خانه » همه » مذهبی » آيا بين آزادي و مساوات رابطه‌اي وجود دارد؟ آيا مي توان اين دو جمع نمود؟

آيا بين آزادي و مساوات رابطه‌اي وجود دارد؟ آيا مي توان اين دو جمع نمود؟

براي پاسخ به اين سوال چون موضوع آزادي و مساوات به طور كلي مطرح گرديده است، لذا شايسته است جواب به تناسب آن، موارد سياسي و اقتصادي و اجتماعي را شامل گردد و آزادي و مساوات به چند لحاظ مورد توجه قرار گيرد اما قبل از پرداختن به رابطه اين دو لازم است توضيح كوتاهي درباره آزادي و مساوات داشته باشيم.
آزادي : مسئله آزادي يكي از مقولاتي است كه در قرآن كريم و در كلمات ائمه اطهار ـ عليهم السلام ـ به طور مؤكد و مكرر روي آن تأكيد شده است (يكي از موارد آزادي) آزادي اجتماعي است. آزادي به مثابة‌ يك حق انساني براي انديشيدن، گفتن، انتخاب كردن و از اين قبيل، همين مقوله، در كتاب و سنت مورد تجليل قرار گرفته است (خداي متعال) مي‌‌فرمايد: «الذين يتبعون الرسول النبي… و يضع عنهم اصرهم و الاغلال التي كانت عليهم،[1]» خداوند يكي از خصوصيات پيامبر را از اين قرار مي‌دهد كه غل و زنجيرها را از گردن انسانها بر مي‌دارد، «اصر» را، يعني تعهدات تحميلي بر انسانها را از آنها مي‌گيرد… اين «اصر» اين تعهدات و پيمانهاي تحميلي بر انسان (از جمله) بسياري از عقايد باطل و خرافي و بسياري از قيود اجتماعي غلطي كه دستهاي استبداد يا تحريف يا تحميق بر مردم تحميل كرده بود[2] را پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ برداشت.
آزادي در انديشه استاد مطهري، فقدان مانع در راه رشد استعدادها به منظور طي كردن مسير كمال است، ايشان و مي گويند: «آزادي، كمال وسيله‌اي است نه كمال هدفي. هدف انسان اين نيست كه آزاد باشد، ولي انسان بايد آزاد باشد تا به كمالات خودش برسد.»[3] و بدين لحاظ حضرت امام (ره) از اصل توحيد دو اصل آزادي و عدالت را نتيجه مي‌گيرد و مي گويند: «اين اصل (توحيد) به ما مي‌آموزد كه انسانها تنها در برابر ذات اقدس حق بايد تسليم باشد و از هيچ انساني نبايد اطاعت كند، مگر اين كه اطاعت او اطاعت خدا باشد، ‌ما از اين اصل اعتقادي، اصل آزادي بشر را مي‌آموزيم كه هيچ فردي حق ندارد انساني و يا جامعه و ملتي را از آزادي محروم كند».[4]البته آزادي به معناي رهايي مطلق را نه عقل مي‌‌پذيرد، نه فطرت، نه دين و نه جوامع انساني، انسان در عين آزاد بودن در ابعاد اخلاقي، حقوقي، اقتصادي، سياسي و… حد و مرزهايي دارد كه بايد آنها را رعايت كند.[5]مساوات: از ديدگاه شهيد مطهري مساوات كه به عنوان يك ارزش از آن دفاع مي‌كند، ملازم و بلكه متحد با عدالت است[6] ايشان در اين باره مي گويند: «اگر مساوات به معناي نفي تبعيض‌هاي ناروا و به داعيه رعايت استحقاق‌هاي مساوي مطرح باشد و به عبارت ديگر از اصل عدالت ناشي شده باشد اين قابل قبول و يك ارزش است، اما اگر مساوات نافي تفاوت‌هاي معقول و قابل باشد و اصل رعايت شايستگي‌ها را نقص كند، ظلم و ضد ارزش است.»[7]بدين لحاظ حضرت امام خميني (ره) هم چنين مي‌فرمايند: «از همين اصل اعتقادي توحيد، ما الهام مي‌گيريم كه همه انسانها در پيشگاه خداوند يكسانند… (يعني؛) اصل برابري انسانها و اينكه تنها امتياز فردي نسبت به فرد ديگر بر معيار و قاعدة تقوا و پاكي از انحراف و خطاست، بنابراين با هر چيزي كه برابري را در جامعه بر هم مي‌زند و امتيازات پوچ و بي‌محتوا را در جامعه حاكم مي‌سازد بايد مبارزه كرد.»[8]پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ در اين باره مي فرمايند: «الناس كأسنان المشط»؛[9] مردم مثل دندانه‌هاي شانه (همه با هم برابرند) پس مساوات مورد نظر در جامعه اين است كه امكانات مساوي براي همه افراد فراهم شود و ميدان براي همه به طور مساوي باز باشد تا هر كسي بتواند در پرتو لياقت و تلاش خود به كمال و منزلت شايسته‌اش برسد.[10]

رابطه آزادي و مساوات
در اين قسمت از بحث، بعد از توضيح مختصري كه درباره مفهوم آزادي و مساوات داشتيم، لازم است به رابطه آزادي و مساوات به مفهوم اعم كلمه كه شامل آزادي‌ها و برابري‌هاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي مي‌شود، بپردازيم.
استاد شهيد مطهري در اين باره مي فرمايند: آزادي و مساوات دو ارزش انساني است كه با يكديگر متعارض هستند يعني اگر افراد آزاد باشند، مساوات از بين مي‌رود و اگر بخواهد مساوات كامل برقرار شود، به ناچار بايد آزادي‌ها را محدود كرد. چون استعداد توان افراد مختلف است و اگر جامعه ميدان مسابقة آزاد باشد، قهراً برنده و بازنده خواهد داشت. آزادي به فرد تعلق دارد و مساوات به جامعه، در سرمايه‌داري كه بيشتر به آزادي فردي تكيه مي‌شود قهراً مساوات پايمال خواهد شد و در كمونيسم كه تكيه اصلي بر مساوات است، آزادي از بين مي‌رود و اينها از دو فلسفه مختلف سرچشمه مي‌گيرند.[11]در اردوي غرب تكيه بيشتر بر روي آزادي فردي است و قهراً مساوات را پايمال كرده و از بين برده‌اند. در اردوي شرق تكيه بر روي مساوات (بوده) است آزادي را از ميان برده‌اند. امّا يك راه طبيعي وجود دارد و آزادي، آن حق طبيعي انسان يك حد معيني دارد كه از آن بيشتر ديگر آزادي نيست و تكامل هم بستگي به همين مقدار آزادي دارد.[12]آزادي خواه ناخواه نابرابري به وجود مي‌آورد، ولي اگر بخواهيم مساوات برقرار كنيم ناچاريم جلوي آزادي را تا حد زيادي بگيريم[13] اكثر انسانها از روي طبع خود، مايل به تعدي و افزون گرايي‌اند. در درون بسياري از انسانها شعله هل من مزيد افروخته است. البته در كنار اين زياده‌خواهي در فطرت همه انسانها گرايش به قسط و عدل تعبيه شده است.[14] امّا آنچه را كه رابطه اين دو را محقق مي كند تحقق زمينه هاي اجتماعي آزادي و مساوات است يعني؛ عينيت يافتن اين دو منوط به زمينه اي چون معنويت است يعني؛ آن چه اسلام هميشه در جست و جوي آن بوده اين است كه اسلام مي‌خواهد جامعه به مرحله‌اي برسد كه افراد به حكم شرافت روحي و درد انسان داشتن، داوطلبانه خواهان انتقال مازاد نيازخود به انسان هاي نيازمند باشند و راه‌حل هاي عملي براي نيل به اين مرحله را مشخص كرده است[15] (در اين مرحله به فرهنگ به عنوان زمينه تحقق ارزشهاي متعالي تأكيد شده است).
نكته‌اي كه بيشتر بر آن تأكيد مي‌كنيم «اين است كه اسلام در اين زمينه، معنويت را جزو لاينفك مي‌داند … و اسلام معنويت را پايه و اساس مي‌شمارد… (لذا) حساسيتي كه اسلام در زمينة عدالت اجتماعي و تركيب آن با معنويت اسلامي از خود نشان مي‌دهد، در هيچ مكتب ديگري نظير و مانند ندارد.[16]اما با همه زمينه‌آفريني‌ها و تمهيداتي كه فرهنگ متعالي اسلام براي آزادي‌ها مشروع فراهم آورده و بر ارزش‌هاي معنوي چون عدالت اجتماعي و مساوات تأكيد و توصيه نموده است، علاوه بر آن، دين اسلام از موازين متين و محكمي براي تحقق و عينيت‌يابي آزادي و عدالت و مساوات، برخوردار بوده و اين امر در سايه حكومت اسلامي و اجراي اين موازين و احكام پوياي اسلام محقق مي‌شود و اين مهم ضامن بقاء حكومت اسلامي خواهد بود، همانگونه كه استاد شهيد مطهري درباره اهميت عدالت در انقلاب ما مي فرمايند: اين انقلاب داراي ماهيتي عدالتخواهانه بوده است[17] و اگر انقلاب ما در مسير برقراري عدالت اجتماعي به پيش نرود، مطمئناً به نتيجه نخواهد رسيدايشان دباره آزادي تاكيد مي كنند.» [18] «وظيفه حتمي همگي ما اين است كه به آزاديها به معناي واقعي كلمه احترام بگذاريم زيرا اگر بنا بشود حكومت جمهوري اسلامي زمينه اختناق را به وجود آورد، قطعاً شكست خواهد خورد و منظور ما، آزادي به معناي معقول آن است.»[19] «اين انقلاب اسلامي اگر بخواهد سلب كنندة آزاديها باشد اين يك آفتي است در آن، و اگر بخواهد نسبت به عدالت اجتماعي به معني دقيق كلمه حساسيت كافي نداشته باشد به خطر خواهد افتاد.»[20]البته اين موازين در نظام جمهوري اسلامي در قانون اساسي متبلور شده است از جمله «كرامت و ارزش والاي انسان و آزادي توأم با مسئوليت در برابر خدا» و «تأمين آزاديهاي سياسي و اجتماعي» و «تساوي حقوق افراد» و «حمايت قانون از همه حقوق انساني، سياسي، اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي با رعايت موازين اسلام» كه مي‌توان اين موارد را در اصول دوم، سوم، نوزدهم، بيستم و اصول ديگر به صراحت اخذ نمود.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. عدالت در انديشه‌هاي سياسي اسلام، دكتر بهرام اخوان كاظمي، بوستان كتاب قم، دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم.
2. مباني اقتصاد اسلامي، شهيد مرتضي مطهري، صدرا.
3. اقتصاد اسلامي، شهيد بهشتي، دفتر نشر فرهنگ اسلامي.
4. انديشه ‌سياسي آيت الله مطهري،‌ نجف لكزايي، بوستان كتاب قم، دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم.

پي نوشت ها:
[1] . اعراف/157.
[2] .(آيت الله) خامنه‌اي، سيد علي، روزنامة رسالت، 14/6/77، ص 3.
[3] . مطهري، مرتضي، انسان كامل، انتشارت صدرا، ص 346 ـ 354.
[4] . صحيفه نور، ج 5، ص 287.
[5] . جوادي آملي، عبدالله، ولايت فقيه (ولايت فقه و عدالت)، انتشارات اسراء، ص 28.
[6] . لكزايي، نجف، انديشه سياسي شهيد مطهري، مقالة حسين توسلي.
[7] . ر.ك: مطهري، مرتضي، بيست گفتار، ص 128.
[8] . صحيفه نور، ج 5، ص 287، به نقل از مير معزي، سيد حسين، نشريه اقتصاد اسلامي، ص 29.
[9] . تحف العقول، ص 368.
[10] . انديشه سياسي شهيد مطهري، همان، ص 140.
[11] . مطهري، مرتضي، فلسفه اخلاق، انتشارات صدرا، ص 266.
[12] . همان، ص 267.
[13] . همان.
[14] . جوادي آملي، عبدالله، همان، ص 26.
[15] . انديشه سياسي شهيد مطهري، همان، ص 151.
[16] . مطهري، مرتضي، پيرامون انقلاب اسلامي، انتشارات صدرا، ص 153.
[17] . همان، ص 62.
[18] . همان، ص 60.
[19] . همان.
[20] . مطهري، مرتضي، پيرامون انقلاب اسلامي، ص 22.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد