فردي که واقعا انگيزه دارد، تلاش و جديت نيز دارد. پس کسي که تلاش و جديت ندارد، در راه رسيدن به هدف دچار کمبود انگيزه شده است. کمبود انگيزه عوامل مختلف دارد و لي تمامي عوامل به سه چيز کلي بر ميگردد.
1ـ کاهش جذابيت و اهميت هدف: فردي که در ابتدا تصميم داشته که به درجات بالاي علمي برسد، اما اکنون پشتکار ندارد، احتمال دارد که در اهميت و جذابيت هدف خود دچار ترديد شده باشد. اين ترديد ميتواند از تبليغات ديگران، دشواري کار يا توجه به مسائل مادي باشد. چنين فردي بايد بداند که هدفش ارزشمند است و در اين جهت هيچ ترديدي به خود راه ندهد.
2ـ ترديد در رسيدن به هدف: هميشه يک بال قوي انگيزه توان رسيدن به هدف است. کسي که پشتکار خود را از دست ميدهد، احتمال دارد اين تصورات در ذهنش پديد آمده باشد که راه دشواري در پيش دارد که معلوم نيست به آن برسد. چنين فردي بايد اين ترديدها را از خود دور نموده و بداند که هدف دست يافتني است. زيرا بسياري به اين هدف رسيدهاند. هيچ شکي در توانايي خود نداشته باشد.
3ـ گرفتار شدن به موانع رسيدن به هدف: انواع تمايلات نفساني در وجود انسان هستند که مانع رسيدن انسان به مقامات علمي و معنوي ميشوند. دنياطلبي، راحت طلبي، تنبلي، شهرت طلبي، گناهان، هوا و هوس انسان را از رسيدن به هدف باز ميدارد. اين موانع اراده را سست نموده و امکان رسيدن به هدف را در نظر فرد غير ممکن ميسازد در نتيجه انگيزه او کاهش مييابد. لذا کسي که ميخواهد به مقامات علمي برسد از اين موانع دوري کند.
توجه دوباره به اهداف ورود خود به حوزه
بلكه بايد يكبار ديگر انگيزه و هدف خويش از تحصيل در حوزه را مورد بازنگري قرار دهد، مگر هدف وي از ورود در حوزه آشنايي با معارف اسلامي و خدمت به جامعه نبود؟ مگر هدف او از درس خواندن اين نبوده كه به خودسازي بپردازد و درس وسيلهاي براي رشد معنوي باشد؟ بنابراين نبايد همه اين اهداف را ناديده بگيرد و حوزه را ترك نمايد.