عوامل عدم تمايل دانش آموزان به درس ديني:
عوامل بسياري در اين زمينه نقش دارند كه عمدة آنها به اصل برنامهريزي، محتواي كتابها و ناكارآمدي شيوة درسي مريوط ميشود كه به عنوان نمونه به موارد زير ميتوان اشاره نمود.
1. بيتوجهي به سطح رشد شناختي دانشآموزان؛
اصول و آموزههاي ديني بيشتر جنبة انتزاعي دارند، كه يادگيري شايسته و مناسب آن رشد شناختي بيشتر و برتري را ميطلبد،[1] اما ديده ميشود، پيش از آنكه ذهنيت كودكان آمادة دريافت اين مفاهيم و دروس باشند، به آنها عرضه ميشود، لذا مناسب است كه در برنامهريزي و شيوة تدريس، به ويژگيهاي سني كودكان و دانشآموزان توجه جدّي شود.
2. حجم زياد مطالب؛
علاوه بر آنكه ويژگيهاي سنّي و شناختي دانشآموزان مورد توجه واقع نميشود، درس ديني كه به دانشآموزان ارايه ميشود، از حجم انبوهي برخوردار است، به گونه اي كه درك و فهم آن در زمان كوتاه اختصاص يافته در برنامههاي درسي دشوار ميباشد.
3. اهتمام اندك خانوادهها به تربيت ديني فرزندان
يكي از عوامل اصلي عدم آشنايي آنان با اين موضوعات و اهتمام اندك خانوادهها به تربيت ديني فرزندان است.[2] اگر والدين از سنين پايين فرزندانشانرا با مفاهيم و آموزههاي ديني آشنا كنند و آموزش موضوعات ديني را در قالب تربيت ديني ارايه كنند؛ كودكان بهصورت طبيعي با اين مفاهيم و موضوعات آشنا ميشوند و در مدرسه احساس خستگي نميكنند.
4. مربيان و معلمان غير متخصص و كار ناآزموده
آموزش درس ديني شيوه و سبك خاصي را ميطلبد كه ميبايست مربيان و معلمان علاوه بر آشنايي با اصول و مباني رشد و يادگيري، از مهارتهاي لازم برخوردار باشند اما شواهد نشان ميدهد كه عمدة آموزگاران و معلمان درس ديني از آموزشهاي علمي و شغلي كافي كه آنان را براي انجام صحيح و شايسته تدريس موضوعات ديني مهيّا سازد، برخوردار نيستند. تعداد اندكي از آنان در علوم تربيتي و روانشناسي تحصيل كردهاند و شايد اغلب معلمان و مربيان خود با مسايل و موضوعات ديني بهصورت مطلوب آشنايي ندارند، از اينرو درس ديني براي آنان درسي خواهد بود كه بهصورت سطحي ارايه ميشود و تنها به حفظ و تلقين اكتفا ميكند، بيآنكه به درك صحيح يا فراگيري كامل، توجهي داشته باشند.[3]5. بياعتنايي به اقناع منطقي دانشآموزان
بسنده كردن به حفظ، تلاوت و بيان ساده و سطحي موضوعات درس ديني بيآنكه حكمت و فايدة موضوعات ديني در حدّ قابل فهم دانشآموزان، ارايه شود، از ديگر مشكلات و عوامل اصلي بيعلاقه شدن و احساس خستگي دانشآموزان از درس ديني است. و دانشآموزان برداشتشان از درس ديني يكسري مفاهيم خشك و بيروحي است كه هيچ اثر و نتيجهاي در زندگي واقعي آنها ندارد. لذا نگرش و نحوه برخوردشان با درس ديني تا حدودي منفي است.[4]6. انتزاعي بودن مفاهيم و موضوعات درس ديني
از يكسري مفاهيم و موضوعات انتزاعي و ذهني تشکيل شده است، موضوعاتي كه در دروس ديني مطرح ميشود، كمتر با موضوعات ملموس و محسوس كه دانشآموزان با آنها سر و كار دارند، در ارتباط است، لذا فهم و درك آنها براي دانشآموزان كه از نظر رشد شناختي به مرحلة درك مسايل انتزاعي و رشد عمليات عيني نرسيدهاند، بسيار مشكل ميباشد.
راه حل ها:
1. تربيت معلّمان و مربيّان شايسته
دانشكدهها و مراكز تربيت معلم به تربيت معلمان و مربيان دلسوز و علاقمند به مسايل ديني اقدام نموده، از اين پس سعي شود كه تدريس موضوعات ديني به افراد با تجربه و كار آزموده واگذار شود.
2. بازنگري و اصلاح محتوايي متون درس ديني[5]با توجه به مشكلات ياد شده، ضروري به نظر ميرسد كه محتواي متون درس ديني به سبك روان، قابل فهم و متناسب با ويژگيهاي سنّي دانشآموزان تهيه شود؛ و اساساً از گنجانيدن و طرح مفاهيم عميق و انتزاعي ديني براي دانشآموزان سالهاي اول و… جداً خودداري شود.
3. استفاده از مثالهاي روشن و قابل فهم
طرح موضوعات ديني در قالب مثالهاي جذّاب و با زبان ساده، در درك دانشآموزان از درس ديني و ايجاد انگيزه در آنها ميتواند بسيار مفيد و راهگشا باشد.[6]4. اهتمام به تربيت ديني كودكان از سوي خانوادهها
الگو و محيط، اثر مستقيمي در شكلگيري شخصيت ديني فرد دارد، اگر كودك در خانه و خانوادهاي رشد يابد كه زندگي ناب اسلامي دارد و به تربيت ديني فرزندان اهتمام ميورزند، كودكان به مرور زمان با مفاهيم و موضوعات ديني آشنايي پيدا نموده و به دين علاقمند ميشوند، و هنگامي كه به مدرسه ميروند نيز به درس ديني از خود علاقه نشان خواهند داد.
5. ارايه درس ديني به صورت غير مستقيم[7]برخي صاحبنظران و كارشناسان مسايل روانشناسي و تربيتي راه حل اصلي را در اين ميدانند كه درس ديني بايد به صورت غير مستقيم ارايه شود. يعني به جاي آنكه كتاب مستقلي باشد، موضوعات ديني در لابلاي كتابهاي ديگر و در قالب مثالهايي متناسب با آن دروس ارايه شود. استدلال اين صاحبنظران بر اين است كه:
1. استفاده از روش غير مستقيم بسيار مفيد و موثرتر از روش مستقيم است لذا، جذابيت دروس ديگر و علاقمندي دانشآموزان به آنها، باعث ميشود كه موضوعات ديني را نيز به صورت غير مستقيم، بياموزند.
2. دين و موضوعات ديني با تمام ابعاد زندگي انسان آميخته است، لذا محدود كردن درس ديني را به كتاب خاص و زمان ويژه، باعث جدايي دين از ديگر ابعاد زندگي انسان ميشود، از اينرو آموزش درس ديني نيز بايد در ضمن دروس ديگر انجام شود.[8]6. مرتبط ساختن درس ديني با مسايل روز و ضروري زندگي
موضوعات ديني به يكسري مباحث اعتقادي خلاصه نميشود؛ بلكه تمام گسترة زندگي انسان و مسايل آن را در برميگيرد، يكي از عوامل اصلي اينكه برخي نگرش منفي نسبت به دين و مسايل ديني دارند، ناآشنايي آنها با گسترة مسايل ديني و نقش آن در زندگي است، بايد موضوعات ديني در قالب مسايل ضروري زندگي و با استفاده از هنر و ادبيات در سنين مختلف براي دانشآموزان ارايه شود.
اميد است مسئولان و مديران توجه جدّي به برنامهريزي و اصلاح محتوايي و روش درس ديني در مدارس نمايند و مناسبترين راه حلها را در اين زمينه بكار گيرند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. ناصر باهنر، آموزش مفاهيم ديني همگام با روانشناسي رشد، سازمان تبليغات اسلامي، چاپ اول، 1378.
2. عبدالعظيم كريمي، مراحل شكلگيري اخلاق در كودك، تربيت، چاپ دوم، 1376.
3. عبدالعظيم كريمي، رويكرد نمادين به تربيت ديني، انتشارات قدياني، چاپ دوم، 1378.
پي نوشت ها:
[1] . ر.ك: منصور و دادستان، ديدگاه پياژه در گسترة تحول رواني، انتشارات دريا، چاپ اول، 1376.
[2] . نوابينژاد، شكوه؛ سه گفتار دربارة راهنمايي و تربيت فرزندان، انجمن اوليأ و مربيان، چاپ پنجم، 1374، فصل 1 تا 4.
[3] . ر.ك: همان، بخش سوم، فصل 1 تا 7.
[4] . ر.ك: نصرآبادي، علي؛ مديريت و پيشرفت تحصيلي، موسسه امام عصر (عج)، چاپ اول، 1377.
[5] . ر.ك: پورعليفرد، محمد مهدي؛ نكتههايي دربارة روش تربيت ديني نسل جوان و نوجوان، انتشارات شاكر، چاپ اول، 1379، فصلهاي 2، 3، 4.
[6] . ر.ك: باهنر، ناصر؛ آموزش مفاهيم ديني همگام با روانشناسي رشد، سازمان تبليغات اسلامي، چاپ اول، 1378، فصل 5.
[7] . ر.ك: كريمي، عبدالعظيم؛ رويكردهاي نمادين به تربيت ديني، انتشارات قدياني، چاپ دوم، 1378، فصلهاي 4 و 5.
[8] . راه حل پنجم منعكس كنندة ديدگاه دكتر خانم دادستان، متخصص در زمينة علوم روانشناسي و تربيتي ميباشد كه به صورت شفاهي طرح نمودهاند و با توجه به اهميت اين ديدگاه و نيز جايگاه علمي ايشان، بيان گرديد.