خانه » همه » مذهبی » به دانشگاه و علوم حوزوي علاقمندم مي خواستم در راستاي رشتة دانشگاهي خودم يعني روان شناسي سير مطالعاتي گسترده و وسيعي در زمينة روان شناسي اسلامي (علم النفس فلسفي…) داشته باشم، منابع معرفي کنيد.

به دانشگاه و علوم حوزوي علاقمندم مي خواستم در راستاي رشتة دانشگاهي خودم يعني روان شناسي سير مطالعاتي گسترده و وسيعي در زمينة روان شناسي اسلامي (علم النفس فلسفي…) داشته باشم، منابع معرفي کنيد.

«روان‌شناسي» به معناي مطلق يک رشته علمي تجربي است. تمايز اساسي اين علم از مباحث فلسفي و ديني در باره روان انسان در روش تجربي آن است. يعني فلسفه و دين نيز به مسأله روان‌ پرداخته است. اما از روزي که شناخت ذهن و روان انسان با روش تجربي شروع شد، «روان‌شناسي علمي» شکل گرفت. بنابراين بايد تمايز اين واژه با سه اصطلاح ديگر روشن شود.
الف) علم النفس فلسفي: تمايز اساسي روان‌شناسي علمي از علم النفس فلسفي در روش آن است. روان‌شناسي علمي با روش تجربي و علم النفس فلسفي با روش عقلي به مطالعه روان انسان مي‌پردازد.  البته موضوعاتي که در علم‌النفس مطرح مي‌شوند نيز متفاوت از موضوعات مطرح در روان‌شناسي علمي است. به عنوان مثال در علم النفس مباحث مربوط به نفس، وحدت نفس، تعدد نفس، قواي نفس، تجرد نفس، كيفيت ارتباط نفس و بدن، روح، عقل، خواب مطرح مي‌شوند. اما در روان‌شناسي علمي اينگونه مباحث مورد بحث قرار نمي‌گيرند.
ب) روان‌شناسي دين: روان‌شناسي دين شاخه‌اي در درون روان‌شناسي علمي است که با همان مباني و اصول روان‌شناسي علمي تجربي به مطالعه اعمال و باورهاي ديني مي‌پردازد. منظورش از دين نيز عام است و همه اديان را شامل مي‌شود. به عبارت ديگر روان‌شناسي دين گرايشي از روان‌شناسي است همانطور که روان‌شناسي شخصيت، روان‌شناسي مرضي، روان‌شناسي اجتماعي، روان‌شناسي باليني و … شاخه‌هايي از روان‌شناسي علمي هستند.
ج) روان‌شناسي ديني (اسلامي): همانطور که ذکر شد روان‌شناسي دين شاخه‌اي از روان‌شناسي است که با رويکرد روان‌شناسي باورها و مناسک ديني را مورد مطالعه قرار مي‌دهد. اما روان‌شناسي اسلامي شاخه‌اي از علوم اسلامي است که با رويکرد ديني به مسايل روانشناسي مي‌پردازد. روان‌شناسي علمي بر اساس پيش‌فرض‌ها و اصولي شکل گرفته است که با مباني اسلامي سازگاري ندارند. لذا دانشمندان مسلمان تأسيس يک علم روان‌شناسي بر پايه مباني اسلام را ضروري دانسته‌اند. در اين علم جديد پيش‌فرض‌هاي جهان‌شناسي، انسان‌شناسي و معرفت‌شناسي اسلامي در مد نظر قرار مي‌گيرد. همچنين اهداف و کاربردهاي مورد نظر اسلام در آن لحاظ مي‌گردد. اما اين رشته علمي جديد هنوز به عنوان يک نهال نوپا است. نظريه‌پردازان نيز مسيرها و مراحل مختلفي را براي تحقق آن مطرح کرده‌اند. بنابراين روان‌شناسي اسلامي چيز متفاوت از روان‌شناسي علمي، روان‌شناسي دين و علم النفس فلسفي است.
از آنجا که در خواست اصلي سؤال کننده در خواست منابع در زمينه روان‌شناسي اسلامي و علم‌النفس فلسفي است. ادامه مطلب را به ارائه اين منابع پرداخته و متذکر مي‌شويم كتاب‌ها و مقالاتي را كه در زمينة روان شناسي اسلامي نوشته شده‌اند مي توان به سه دسته تقسيم كرد. دسته چهارم آثار مربوط به علم النفس فلسفي مي‌شود:
الف) آثار مربوط به مباحث کلي روان‌شناسي اسلامي
دسته اول کتاب‌ها و مقالاتي هستند که مباحث كلي روان شناسي اسلامي را مطرح كرده‌اند و عمدتاً شامل بحث‌هاي نظري از روان شناسي اسلامي مي‌باشند:
1. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، نگاهي به روان‌شناسي اسلامي، (1388، زير چاپ). شايد اين کتاب جامع‌ترين اثر در زمينه روان‌شناسي اسلامي باشد که با يک نگاه جامع و طرح ديدگاه‌هاي مختلف به روان‌شناسي اسلامي پرداخته است. در اين کتاب مسايلي از قبيل ضرورت، تعريف، ماهيت، موضوع، مسايل، مباني، مراحل، مقتضيات، موانع و کارهاي انجام شده در زمينه روان‌شناسي اسلامي مطرح شده‌اند.
2. آل اسحق، محمد، اسلام و روان شناسي، قم، نشر محمد آل اسحق خويي، 1369.
3. باقري، خسرو، اسکندري، حسين، خسروي، زهره، اکبري، مسلم، (1374ب). پيش‌فرض‌هاي روان‌شناسي اسلامي1، فصلنامه حوزه و دانشگاه، سال دوم، شماره 5، ص25-37.
4. بستاني، محمود، اسلام و روانشناسي، ترجمه محمود هوشيم، بنياد پژوهش هاي آستان قدس رضوي، 1373.
5. بهرامي احسان، هادي (1385). روان‌شناسي اسلامي، برنامه نقد و نظر راديو معارف.
6. حسيني، ابولقاسم، بررسي مقدماتي اصول روان شناسي اسلامي، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1373.
7. حسيني، ابولقاسم، اصول بهداشت رواني، نشر آستان قدس (مشهد).
8. حسيني، ابوالقاسم (1379). مکانيزم هاي بروز اضطراب از ديدگاه روان شناسي اسلامي، فصلنامه اصول بهداشت رواني، سال دوم پاييز و زمستان 1379، شماره هفتم و هشتم، ص58-64.
9. رابين ديماتئو ـ ام، روان شناسي اسلامي به ضميمة نگرشي بر منابع اسلامي، مترجم جمعي از مترجمين، تهران، نشر سمت 1378.
10. رجب، ابراهيم عبدالرحمن (1385). پايه گذاري اسلامي علوم اجتماعي نشان‌هاي راه، کتاب‌شناسي توصيفي و تحليلي اسلام و روان‌شناسي، ترجمه و اضافات: بهروز رفيعي، جلد اول، انتشارات پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، چاپ اول، قم.
11. ژاله فر، نقي، مباني روان شناسي از ديدگاه مكتب اسلام، زنجان، نشر كيان، 1382.
12. صنيع، صالح ابراهيم، (1995). «دراسات في التأصيل الاسلامي لعلم النفس»، انتشارات دارالعالم، الطبعه الاولي، الرياض.
13. عاني، نزار (2000). «کتاب‌شناسي توصيفي و تحليلي اسلام و روان‌شناسي»، ترجمه و اضافات: بهروز رفيعي، (1385). جلد اول، انتشارات پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، چاپ اول، قم.
14. عيسي، محمدرفقي، (1385). به سوي اسلامي سازي روان‌شناسي، ترجمه نجيب الله نوري، فصلنامه حوزه و دانشگاه، سال دوازدهم، شماره 48، ص78-109.
15. غروي، سيد محمد (1380). بحثي پيرامون روان‌شناسي اسلامي در گفتگو با حجت‌الاسلام غروي، مجله عملي – تخصصي معرفت، سال دهم، شماره 50، ص6-14.
16. غروي، سيد محمد، (1374). روشمندي و شرايط تحقيق در روان‌شناسي و خلأهاي موجود در تدوين روان‌شناسي اسلامي، مجله علمي تخصصي معرفت، سال چهارم، شماره 15، ص84-89.
17. غروي، سيد محمد، (1386). مصاحبه با نشريه «روان شناسي در تعامل با دين»، سال اول پيش شماره اول، بهار 1386 ، ص9- 28.
18. فتحي آشتياني، علي (1385). روان‌شناسي اسلامي، برنامه نقد و نظر، راديو معارف.
19. کاوياني، محمد، (1378). آيا روان‌شناسي اسلامي ممکن است؟، ويژه‌نامه حوزه و دانشگاه به مناسبت 27 آذر 1378، کتاب دوم، ص171-197.
20. مالک، ايوب؛ کوکبه، فرخ (1378). مفهوم نفس حافظ کليت و يکپارچگي روان شناختي در انسان، فصلنامه حوزه و دانشگاه، شماره 21، زمستان 1378، ص 44 تا 58.
21. مسعودي، عبدالهادي، (1382). بهره گيري از حديث در روان‌شناسي، فصلنامه علوم حديث، سال هشتم، شماره 29، ص23-43.
22. نجاتي، محمدعثمان، (1990) مراحل پايه‌گذاري روان‌شناسي بر اساس اسلام، ترجمه نجيب الله نوري، (1385). فصلنامه پژوهش و حوزه، سال هفتم، شماره 25، ص138-168.
23. يعقوب، سلما (2000). به سوي روان شناسي اسلامي، ترجمه مبين صالحي، مجله نقد و نظر، سال نهم، شماره 35، پاييز و زمستان 1383، ص122-137.
ب) آثار مربوط به مسايل جزئي و تطبيقي روان‌شناسي اسلامي
كتاب‌هايي كه به دنبال اسلامي كردن علوم انساني نوشته شده اند و عمدتاً به شكل تطبيقي و مقايسه اي و در سطحي عميق تر از دستة قبل به موضوع پرداخته اند. اين كتابها عمدتاً توسط انتشارات سمت و يا با همکاري انتشارات پژوهشكده حوزه و دانشگاه چاپ و انتشار يافته اند. از جملة:
1. جمعي از نويسندگان، روان شناسي اجتماعي، با نگرش به منابع اسلامي، نشر پژوهشكده حوزه و دانشگاه.
2. جمعي از نويسندگان، روان شناسي رشد، ج 1و2، نشر پژوهشكده حوزه و دانشگاه.
3. جمعي از نويسندگان، آراي دانشمندان مسلمان در تعليم و تربيت و مباني آن، نشر پژوهشكده حوزه و دانشگاه.
4. جمعي از نويسندگان، مكاتب روان شناسي و نقد آن، نشر پژوهشكده حوزه و دانشگاه.
5. جمعي از نويسندگان، راهنماي پژوهش در قرآن و علوم روز (1) قرآن، روان شناسي و علوم تربيتي، نشر مشهد، بنياد پژوهش هاي قرآني حوزه و دانشگاه، 1384.
6. احمدي، علي اصغر، روانشاسي شخصيت از ديدگاه اسلام، تهران، امير کبير، 1374.
ج) مسايل کاربردي روان‌شناسي توسط نويسندگان مسلمان
 كتاب‌هايي كه توسط روان شناسان مسلمان نوشته شده اند و عمدتاً كاربردي هستند، نگرش اسلامي مؤلفين باعث شده در اين كتب مباحث اسلامي و تربيتي طرح گردد. از جمله:
1. شرفي، محمد رضا، دنياي نوجوان، نشر تربيت.
2. شرفي، محمد رضا، با فرزندان خود چگونه رفتار كنيم، مؤسسة نشر جهاد.
3. شرفي، محمد رضا، مشكلات تربيتي را چگونه حل كنيم، انتشارات تزكية تهران، 1376.
4. قائمي، علي، مسأله ترس و اضطراب كودكان، قم، انتشارات امير.
5. افروز، غلامعلي، روش هاي پرورش احساس مذهبي «نماز» در كودكان ونوجوانان.
6. افروز، غلامعلي، روان شناسي رابطه ها، انتشارات نوادر، تهران.
7. و برخي از كتاب هاي انجمن اولياء و مربيان
8. باهنر، ناصر، آموزش مفاهيم ديني همگام با روانشناسي رشد، شرکت چاپ و نشر بين الملل، سازمان تبليغات اسلامي 1378.
د) آثار مربوط به علم النفس فلسفي
چنانچه در اين زمينه هم قصد پژوهش هاي علمي داشته باشيم، نيازمند تحصيل در اين رشته هستيم كه رشتة آن تعريف شده است ابتدا چهار سال تحصيل در رشتة فلسفه و سپس در مقطع كارشناسي ارشد با گرايش هاي مختلف از جمله فلسفة اسلامي. به هر جهت برخي از منابعي كه مباحث علم النفس را مطرح كرده اند، به قرار زير اند:
1. فياضي، غلام‌رضا، علم النفس فلسفي، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، در حال نشر.
2. هاشميان، سيد احمد، علم النفس از ديدگاه دانشمندان اسلامي، نشر دانشگاه پيام نور.
3. آقا مير محمد علي (غروي) سيد محمد، علم النفس، كتابي نسبتاً جامع و روان (پي گير نشر آن باشيد).
4. ابن سينا، شفا، بخش مباحث نفس.
5. بهمنيار، التحصيل، بخش مباحث نفس.
6. الهي قمشه اي، حكمت الهي.
7. حسن زاده، حسن، شرح عيون و مسائل نفس.
8ـ شيرازي، صدرالدين (ملاصدرا)، الحکم? المتعاليه، ج 9 و 10.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد