برقراري قسط و عدل هدف اصلي و غايت واقعي اقامه حكومت ديني شمرده شده است، كه اين با تأمين امكانات مساوي و متناسب و ايجاد زمينه كار و اشتغال براي تمامي افراد و رفع نيازهاي ضروري جهت استمرار حركت تكاملي انسانها ميسّرميشود. حضرت علي ـ عليهالسّلام ـ در رابطه با حق متقابل رهبر و مردم و مسؤليتي كه در مقابل يكديگر دارند، ميفرمايند: «ايهّا الناس انَّ لي عليكم حقاً و لكم علّي حقّ فاما حقكم علي فالنّصيحة لكم و توفير فيئكم عليكم و تعليمكم كيلا تجهلوا و تأديبكم كيما تعلموا و اماّ حقّي عليكم فالوفاء بالبيعة…»[1] «اي مردم همانگونه كه من بر شما حقي دارم، شما نيز بر من حقي داريد، حق شما بر من اين است كه هيچگاه از رهنمودهاي خالصانه دريغ نورزم و در تأمين رفاه زندگي شما بكوشم و در تربيت و تعليم همگاني كوتاهي نورزم و اما حق من بر شما اين است كه بر بيعت خود باقي باشيد…»
امام علي ـ عليهالسّلام ـ در اين سخن سه موضوع مهم را مطرح ميكنند:
1. رهنمودهاي خالصانه، پدارنه و حكيمانه بدون جهتگيري.
2. تأمين رفاه در زندگي در سطح عموم و ايجاد اشتغال و رونق دادن به كشت و كار و صنعت و تجارت و بالا بردن سطح درآمدها.
3. تعليم و تربيت به صورت فراگير و فراهم نمودن امكانات پيشرفت به سوي مدارج عاليه دانش.
در قانون اساسي كه بر گرفته از تعاليم بلند اسلام است. پيريزي اقتصاد صحيح و عادلانه بر طبق ضوابط اسلامي جهت ايجاد رفاه و رفع فقر و برطرف ساختن هر نوع محروميت در زمينههاي تغذيه و مسكن و كار و بهداشت و تعميم بيمه…،[2] از وظايف دولت اسلامي شمرده شده است همچنين درجاي ديگر آمده است ،هر كس حق دارد شغلي را كه بدان مايل است و مخالف اسلام و مصالح عمومي و حقوق ديگران نيست برگزيند، دولت موظف است با رعايت نياز جامعه به مشاغل گوناگون براي همه افراد امكان اشتغال به كار و شرايط مساوي را براي احراز مشاغل ايجاد نمايد.[3] از آنجائي كه حكومت علوي الگوي مطلوبي براي اداره حكومت ديني در تمام اعصار است و سيره و روش حضرت ميتواند راهكار مناسبي براي اداره دولت اسلامي و رفع معضلات اجتماعي از جمله بيكاري باشد، لذا ديدگاه و روش حضرت را در خصوص رفع معضل بيكاري در چند محور مورد بررسي قرار ميدهيم.
الف) تأكيد بر اهميت كار و كوشش و نكوهش بيكاري و سستي:
حضرت شخصاً به زراعت و درختكاري و حفر قنوات، ساختن مسجد و وقف اماكن و املاك ميپرداختند و همگان را به كار و توليد تشويق مينمودند ايشان ميفرمودند: «تَعَّرضوا للتّجاره فانّ لكم فيها غني عمّا في ايدي النّاس»[4] «تجارت كنيد و به كار و توليد روي بياوريد كه از آنچه در دست ديگران است بينياز شويد..» در سخن ديگري فرمودند: «من وجد ماء و ترابا ثّم افتقر فأبعده الله»[5] «كسي كه آب و خاك در اختيار داشته باشد و با اين وجود نيازمند و محتاج باشد خداوند او را از رحمت بيكرانيش دور گرداند.» اين تأكيد اسلام بر كار و كوشش و سيره عملي حضرت موجب تشويق مردم به كار و تلاش در جهت ايجاد رفاه و سعادت جامعه ميشود.
ب) حمايت و تشويق صاحبان حرفه و صنايع:
حضرت توجه ويژهاي به اقشار مختلف از صاحبان حرفه و صنايع و كشاورزان و بازرگانان و بازاريان داشتند، از يك سو به تشويق آنان ميپرداختند و از سوي ديگر آنها را هدايت و راهنمايي به روش هايي مينمودند كه مورد اهتمام دين و صاحب شريعت بود؛ حضرت در سفارش به مالك اشتر فرمودند: «سفارش مرا به بازرگانان و صاحبان صنايع بپذير و آنها را به نيكوكاري سفارش كن، زيرا آنان منابع اصلي منفعت و پديد آورندگان وسايل زندگي و آسايش و آورندگان وسايل زندگي از نقاط دور دست و دشواري ميباشند.»[6] حمايت و تشويق صاحبان صنايع و كشاورزان سبب گرايش مردم به فعاليت و سرمايهگذاري در اين زمينهها ميشود كه با توجه به اينكه اين امور سبب اشتغال زايي و رونق اقتصادي جامعه هستند، لذا راهكار مناسبي در جهت رفع معضل بيكاري در جامعه خواهد بود.
ج) ايجاد بستر مناسب براي رشد استعدادها:
تنها تأكيد بر كار و تلاش و حمايت از صنايع براي رونق اقتصادي جامعه كافي نيست بلكه رشد اقتصادي نيازمند ايجاد بستر مناسبي براي رشد استعدادها و تشويق در اين خصوص است تا در سايه اين امنيت اقتصادي و فضاي سالم زمينه رشد براي همه شهروندان پديد آيد. حضرت فرمودند: «كسي را در كوفه نميتوان يافت كه متنعّم نباشد و در رفاه به سر نبرد حتي پايينترين قشر مردم خوراكش از نان گندم است و سرپناه و مسكن دارد كه در آن آرامش ميگيرد و از آب فرات ميآشامد.»[7]د) تأمين اجتماعي اقشار محروم و كم درآمد و از كارافتاده:
حكومت علوي آرمان فقر زدايي و حمايت از اقشار محروم و كم درآمد را در دستور كار خود و كارگزاران خويش قرار داده بود حضرت در سفارش به مالك اشتر فرمودند: «ثم الله الله في الطبقة السفلي من الذّين لاحيلة لهم من المساكين و المحتاجين … و احفظ لله ما استحفظك من حقّه فيهم و اجعل لهم قسماً من بيت مالك»[8] «خدا را در نظر بگير در خصوص طبقات پايين و محروم جامعه كه هيچ چارهاي ندارند از نيازمندان و گرفتاران و دردمندان پس براي خدا پاسدار حقي باش كه خداوند براي اين طبقه معين فرموده است و بخشي از بيتالمال را براي آنها قرار بده.» روزي حضرت ـ عليهالسّلام ـ بر پيرمرد از كار افتادهاي گذر ميكرد، حضرت فرمودند: اين كسيت؟ جواب دادند يا اميرالمؤمنين اين يك پيرمرد نصراني است حضرت فرمودند: از وي كار كشيديد تا آنكه پير و عاجز گشت، آنگاه او را رها كرديد؟ از بيتالمال به او انفاق كنيد.»[9] جائي كه حضرت راضي نيست كه حتي اهل ذمه در جامعه بلاتكليف بماند و دستور به پرداخت حقوق از كار افتادگي براي ايشان ميكنند، مسلماً مسلمانان در اولويت هستند. اين تأمين اجتماعي و حمايت از اقشار كم درآمد و بازنشستگان سبب ايجاد عدالت اجتماعي و تضميني براي كساني است كه مشغول كار و توليد در جامعه هستند و تشويقي است براي كار وتلاش.
بنابراين: راهكارهايي كه حضرت براي رونق و رشد اقتصادي جامعه در نظر گرفتند، يعني ايجاد فضاي سالم جهت بروز و ظهور استعدادها و حمايت از صاحبان حرفه و صنايع و كشاروزي به عنوان منابع توليدي جامعه و مراكز سرمايهگذاري در جامعه و تأكيد بر اهميت كار و كوشش و مذمت بيكاري و سستي نشانگر اين موضوع است كه حكومت اسلامي بايد زمينه اشتغال را براي تمامي افراد ايجاد نمايد تا در سايه آن عدالت اجتماعي و رونق اقتصادي فراهم شود.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. جعفر سبحاني، مباني حكومت اسلامي، انتشارات توحيد، 70، از ص 543 تا 572.
2. حكومت اسلامي، شماره 4، سال 5، ص 56 تا 98.
پي نوشت ها:
[1] . فيض الاسلام، نهجالبلاغه. 1370، خطبه 34، ص114.
[2] . قانون اساسي، اصل سوم، بند 12.
[3] . قانون اساسي، جمهوري اسلامي ايران، اصل 28.
[4] . حر عاملي، محمد بن حسن، وسائل الشيعه، چاپ بيروت، ج12، ص 4 و 6.
[5] . همان، ج12، ص 24، ح13.
[6] . نهجالبلاغه ، نامه 53، ترجمه محمد دشتي، ص 580.
[7] . مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، تهران، ج40، ص327.
[8] . نهجالبلاغه، ترجمه محمد دشتي، نامه 53، ص 582.
[9] . وسايل الشيعه، پيشين، ج 11، ص 49.