حساسيت به فرزنداول، يك توجه افراطي به فرزند است كه از طرف يكي از والدين يا هر دو ممكن است اتفاق بيفتد؛ و بيشتر به دليل نگراني از آينده شغلي، تحصيلي و فرهنگي فرزند اتفاق مي افتد و ممكن است درباره سلامت جسمي ، روحي و رواني او نيز رخ دهد.
علل حساسيت بيش از حد نسبت به فرزند
بايد به بررسي علت هاي وجود حساسيت در بين والدين پرداخت. ممكن است حسياست ها به خاطر وجود برخي تنش ها در خانواده باشد. اگر فكر مي كنيد در خانواده شما بيشتر از خانواده هاي ديگر تنش وجود دارد، بررسي علل پيدايش اين تنش ها، اهميت زيادي داشته و مي تواند به بهبود اين وضعيت كمك كند.
وجود آراي مختلف
اختلاف نظر در بسياري از خانواده ها وجوددارد؛زيرا والدين مايلند تصوير يك خانواده بدون نقص را حفظ كنند. اگر فكر مي كنيد با والدين خود اختلاف نظر داريد، بايد آنرا با دلايل قانع كننده و منطقي بيان كنيد. و از هرگونه داد و بيداد و فريادها دوري كنيد. توصيه مي شود بهتر است همه اعضاي خانواده در يك نشست شركت كنند.
ويژگي هاي فرزند اول
هر چند به طور كلي رابطه اي بين هوش و ترتيب فرزندان يافت نشده است، ولي بر پايه تجارب و شواهد، هوش فرزندان اول، بيشتر از ساير فرزندان بوده و اغلب بزرگان علم و دانش، فرزند اول خانواده بوده اند. تحقيقات نشان داده است كه فرزند اول نسبت به ساير فرزندان خشونت كمتري در بازي ها نشان مي دهند. مهمترين نتيجه از مشاهدات تحقيقي شستر[1] اين بود كه فرزندان اول بيشتر به دانشگاه راه مي يابند.[2] فرزندان اول در برابر فشارهاي اجتماعي حساس و شكننده تر بوده و در برابر مسايل خانواده بيمناك و نگران هستند. آنان منضبط تر از ساير فرزندان هستند و شايد اعمال نظم شديد موجب موفقيت آنها در كار درس و مدرسه باشد. فرزندان اول مسئوليت پذيرتر هستند.[3] با توجه به اين ويژگي ها ممكن است پدران براي فرزندان اول خود حساب ويژه باز كنند. و گاهي خيلي آرماني فكر كنند كه همين فكر آرماني موجب مي شودکه فرزندان احساس کنندکه والدين حساسيت بالايي دارند. بنابراين بايد درباره وجود هر يك از اين ويژگي ها و راه هاي مديريت آن با والدين به طور مفصل صحبت كرد و با ايشان به توافق رسيد. فرزند بايد آنها را مطمئن كند كه از تلاش براي شكوفايي خود دست برنمي دارد.
فرزند اول معلم وراهنماست.
بزرگترين فرزند خانواده در بسياري از مسايل نقش راهنما را دارد. نقشي كه با بزرگسال شدن او در ارتباط است. اين امر مي تواند بسيار خسته كننده و ناراحت كننده باشد، اما بعدها او در تمام امور نفر اول است.[4]نقش راهنمابودن براي ساير برادران و خواهران با همه سختي ها لذت فراوان دارد. ممكن است والدين شما درباره شما اين گونه فكر كنند و شما خود از نقش خود غافل باشيد.
سرمشق
فرزند بزرگ خانواده هميشه به عنوان سرمشق براي فرزندان كوچكتراست كه مي توانند با او مشورت كنند. برادران و خواهران كوچك تر اين احساس را دارند كه هميشه يك نفر قبل از آنهاست كه همه كارها را بهتر انجام مي دهد. والدين نيز اين الگوپذيري را از فرزند اول مشاهده مي كنند، از اين رو ممكن است حتي در نوع راه رفتن و نشستن فرزند اول به صورت خيلي افراطي دخالت كنند.
انتظار والدين
والديني هستند كه انتظار دارند فرزندان راه آنها را در پيش بگيرند. شما بايد به والدين خود نشان دهيد كه آنها را درك مي كنيد. البته ممکن است شما بخواهيد راه زندگيتان را خود پيدا كنيد، در اين صورت با والدين خود در اين زمينه مشورت كنيد و به آنها نشان بدهيددرعين حال كه به تجربه هاي آنها ارج مي نهيد، اما خودشما مي خواهيد مشخص كنيد كه تمايل به تجربه هاي ديگري داريد ولي توصيه هاي آنها را به كار مي گيريد.
همانند والدين
معمولاً والدين در مواجهه با كودك بزرگتر، بيشتر در نقش والدين ظاهر مي شوند و فرزندان بزرگتر هم بيش از كوچك تر ها با والدين و ارزش هاي آنها همانندسازي مي كنند. از سوي ديگر فرزند اول آينه والدين است، از اين جهت كه والدين تمام خاطرات كودكي خود را در او مي بينند و از برخورد با او لذت مي برند؛ از اين رو توجه بيشتري به فرزند اول دارند. شايد از جهت تحقيقات عيني اين گونه بتوان گفت كه فرزندان بزرگتر از نظر سني به والدين خود نزديكترند، همين نزديكي سني باعث برخي از تفاهمات يا بالعكس تنش ها شود. «آدلر[5] در مورد فرزندان اول مي گويد كه اولين فرزندان، ابتدا خود را در يك موقعيت يگانه و منحصر مي بينند، معمولاً والدين از تولد اولين فرزند خود بي نهايت خوشحال هستند و به او مقدار زيادي توجه مي كنند تا اين كه فرزند دوم متولد مي شود.
مشورت با متخصص
بسياري از والدين كه بيش از اندازه وظيفه شناسند، نياز به كمك افراد متخصص دارند تا بتوانند با فرزند خود برخورد صحيحي داشته باشند.آنها ممكن است افرادي با محبت و متعهد باشند، اما مصمم هستند حتي به قيمت جان فرزندشان، او را خوشحال و خوشبخت كنند.آنها سعي مي كنند هر گونه ناراحتي را از زندگي فرزندشان دور كنند، حتي براي به دست آوردن چنين دنيايي براي فرزند، خود ناراحت و فرسوده شوند. والدين شما شايد از اين دسته اند. در اين صورت بايد براي برخورد با فرزندان خود با متخصص مشورت نمايند.
اگر والدين درباره فرزند اول بيشتر اين گونه مي انديشند كه فرزند اول نقش راهنما و سرمشق و… را براي ساير فرزندان دارد، از اين رو با توجه به ايفاي اين نقش،براي فرزند اول حساسيت بيشتري قايل هستند و تا اندازه قابل توجهي طبيعي است. اما اگر از نوع افراطي آن است كه صدمه زننده و زيان بار است، بايد به همراهي والدين به بهانه مشورت تحصيلي يا… به يك كلينيك يا مركز مشاوره مراجعه كرده و راه حل مشكل را جويا شويد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. اسلام و تربيت كودكان، دكتر احمد بهشتي، نشر سازمان تبليغات اسلامي.
2. رفتار والدين با فرزندان، محمدعلي سادات، انتشارات انجمن اولياء و مربيان.
پي نوشت ها:
[1] Schachter
[2] . خليلي شوريني. سياوش، روان شناسي نوجواني، انتشارات يادواره كتاب، چاپ اول، 1377، ص 91.
[3] . همان، ص 94 و 97.
[4] . تيم هوخ؛ دنياي پسران، مترجم كتايون تجلي، انتشارات پيدايش، چاپ دوم، 1380، ص 102.
[5] (Adolfe Adler