روزنامه اسرائيلي معازيو در 28/11/64 مي گويد: «اگر ايراني ها موفق شوند پايگاهي را كه به تصرف در آورده اند حفظ نمايند ]يعني فاو[ موقعيت صدام را متزلزل خواهند ساخت و راهي براي نفوذ در كشورهاي ثروتمند خليج فارس به دست خواهند آورد». نيز راديو آمريكا در اين باره مي گويد:(5/11/64 )… چنانچه ايران موقعيت خود را در آن منطقه تحكيم بخشد چه مشكلات بعدي به وجود خواهد آمد. و كشورهاي منطقه نيز اعم از شوروي و عرب ها خواستاررفع هر چه سريع تر اين نزاع مي شوند و ايران را به باد[4] انتقاد و حمله مي گيرند وفرياد به خطر افتادن ،صلح در منطقه را سر مي دهند، در حالي كه قبل از اين و در زمان حمله عراق به ايران و رسيدن به آبادان و ساير مناطق اشغالي هيچ اظهار رسمي در مورد نقض صلح به چشم نمي خورد.
همچنان كه در مقدمه اشاره شد عمليات والفجر 8 و نتايج آن براي غرب مورد اهميت خاصّي بود، زيرا با توجه به تثبيت حاكميت راديكال ها (از ديدگاه غربي ها) شكست در اين عمليات براي ماشين نظامي ايران ،بعداز حدود يك سال،که فعاليت چشم گيري از خودنشان نداد؛ مي توانست به منزله شكست فكر ادامه جنگ تا پيروزي باشد، و در غير اين صورت پيروزي در اين عمليات، به گمان غرب، برترين حربه ادامه گسترش جنگ تا سرنگوني صدام و حزب بعث مي باشد،واين پيروزي مي تواند، منجر به تثبيت حاكميت ايران شود. راديو آلمان و مطبوعات آن در تاريخ 22/11/64 دراين مورد، اين طور اظهار مي دارند:
«اگر ايران بتواند در روزهاي آينده اين پيروزي نظامي را گسترش دهد مي تواند برايش دو نتيجه داشته باشد. از طرفي در تهران موقعيت راديكال ها و تندروها تقويت مي شود كه خواهان ادامه جنگ تا سقوط صدام هستند. از طرف ديگر اين پيروزي نه تنها براي عراق بلكه براي همسايگان ميانه رو عرب ايران يك تهديد مرگبار خواهد بود»[5]و از نظر نظامي نيز عراق با ديدن اين برتري در يك بن بست نظامي قرار مي گرفت. علاوه بر اين اظهارات و تحليلها كه کارشناسان خارجي وداخلي انجام دادند، يك بحث عقلايي هم داريم و آن اين كه، اگر ما در دفاع از خاك خود تلاش كنيم و دشمن را به مرزها برگردانيم، ولي در مرز توقف نمائيم و هيچ تحركي نكنيم و متجاوز را تنبيه نكنيم ،در اين صورت هم درموردحمله مجدددشمن، تضمنيني وجود نداردوهم ديگران درتجاوزبه اين ملت جرات پيدامي کنندزيرامي دانند در صورت عدم موفقيت،چيزي راازدست نمي دهندوبه انها حمله نمي شود. چون ما هيچ تهديدي عليه آنها حساب نمي شويم . پس بطور خلاصه مي توان گفت ،در اين موارد بحث تجاوز به خاك دشمن به عنوان کشورگشايي وتصرف دائمي مطرح نيست بلکه غرض تنبيه متجاوز و فشاربراي احقاق حق مطرح است. امام امت چندين بار فرموده بودند كه دفاع مشروع مي کنيم وبدنبال تنبيه متجاوز هستيم، تا كسي ديگربه ايران حمله نكند و يكي از مصاديق تنبيه همين است. اگر ما فاو را تصرف نكرده بوديم به هيچ وجه آن ها نداي صلح و پذيرش قطعنامه 598 را سر نمي دادند.
پي نوشت ها:
[1] . مجموعه مقالات، دانشكده فرماندهي و ستاد ـ معاونت تحقيق و پژوهش ـ تهران، دانشكده فرماندهي و ستاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، چاپ اول، 1373، ص241.
[2] . دفتر سياسي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، خط توطئه، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، چاپ اول، 1366، ص26 ـ 27.
[3] . پيشين، ص 27 و 28.
[4] . همان، ص 29 و 30.
[5] . همان، ص 33 و 34.