خانه » همه » مذهبی » بهترين عامل در جلوگيري از فساد چه مي‌باشد؟

بهترين عامل در جلوگيري از فساد چه مي‌باشد؟

براي دستيابي به پاسخ قبل از هر چيز به معناي فساد توجه مي‌كنيم تا بتوانيم بهتر به بحث ادام هدهيم.
معني فساد: فساد اگر به انسان و يا گروه و يا جامعه انساني نسبت داده شود، به معني خروج از راه حق، صحيح و حكمت است و اگر به امور و كارها نسبت داده شود، به معني راه يافتن تشويش و خلل دركار است، ‌امّا در عقد و معامله، باطل بودن و در خوراكي و نوشيدني گنديدن و بدبوئي را مي‌رساند.[1] براي فساد،[2] تقسيمات متعددي مي‌توان در نظر گرفت، از جمله فساد مالي، اداري، سياسي و حكومتي، اخلاقي و عقيدتي[3] كه هر كدام نيز نسبت به فرد و اجتماع قابل انقسام مي‌باشد. در نظام اخلاقي و ارزشي (موضوع بحث ما) هر گاه بحث از فساد شود مقصود خروج از راه صحيح شرع و حكمت و خلل در امور ارزشي مي‌باشد.

عوامل و محرك‌هاي فساد
محرك‌هاي فساد يا دروني‌اند يا بيروني. عامل دروني، نفس و خودخواهي‌هاي آن است (هوا و هوس، آرزوهاي دراز و واهي و…) امّا عامل بيروني، شيطان، تعلقات دنيوي (نه خود دنيا)[4]، ‌دشمن آگاه (اغفال و تهاجم فرهنگي با ارائه شيوه‌هاي شيك و زيبا ولي توخالي و تخريب باورهاي نسل جوان با القاء شبه كه اين كار خيلي حساب شده و با مطالعه دقيق حالات رواني نسل جوان انجام مي‌شود)، تشويق دوستان ناباب و ناآگاه، تقليد‌هاي كوركورانه، فاسد شدن علماء و دانشمندان مي باشد. در موارد بالا وقتي فساد ايجاد مي‌شود كه خودخواهي باشد و خودخواهي زماني موجود است كه ايمان يا نباشد يا حضور كم‌رنگ داشته باشد.

موانع و بازدارنده‌هاي فساد
عوامل بازدارندة فساد نيز بر دو قسم است، عوامل بيروني و دروني، عامل دروني ايمان و ارادة قوي است كه مهمترين علت بازدارنده است. يعني هر جا ايمان قوي باشد، خودخواهي نيست و هر جا خودخواهي نباشد، فساد و گناه و انحطاط در كار نيست، البته در بطن و متن ايمان، محبت به خدا، توجه و بيداري از غفلت، مراقبت دائمي از نفس، شناخت حقايق با استدلال (توحيد، معاد و نبوت)، توجه به تنبيه‌ها و تشويق‌هاي الهي، حياء و غيرت و… را در بردارد. امّا عامل بيروني بازدارنده مثل تذكر، موعظة انبياء، اولياء و دوستان صالح، هشياري والدين و مربيان، توجه به مسائل رواني نسل جوان (بحران هويت) امر به معروف و نهي از منكر، دادگاه صالح و نيروهاي انتظامي و نظامي شايسته براي مبارزه با اشرار و افراد فاسد.

منشأ فسادها
مهمترين عامل سقوط و انحطاط، خودخواهي‌هاست.[5] تعلق به زرق و برق دنيا، پيروي از شياطين جنّي و انسي و داخلي و خارجي همگي به خاطر خودخواهي و رسيدن به منافع ناپايدار است و اين هم از ضعف ايمان سرچشمه مي‌گيرد. بزرگترين انگيزة جرم و حتي پيدايش و رويش فساد، كمبود يا نبود معنويت و ضعف ايمان و ارزش‌هاي اصيل مذهبي و اخلاقي است. در آثار و منابع اسلامي نيز از بي‌ايماني و ضعف معنوي به عنوان عمده‌ترين و اصلي‌ترين عامل بروز و گسترش منكرات و انحرافات ياد شده و در مقابل اعتقاد به قدرت الهي و ايمان كامل به پاداش و كيفر اعمال، قوي‌ترين و مؤثرترين سدّ و مانع در مقابل كج‌رويها و بزهكاري‌ها تلقي شده است. در سورة نازعات آيه 40 چنين مي‌خوانيم: كسي كه از مقام عدل الهي ترسان باشد، پيرامون گناه نمي‌گردد. بد نيست بدانيم كه اغلب دانشمندان و پژوهشگران و روان‌كاوان جهان نيز بسياري از عقده‌هاي رواني، انحرافات فكري و مفاسد اخلاقي نظير قمار، ميگساري، آدمكشي، سرقت، اعتياد، بي‌عفتي و… را ناشي از ضعف ايمان و خلاء معنوي در جهان ـ به ويژه در كشورهاي صنعتي ـ دانسته و اذعان مي‌دارند: ما در زندگي به ايمان احتياج داريم، چراكه دين و مذهب در زندگي به انسان اطمينان و تكيه‌گاه روحي مي‌بخشد[6] و او را از مفاسد فردي و اجتماعي حفظ مي‌كند.

انگيزة ايمان آوري
از آن جايي كه ايمان يك عمل اختياري است و در قلمرو اخلاق قرار مي‌گيرد (انسان با اختيار خود تصميم مي‌گيرد كه به طرف خير يا شر برود) جا دارد از انگيزة آن پرسش شود كه چرا يك انسان به خدا ايمان مي‌آورد؟ به طور كلي انگيزة ايمان آوري به خدا يا شناخت بالاي خداوند و در نتيجه ايمان آوردن به اوست يا اميد داشتن به پاداش در برابر ايمان و ترس از عذاب در برابر كفر است. ايمان با هر يك از اين دو انگيزه كه باشد ارزشمند است. آري اگر شخصي در ايمان آوري انگيزة شيطاني داشته باشد، ايمان او فاقد ارزش خواهد بود. و به تعبير روشن‌تر اينكه چون ايمان امر قلبي و پنهاني از ديگران است، از اين رو ريا و نيرنگ در آن راه ندارد (نفاق). ايمان با اين دو انگيزه همراه با توجه و تذكر دائمي مي‌تواند بازدارندة از فساد باشد به خلاف نفاق.[7]

راه تحصيل ايمان (قوي‌ترين بازدارندة فساد)
از مطالب بالا دانسته شد كه مفاسد از ضعف ايمان ناشي مي‌شود، پس بايد براي ريشه‌كن كردن مفاسد، ‌ايمان را تقويت كنيم و آفت‌هاي ايمان را از بين ببريم. يعني همان مهمترين عامل بازدارنده از فساد.
غفلت خطرناك‌ترين آفت ايمان است، چون كه ايمان يك فعل اختياري انسان است، يعني خود بايد دست به انتخاب و گزينش بزنيم و يكي از دو راه (شر و خير، ايمان و كفر…) را انتخاب كنيم.‌ غفلت (هوس‌ها، وسوسه شيطان، فريب زيور دنيا و اغفال دشمن) همين جا سر مي‌زند و باعث مي‌شود انسان به دو طرف يا اطراف موضوع (خوبي و بدي) توجه صحيح نداشته باشد و اين به خاطر حاكم بودن غرايز در اكثر انسان‌هاست. از نگاه قرآن غفلت بنياد كژي‌هاست. غفلت موجب مي‌شود كه «آدمي تنها ظاهري از زندگي دنيا را درك كند و به باطن و حقيقت آن (آخرت) توجه نداشته باشد.» خروج از غفلت و توجه به اينكه غير از ارضاء غرايز مادي و كسب لذت‌هاي ناپايدار، راهها و حقايق ديگري هست (يادآوري پيامبران الهي، تفكر به نعمت‌ها و…).
به علاوه تحصيل علم باعث تقويت ايمان (يعني عامل بازدارندة فساد) مي‌شود. تحصيل علم به اين معني است كه پس از زدودن غفلت و حصول توجه براي آدمي، شك و ترديد حاصل گردد كه آيا آنچه پيامبران مي‌گويند حقيقت دارد، پس به دنبال علم و يقين برود. پس انساني كه خواهان سعادت است، بايد در امور مهمي مثل توحيد، نبوت، معاد سراغ دليل برود تا به علم و يقين برسد.
البته قوي‌تر از آن، محبت به خداوند است كه نيرومندترين انگيزه‌هاست كه در برابر همه گناهان و جاذبه‌هاي منحرف كننده انسان را پايدار و مقام مي‌سازد. راه ساده تحصيل اين محبت، انديشيدن دربارة نعمت‌ها، لطف‌ها و  توجهاتي است كه او به انسان كرده است.[8]لازم به ذكر است كه براي جلوگيري از فساد بايد زمينه‌هاي باوري محكم را هم مورد توجه قرار داد (فقر، خانواده و محيط، ارزش‌هاي حاكم بر جامعه و…). و از طرفي ديگر علل اصلي (ضعف ايمان) و فرعي فساد را از طريق عوامل بازدارندة فساد (اصلي و فرعي، دروني و بيروني) ريشه‌كن نمود.

فساد اجتماعي
در بحث مفاسد اجتماعي هم همان عوامل و محرك‌هاي فساد و عوامل بازدارندة (دروني و بيروني) كه ذكر شد، مطرح است. در اينجا لازم است اضافه كنيم كه علت فساد اجتماعي هم اصلي (ضعف ايمان فرد مُفسد و فاسد) و هم علت‌هاي زمينه‌ساز مي‌باشند. مثل محيط (والدين، مربيان محل زندگي، ارزش‌هاي رايج آن عصر، ترك امر به معروف و نهي از منكر و فقر تهاجم فرهنگي…) از طرفي مقابل عوامل بازدارندة فساد اجتماعي نيز دو قسم است، علت اصلي (تقويت باورها و ايمان. افراد و نهادهاي مختلف جامعه) و علل زمينه‌ساز مثل امر به معروف و نهي از منكر، توجه دانشمندان و الگوهاي اجتماعي به ارزش‌ها، مقابله با تهاجم فرهنگي و….
نكته مهم: از آن جا كه كسب و تحصيل ايمان قوي نياز به مدت دارد، و به صورت تدريجي حاصل مي‌شود،‌ ما بايد براي تقويت ايمان هم زمان از علل اصلي و زمينه‌ساز كمك بگيريم. به عنوان مثال فردي با استدلال به حقايقي چون معاد، توحيد، نبوت رسيده است، ‌او بايد دائماً در حال مراقبت از باورهايش باشد، يعني تكرار و تكرار با حالت توجه و بيداري، نصيحت دوستان، رويت الگوهاي صالح، مشاهدة تجارب تلخ  و تفكر… حاصل مي‌شود كه اگر اين امر دوام پيدا كند، ملكه مي‌شود و انسان در حال توجه و ايمان باقي مي‌ماند. يعني وسوسه شيطان (جنّي و انسي) هوا و هوس و شهوت و غرائز حيواني تحت سيطرة ايمان و اراده و توجه قرار مي‌گيرد مثلاً در تهاجم فرهنگي علل بازدارندة متفاوت دست به دست هم مي‌دهند و آن را دفع مي‌كنند، ‌امّا از آنجا كه در جامعه هميشه افراد شرور و بيماردل يافت مي‌شوند و گاهي هم به شكل باند و گروهي به جنگ ارزش‌ها مي‌روند (افرادي كه نمي‌توانند از منافع مادي خود مثل پول، رفاه، جاه، شهوت‌هاي نامشروع بگذرند) بر يك نيروي قهريه لازم است كه مقابل اين ويروس فساد بايستند و با آنها برخورد قانوني نمايد (اينجاست كه در حكومت اسلامي نياز به قوة قضائيه، مجريه، مقننه و نيروي انتظامي متكي بر مسئولان متقي و صالح به طور جدي حس مي‌شود.)

تذكرات لازم:
تا اين جا بيان شد كه قوي‌ترين عامل بازدارندة از فساد ايمان است. امّا حفظ ايمان بسيار دشوار است، انسان بايد لحظه‌ به لحظه در حال مراقبت از نفس باشد و غفلت زدايي كند. براي اين كار مي‌تواند مرتب از موعظه، تذكر علماء اخلاق و كتابهاي آنها، دوستان صالح و… استفاده كند.
لازم است نسبت به عقايد كه اصل و ريشه دين است توجه بيشتري كنيم و براي اساسي‌ترين سؤال‌هايمان (توحيد، نبوت، معاد) جواب يقيني پيدا كنيم. سعي كنيم خدا را از روي محبت (با توجه و تفكر به الطاف، نعمت‌ها، خودشناسي و خداشناسي) بپرستيم.
از نيروهاي دروني و بيروني بازدارندة از فساد فردي و اجتماعي استفاده كنيم.
با امربه معروف و نهي از منكر و توصيه‌هاي خيرخواهانه فضاي سالم معنوي ايجاد كنيم. از اولين مرتبه تا شديدترين مراتب بايد بر اساس محبت انجام شود، و بايد جلوي افرادي كه عمداً يا ناخودآگاه براي حفظ مطامع و منافع (پول، شهوت، رفاه خودشان) به ايمان عمومي ضربه مي‌زنند گرفته شود كه اين قسمت وظيفه حكومت اسلامي است.
براي محرك‌ها و عوامل فساد شيوه‌هاي خنثي‌سازي مناسب و جايگزين سالم انتخاب كنيم و براي حفظ ايمان فردي و اجتماعي تلاش كنيم و نسل جوان را آگاه به مقاصد شوم دشمن كنيم.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. غربزدگي جوانان، حميد مكارم شيرازي، ناشر مركز چاپ و نشر سازمان تبليغات اسلامي.
2. فساد مالي در حاكميّت، به كوشش كانون انديشه  دانشجويان مسلمان، دانشگاه اميركبير، موسسه فرهنگي خانه خرد.

پي نوشت ها:
[1] . المعجم الوسيط.
[2] . Colluption.
[3] . فساد عقيده: Heresy .
[4] . شيرواني، علي، چكيدة اخلاق در قرآن، جاول، دار الفكر، 1379، ص 107.
[5] . اكبري، محمود، خود و ناخود، قم، موسسه فرهنگي سما، 1381، ص 94.
[6] . رزاقي، احمد، عوامل فساد و بدحجابي، چاپ و نشر دفتر تبليغات اسلامي، 1369، ص 130.
[7] . چكيدة اخلاق در قرآن، ص 78.
[8] . همان، ص 107.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد