خانه » همه » مذهبی » اين كه مردم مشرق زمين به اسلام خاورميانه اي پايبندند،بخاطركارآيي قوانين اسلام نيست بلكه در اين كشورها مردم روش و مسير ديگري براي زندگي نمي شناسند و اسلام را از روي اجبار پذيرفته اند و علت عدم آشنايي مردم با جهان بيني هاي ديگر، خفقان و ديكتاتوري اسلامي است كه هر حرف ديگري غير از تعاليم رسمي اسلام را تحت عنوان ارتداد و امثال آن در گلو خفه مي كند، آيا اين طور نيست؟

اين كه مردم مشرق زمين به اسلام خاورميانه اي پايبندند،بخاطركارآيي قوانين اسلام نيست بلكه در اين كشورها مردم روش و مسير ديگري براي زندگي نمي شناسند و اسلام را از روي اجبار پذيرفته اند و علت عدم آشنايي مردم با جهان بيني هاي ديگر، خفقان و ديكتاتوري اسلامي است كه هر حرف ديگري غير از تعاليم رسمي اسلام را تحت عنوان ارتداد و امثال آن در گلو خفه مي كند، آيا اين طور نيست؟

اسلام دين جهاني است[1] و قرآن نور حقيقت آشكار است كه راه بشريت را به سوي صلح هموار مي كند و انسانها را از تاريكي ها به سوي نور هدايت مي كند و راه درست سعادت را معرفي مي كند[2] مايه بصيرت و روشن ضمير، هدايت و رحمت الهي براي اهل يقين است.[3] به عقيده ما علت اينكه مردم مغرب زمين تاكنون اسلام را به عنوان روش بهتر اداره فرد و اجتماع برنگزيده اند، عدم آشنايي آنان با اسلام و آموزه هاي نوراني وحي الهي است. اگر غرب و بستر توسعه و پيشرفت، اسلام را سر لوحه قرار داده بود امروز دروازه هاي بسياري از كشف علمي و پيشرفت را گشوده بود و راههاي بسيار بيشتري از ترقي و تكامل را پيموده بود. چنانچه طبق روايات، ميزان دستاوردهاي علمي كه مردم دنيا در زمان حكومت جهاني اسلامي حضرت بقيه الله ـ عجل الله تعالي فرجه الشّريف ـ دارا مي شوند در مقابل آنچه امروز چشم ها را خيره كرده. اساساً قابل مقايسه نيست؛وآنچه از مكاتب سياسي و فكري كه امروز مورد قبول است ،در آن زمان بطلان و كژي آن آشكار خواهد شد.
در آن زمان در سايه اسلام عقل و قدرت انديشه مردم كامل خواهد شد[4] و در پرتو انديشه ناب اسلامي به بطلان، توهمات بشري واقف خواهند گرديد. اعتماد به نفس مكتبي، حكم مي كند كه بگوئيم آنچه از علم و انديشه كه از اول تا آخر عالم به اذهان بشري رسيده و مي رسد براي سر سلسله داران وحي معلوم بوده كه اگر خيري در آنها بود در اسلام هم هست، شرور آنها نيز از دامان اسلام دور است و بالاتر از اسلام انديشه و طرحي نيست كه بتواند سعادت انسان را تامين كند.
اميرالمومنان علي ـ عليه السّلام ـ مي فرمايد: خداوند با ما آغاز مي كند و پايان مي بخشد از بين مي برد و باقي مي گذارد ….. پس در برابر خدا مغرور نشويد. انديشه هاي غرب براي اداره دنيا امتحان خود را داده و ثمرات آن براي صاحبان فكر و فرهنگ آن قدر آشكار هست ،كه آنها را بر اسلام برتري ندهند و كساني كه ساده لوحانه انديشه هاي آنان را باور دارند و مي خواهند آزموده را بيازمايند، در دلهاي مؤمنان و مسلمانان مشرق زمين جايي ندارند، تا به عملي كردن آنها در جوامع اسلامي موفق شوند و هر چه از فساد و تباهي نيز كه شرق به آن مبتلا است ناشي از واگذاشتن اسلام و دلدادن به وساوس و خباثت هاي فرهنگي غربي است.
مردم مسلمان مشرق زمين نه تنها حسرت تئوري هاي مفتضح غرب را نمي خورند بلكه به اميد روزي هستند كه سنن اسلامي در شرق عالم جاري گردد و همه روي زمين از عدل اسلامي برخوردار گردند.[5] و منتظران حاكميت اسلام در روي زمين از روي جهل نيست كه به تفكر الحادي غرب كافرند بلكه آگاهانه معتقدند انديشه و فكري بالاتر از اسلام نيست. آنها روش و مسير زندگي غربي را مي شناسند و اسلام را نه از روي اجبار، بلکه به دليل برتري بر مكاتب بشري و جامعيت و كمال آن پذيرفته اند. توصيه ما به همه كساني كه شيفته فرهنگ و تمدن الحادي غرب شده اند اين است كه سعي كنند اسلام را بشناسند و مطالعه كنند تا پي ببرند در غرب خبري نيست و هر چه خوبان همه دارند، اسلام به تنهايي دارد.
اگر مسلمانان ،اسلام را با مكاتب بشري معاوضه نمي كنند، براي آن است كه ثمرات و محصولات آن ها در گوانتانامو، عراق، فلسطين و افغانستان را مي بينند و تئوري هاي توسعه طلبانه غربي را مي شناسند و مي دانند كه غرب نه بدون چپاول و غارت شرق به جايي رسيده و نه بدون چپاول و سلطه قابليت ادامه حيات دارد.
نيز طرح اين ادعا كه، علت عدم آشنايي مردم مشرق زمين باجهان بيني هاي ديگر و غرب ،وجود خفقان و ديكتاتوري اسلامي است، مردود است زيرا چگونه مي توان با وجود چاپ و نشر و در دسترس بودن همگاني اين همه كتاب و مقاله در ضديت با اسلام و ترويج فرهنگ غربي از سوي ماهواره و شبكه هاي اينترنتي در جامعه اسلامي ايران؛ باز ادعاي حفقان را طرح كرد، زيرا هر كس هر چه مي خواهد در فضاي باز سياسي مطرح مي كند و در هر گوشه و كنار جامعه از تاكسي و اتوبوس گرفته تا روزنامه و كتاب از صدر تا ذيل نظام اسلامي مورد نقد قرار مي گيرد و كساني در ترويج انديشه هاي خود به انتشار مانيفست نيز مي پردازند ،اما باز هم فرياد مي زنند كه در نظام اسلامي خفقان و ديكتاتوري ضد آزادي بيان است. به راستي كدام انديشه اي امروز در جامعه اسلامي هست كه حتي كتاب در آن رابطه منتشر نشده باشد. چگونه است كه اين همه اظهار نظر ها در جامعه ديده شوند و در عين حال ادعا شود هر حرفي غير از تعاليم اسلامي درگلو خفه مي شود؛ باور چنين امري محال است؟!
به هر حال تاكيد ما بر اين است كه قوانين اسلام، پيشرفته ترين، علمي ترين و مترقيانه ترين چارچوبي است كه براي طراحي حيات طيبه انساني ارائه شده است. بايد جوانان عزيز ما اين چارچوب را به خوبي بشناسند و براي آشنايي با آن فرصت هايي را اختصاص دهند و با مطالعه قرآن و روايات نوراني اهل بيت و معارف درخشان و تابناك اسلام ضمير خود را نورانيت ببخشند و از سرچشمه وحي سيراب سازند تا چشم حسرت به فرهنگ مبتذل غرب ندوزند. لذا در اين باره حضرت امام كاظم ـ عليه السّلام ـ مي فرمايند:« در دين خدا انديشه كنيد كه دين شناسي كليد بصيرت است و بهترين عبادت و راهي براي دستيابي به جايگاههاي بلند و مراتب با شكوه در دين و دنيا است.»[6]

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. نظريه سياسي اسلام، محمد تقي مصباح يزدي، قم، موسسه آموزشي پژوهشي امام خميني(ره).
2. حقوق و سياست در قرآن، محمد تقي مصباح يزدي، قم، موسسه آموزشي پژوهشي امام خميني(ره).

پي نوشت ها:
[1] . سبأ/28.
[2] . مائده/16 و 15.
[3] . جاثيه/20.
[4] . رك: مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، ج 52، ص 328، حديث 47.
[5] . بحارالانوار، ج 52، ص 323، حديث 31.
[6] . حكيمي، محمد رضا، الحياة، انتشارات جامعه مدرسين، ج 1، ص 55.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد