طلسمات

خانه » همه » مذهبی » افراطي عمل كردن در امور زندگي چه پيامدهايي مي تواند داشته باشد؟

افراطي عمل كردن در امور زندگي چه پيامدهايي مي تواند داشته باشد؟

از جملة نگراني هاي بسياري از انبياء الهي و ائمة دين ـ عليهم السلام ـ پيوسته اين بوده است كه امت ها و پيروان آنان گاهي از محور و مسير حق و عدل خارج شده و در «ورطة تندي» قرار مي گرفتند و يك وقت هم در «وادي كندي و تفريط» راه مي پيمودند و در هر دو صورت، راه اعتدال را از دست مي دادند.[1]افراط از ريشة «فرط» به معناي تندروي، از حد گذشتن و از اعتدال درآمدن مي باشد. نقطة مقابل افراط، تفريط است كه هر دوي اينها از لحاظ عقل و شرع ناپسند است. و پيامدهاي ناگواري براي انسان دارد.
«افراط، به مرد عرصه را سازد تنگ
تفريط كند كُميت عشرت، لنگ
پاي از راه اعتدال بيرون مگذار
نه رومي روم باش نه زنگي زنگ»[2]ريشه هاي افراطي عمل كردن:
دو عامل عمده و اساسي باعث تندروي مي شود:
1. نداشتن اطلاعات كافي در مورد اعمال و رفتار و بازتاب هاي منفي آنها.
2. عدم قدرت تحليل ذهني و ارتباط دادن افعال با هم و عدم تامل و تدبر قبل از كارها.
مضرّات افراطي گري:
عدم توازن در مسائل زندگي آثار ويرانگري در حيات انسان دارد كه در گذشت زمان نمايان مي شود و پايه هاي يك زندگي سالم را سست و ويران مي كند. افراط در هر كاري آثار مخصوص به خود را دارد. كه به عنوان نمونه برخي از مصاديق و پيامدهاي آن ذكر مي شود.
افراط در دوستي:
رفاقت و دوستي از اولين نيازهاي عاطفي و اجتماعي انسان است تا هم عاطفه اش از اين راه سيراب شود، هم از تجربيات سايرين استفاده كند و هم در مواقع نياز دوستاني باشند تا پشتيبان او شوند. ولي در دوستي نبايد افراط كرد و از دايرة اعتدال خارج شد. دوستي هرگز نبايد افراطي باشد به گونه اي كه دوست محرم تمام اسرار شود. هيچ كس هيچ ضمانتنامه اي براي تداوم اين دوستي ها به انسان نداده است. ممكن است همين رفيق صميمي فردا از در دشمني وارد شود.
افراط در محبت و دشمني:
اظهار محبت از نشانه هاي وجود روحي لطيف در انسان است كه خداوند آنرا به وديعه گذاشته است. ولي زياده روي در محبت كردن به ديگران ممكن است آفت هايي داشته باشد. به طور نمونه گروهي در محبت ورزي به ائمه ـ عليهم السلام ـ از اعتدال خارج مي شوند و امامان را از حد انسان و بنده فراتر مي برند تا به درجة خدايي و الوهيت برسانند گروهي نيز آنچنان با امامان دشمني مي ورزند كه آنان را شايستة زندگي هم نمي دانند. حضرت علي ـ عليه السّلام ـ در مورد اين گروه ها فرموده اند: «در باب من دو كس هلاك مي شوند يكي دوست افراطي كه در ستايش من چيزهايي مي گويد كه در خور من نيست و ديگري دشمني كه عداوتش با من او را وا مي دارد تا به من بهتان زند.»[3]افراط در امور دنيا:
دنيا محل عبور و مزرعة آخرت است نه مكان امن و قرار. اما گروه زيادي از مردمان در پرداختن به اين دنيا چنان افراطي عمل مي كنند كه گويي جهان خاكي، جايگاه ابديشان است و جهان آخرت بكلي فراموش مي شود. امام علي ـ عليه السّلام ـ در نامه اي به معاويه فرموده اند: «همانا دنيا انسان را به خود سرگرم و از ديگر چيزها باز مي دارد. دنيا پرستان چيزي از دنيا به دست نمي آورند جز آنكه دري از حرص برويشان باز مي شود.»[4]افراط در انفاق و بخشش:
بخشيدن قسمتي از اموال خود به نيازمندان از كارهاي پسنديده اي است كه در قرآن بيش از 70 بار به آن سفارش شده است ولي از افراط و تفريط در انفاق نيز نهي شده است. از جمله در سورة اسراء خطاب به پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ آمده است كه: «در انفاق به محتاجان زياده روي مكن. نه بخل بورز كه گويي دستت را به گردنت بسته اند و نه آنچنان باز كن كه چيزي براي روز مبادا نزد خود نگذاري آنوقت تهي دست بنشيني و خود را ملامت كني.»[5]افراط در شوخي:
شوخي و مزه پراني هيبت و ارزش انسان را نابود مي كند. مولاي متقيان علي ـ عليه السّلام ـ در اين مورد هم فرموده اند: «هر كس شوخي بي جا كند مقداري از عقل خويش را از دست مي دهد.»[6]افراط در سخن گفتن:
كساني كه بدون انديشه حرف مي زنند يا زياد و بي جا حرافي مي كنند شخصيتشان در جمع خفيف مي شود اين گونه افراط در سخن گفتن بي جا از كم خردي انسان ها است به قول سعدي شيرين سخن كه مي گويد:
دو چيز طيرة عقل است دم فروبستن
به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشي[7]سخن گفتن زياد باعث افزايش اشتباهات كلامي نيز مي شود، حضرت علي ـ عليه السّلام ـ فرموده اند: «هر كس كه حرف زدنش زياد شد اشتباهاتش هم زياد مي شود.»[8]مطالب بالا همگي افراط در كارهاي مباح و حلال بود، ولي ويرانگرترين افراط ها انحراف به جاده گناه و افراط در كارهاي حرام است كه برخي مردم گرفتار آن مي شوند، مثل غيبت، دروغ، بهتان، زنا و… .

پي نوشت ها:
[1] . صادقي اردستاني، احمد، اخلاق زندگي، انتشارات دارالنشر، چاپ 1368، ص 105.
[2] . صادقي اردستاني، احمد، اخلاق زن و شوهر و تنظيم خانواده، انتشارات حافظ نوين، چاپ 1370، ص 164.
[3] . محمدي ري شهري، محمد، ميزان الحكمه با ترجمة فارسي، مترجم حميد رضا شيخي، انتشارات دارالحديث، چاپ اول، 1377، ص 4389، حديث 15256.
[4] . نهج البلاغه صبحي صالح، انتشارات پارسايان، چاپ اول، 1379، نامة 49،
[5] . اسراء/29، ترجمه از تفسير الميزان، ج 13، ص 106.
[6] . نهج البلاغه، صبحي صالح، انتشارات پارسايان، چاپ اول، 1379، حكمت 450.
[7] . گلستان سعدي، انتشارات قدياني‌، چاپ چهاردهم، 1373، ص 36.
[8] . نهج البلاغه، صبحي صالح، انتشارات پارسايان، چاپ اول، 1379، حكمت 349.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد