در پاسخ به ادعاي مزبور ـ كه تعبير ديگري از تفكيك ديانت و سياست است ـ به ذكر آيه اي از قرآن كريم و گفتاري از نهج البلاغه بسنده مي كنيم:
(الذين ان مكّناهم في الأرض اقاموا الصّلوة و اتوا الزكوة و أمروا بالمعروف و نهوا عن المنكر و لله عاقبة الامور)[2](مؤمنان واقعي) كساني هستند كه هر گاه در زمين به آنها قدرت بخشيديم (حكومت داديم) نماز را برپا مي دارند، و زكات را مي دهند و امر به معروف و نهي از منكر مي كنند، و پايان همه كارها از آنِ خداست» و نيز در اين باره حضرت علي -عليه السلام- مي فرمايد: «اللهم أنك تعلم أنه لم يكن الذي كان منا منافسة في سلطان و لا التماس شييء من فضول الحطام و لكن لنرد المعالم من دينك و نظهر الأصلاح في بلادك فيأمن المظلومون من عبادك و تقام المعطّلة من حدودك.»[3] «بارخدايا! تو مي داني كه آنچه ما به دنبال آن هستيم بخاطر علاقه به حكومت و رسيدن به مال و منال دنيا نيست بلكه بدان جهت است كه آثار و معالِم دين تو را به جامعه بازگردانيم و اصلاح را در شهرهاي تو آشكار و برقرار نمايم تا بندگان ستمديده تو امنيت يابند و حدود اجرا نشده تو به اجرا درآيد».
يعني تمام تلاشهاي آن حضرت براي احياي نشانه هاي دين و اصلاح بلاد و رفع ظلم و اقامه حدود معطّله بوده است. آن حضرت در جاي ديگر فرمود: «بر عهده امام نيست مگر آنچه از اوامر الهي بر دوش مي كشد، و بر وي نيست مگر ابلاغ و موعظه و نصيحت مردم و زنده كردن سنّت و اقامه حدود».[4]امام علي(عليه السلام) در نامه اي به حاكمان شهرها، اوقات نمازهاي پنج گانه (صبح، ظهر، عصر، مغرب و عشاء) را به طور دقيق تعين فرموده و توصيه مي كند، نمازها را در اوقات معينه آن به جماعت بخوانيد و رعايت حال ناتوان ها را در نماز جماعت داشته باشيد.[5]نهج البلاغه شريف تجليگاه سياست و ديانت است، از منظر امام علي(عليه السلام) حكومت وسيله اي است براي اقامه حق و احياي معالِم دين و اصلاح جامعه در پرتو ارزش هاي ديني، و الا حكومت ارزشي ندارد.[6]در تكميل پاسخ توجه به دو نكته ضروري است: الف) اسلام از حكومت و سياست جدا نيست و تفكيك ديانت از سياست در واقع جدا كردن اسلام از اسلام است، و اسلام بدون اسلام، تناقض آشكاري است.
ب) اهداف حكومت اسلامي عبارتند از: حاكميت دين و قوانين الهي بر همه اجتماع، استقرار امنيت كامل، تعليم و تربيت و رشد جامعه در جنبه هاي علمي و اخلاقي و اقامه عدل،… و در نهايت فراهم ساختن مقدمات بندگي خدا و سير الي الله است.[7] لذا اصولا وظيفه اصلي حكومت ديني، تبليغ و ترويج ارزشهاي ديني است.
پي نوشت ها:
1 . اخبار، ش1026(8/11/1377)
2 . حج/41.
3 . نهج البلاغه، صبحي الصالح، خطبه 131.
4 . همان، خطبه 105.
5 . همان، نامه 52.
6. ر.ك: همان، خطبه 164، نامه 27 و نامه 53 (فرمان امام علي(عليه السلام) به مالك اشتر).
7 . ر.ك: حج/41، اعراف/157، نساء/58، ص/26، حديد/25، تحف العقول / 25، كنزالعمال، ج 10، ص 594 (دستورالعمل پيامبر اسلام به معاذ بن جبل، فرماندار يمن، پيام قرآن، ج 10، صص 39-35.