آنچه در مرحلة اول مي توان گفت اينكه وظيفه در اين گونه موارد، امر به معروف و نهي از منكر مي باشد، با رعايت مراتب آن كه يكي از مراتب و مراحل آن ترك جلسه مي باشد. حتي اگر توان اين را دارد كه جلسه را تغيير شكل دهد، بگونه اي كه مشكلات و ضرري پيش نيايد اين كار را بايد انجام داد.
اما در مقابل افرادي كه اين طرز تفكر را دارند اصولاً بايد كار بنيادي و اساسي انجام داد و نمي توان يك شبه آنها را متحول كرد به گونه اي كه ديگر سراغ اين جور كارها نروند.
از طرفي هم بايد توجه داشت كه جلسات گناه و معصيت يك كمك كننده بسيار قوي دارد بنام شيطان كه از درون هم بواسطة نفس اماره تقويت مي شود. و معمولاً دلها در بعضي مواقع آن قدر زنگار مي گيرد كه با چندين شيوه و راه و موعظه نمي توان آن را برطرف كرد. پس لازم به ذكر است نبايد انتظار داشت با يك تذكر اين گونه افراد حرف گوش كنند و متنبه شوند.
اما با كار كردن مستمر و تبليغ و ارشاد دائمي مي توان اين گونه افراد را نسبت به كاري كه انجام مي دهند آگاه كرد و به آنها ياد آور شد كه چه بسا غفلت لحظه اي و آني انسان را به پرتگاه سقوط مي كشاند و انسان نبايد سرنوشت خود را با يك لحظه غفلت سياه و تباه كند، چه بسيار افرادي بوده اند كه در همين مراسمات عمر آنها خاتمه يافته است و يا فرصت توبه را نيافته اند. آيا واقعاً براي اينها ديگر مجالي براي جبران مي باشد؟ و اگر در اين لحظه ها انسان پيمانه اش پر شود و از اين دنيا برود، خدا را در حالي ملاقات كرده كه در معصيت او بوده است؟ و چه خسراني و زياني از اين بالاتر مي تواند باشد و چه بسا اين يك شبي باشد كه صبحي براي آن نباشد و براي هميشه شب بماند.
نكته ديگر كه تذكر آن لازم است اين كه بدانيم ما هميشه در حال امتحان شدن از طرف حضرت حق جل و اعلي هستيم؛ در شاديها، در غم ها، در فقر، غنا، صحت، مرض و غير ذلك. اتفاقاً در جاهايي كه احتمال گناه و معصيت بيشتر باشد امتحان الهي شديدتر و سخت تر مي باشد. داستان حضرت يوسف و زليخا از اين نمونه مي باشد. البته شايد اگر با آنها اين گونه سخن بگوئيد در جواب بگويند ما اين كارها را مي كنيم و هيچ مشكلي هم براي ما پيش نمي آيد، كه در اينجا خوب است به كلامي از حضرت علي ـ عليه السلام ـ در نهج البلاغه توجه كرد كه حضرت در جواب اين گونه طرز تفكر ها و افراد چه مي فرمايند:
حضرت مي فرمايد: چه بسا كسي كه با نعمت هايي كه به او رسيده به دام افتد و با پرده پوشي بر گناهش فريب خورد و با ستايش شدن امتحان گردد و خدا هيچ كسي را همانند مهلت دادن نيازموده است.[1]از اين روايت و كلام حضرت به خوبي روشن مي شود كه انسان در هر حالي مورد امتحان و آزمايش مي باشد لذا بايد هميشه انسان حواسش جمع باشد كه خداي ناكرده در معصيت نباشد زيرا كه انسان از يك لحظه بعد خود هم خبر ندارد. و نكته ديگر اينكه ما بايد ببينيم كه معصيت چه كسي را انجام مي دهيم.
ما در اصل با گناه كردن به ولي نعمت و مالك و صاحب خود دهن كجي مي كنيم كه اين عمل از خود گناه بدتر مي باشد و يك نوع كفران نعمت بحساب مي آيد. چون خداوند اين نعمت ها و امكانات را در اختيار ما قرار داده تا در راه اطاعت او بكار ببريم نه اينكه امكانات را بگيريم در غير موردش مصرف كنيم و به اصطلاح نمك را بخوريم و نمكدان را بشكنيم.
خلاصه اينكه در چنين مواردي وظيفة ما اين است كه:
1. خودمان در چنين مراسم هايي شركت ننمائيم و خود را همانند آنان آلوده گناه نكنيم.
2. اگر موقعيت و شرايط فراهم باشد، صاحبان مراسم و ديگران را نيز ارشاد و نهي از منكر كنيم. حتي عدم حضور ما و يا ترك اين مجالس، موجب تنبيه و نهي از منكر آنان خواهد شد.
البته بايد نسبت به شرايط و مراحل امر بمعروف و نهي از منكر آشنايي كامل داشته باشيم و از تحقير، تندي، اختلاف و اشتباهات ديگر بپرهيزيم.
3. در صورتي كه توانايي لازم را داريم، نحوه برگزاري مراسم شاد و متنوع و به دور از گناه را جايگزين مراسم هاي گناه آلود بنمائيم. چه بسا مجالس شاد و به دور از گناه كه شادي ماندگار و فرح بخش به همراه دارد.
توجه به اين نكته نيز لازم است كه با پرورش ايمان و تقويت اعتقادات و آگاهي بيشتر به جوانب ديني، اينگونه مشكلات حل خواهد شد كه اين هم مستلزم كارهاي طولاني و تبليغ مستمر مي باشد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. رسالت اخلاق در تكامل انسان (ويرايش دوم) نوشته سيد مجتبي موسوي لاري، انتشارات دفتر تبليغات چاپ 4، بهار سال 1376.
2. تربيت و شخصيت انساني،سه جلد، نوشته سيد مجتبي هاشمي چاپ 2، انتشارات دفتر تبليغات پائيز 1376.
پي نوشت:
[1] . نهج البلاغه، ترجمه مرحوم دشتي، قم، انتشارات سيد جمال الدين اسد آبادي، چاپ اول، 79، ص 650، حكمت 116.