معناي عفت:
واژة عفت به معناي بازداشتن و خودداري است و غرض از آن خودداري از انجام دادن امري است كه براي آدمي حلال يا پسنديده نيست و مردمي كه واجد چنين حال و وصفي باشد عفيف و زني كه داراي چنين صفتي باشد، عفيفه خوانده ميشود.[1] و در اصطلاح اخلاق، عفت عبارت است از ترك شهوات و پاكي روح انسان و راغب اصفهاني عفت را عبارت از حصول حالتي براي نفس ميداند كه در سايه آن، نفس را از غلبه شهوت مانع ميشود.[2] در بخش دوم سؤال شما، به پدران و مادران بايد چنين خطاب كرد و عوارض اين حركات ناپسند را بيان نمود.
رعايت عفت در خانواده:
انسان كامل، فحش و دشنام نميدهد، مخصوصاً به پارة تن خود، به فرزند دلبند خويش، بلكه با زيباترين و دلنشينترين كلمات با او صحبت ميكند، با همان كلماتي كه اگر خودش از ديگران بشنود، شادمان و خوشحال ميشود.
پدر و مادر عزيز! ميدانيد كه سخنان اميد بخش و شادمان كننده، سلامتي و توانايي ميآفريند و از كودكي فلج، انساني نيرومند و پيشتاز ميسازد. بر عكس، بيعفتي در كلام يا احياناً فحش و نفرين و ناسزا و سخنان تحقير كننده از كودكي سالم و شاداب، جواني نااميد و مأيوس و بيارزش ميسازد. دستور قرآن است كه: «با مردم زيبا و نيكو صحبت كنيد»[3] و دستور امام باقر(عليه السلام) در اين رابطه اين است: «با مردم با كلمات زيبا گفتگو كنيد. با زيباترين كلماتي كه دوست داريد آن كلمات را از مردم بشنويد.»[4] و البته هر چه اين مردم نزديكتر باشند بايد كلمات بهتر و زيباتري انتخاب شود. و فرزندان نزديكترين انسانها به پدر و مادر خويشند و بايد كه از هر جهت مورد احترام و اكرام آنان قرار گيرند تا رواني سالم و روحي آرام و مطمئن پيدا كنند.
اثرات بي عفتي در كلام به فرزندان:
عوارض ناشي از درگيري و بيعفتي در كلام والدين و تأثير سوء آن بر فرزندان فراوان است. پدران و مادران بايد توجه كنند كه اختلافات و درگيري بين آنان و بيعفتي در سخن گفتن داراي دو عارضه است، بخشي از آن متوجه خود زن و شوهر است كه زمينه را براي ريشهدار شدن اختلافات و نابساماني بيشتر فراهم كرده و در نهايت به متاركه و طلاق منجر خواهد شد. بخش ديگر متوجه كودكان و فرزندان اين خانواده است. اگر زن و شوهربه همديگراحترام نگذارند و فحش و ناسزا را نثار همديگر كند يا احياناً نسبت به فرزندان خود اين حركت زشت را داشته باشند، علاوه بر اينكه گناه بزرگي را مرتكب شدهاند، طبق روايات اسلامي بوي بهشت را استشمام نخواهند كرد. چنان كه پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) فرمودند: «براستي خداوند بهشت را بر هر فحش دهندة بيآبرو و كم شرم كه باك ندارد چه بگويد و چه بشنود حرام كرده است…»[5] يا امام صادق(عليه السلام) فرمودند: «هرزهگو و بدزبان جفاكار است و جفاكار در آتش است.»[6] فرزندان آنان دچار انحرافاتي خواهند شد كه پارهاي از آن را به شرح زير بيان ميكنيم:
ـ احساس به خطر افتادن امنيت فرزندان و گرفتاري آنان به اختلالات رواني و عصبي.
ـ زمينهسازي براي جرم و بزهكاري: چنانكه تحقيقات جامعهشناسان گوياي اين مدعا است.
ـ از دست رفتن اعتماد كودكان نسبت به والدين و در نتيجه بياثر شدن نقش تربيتي و الگويي آنان.
ـ برانگيختن انگيزه انتقام در كودك كه خود منشأ بسياري از مفاسد است.
ـ بد دهني و ناسزاگويي كه ناشي از كشته شدن شخصيت آنها است.
ـ پيدايش احساس انزجار و تنفر در كودك نسبت به زندگي و بيميلي نسبت به آينده و زندگي.[7]در خاتمه، خوب است شما خواهر گرامي، اين نامه (يك دختر خانم را كه مانند شما گرفتار مادري با رفتار و زباني نه چندان مطلوب بوده است) را براي مادرتان بخوانيد:
دخترخانم در ضمن نامه مينويسد: به گذشتههاي دور ميانديشم. به زماني كه براي جزئيترين كارها با فريادها و پرخاشهاي ناخوشايند مادرم مواجه ميشدم. اكنون كه خودم مادر شدهام همان حركتها را با كمي خفيفتر در خودم احساس ميكنم. تمام كج خلقيهاي او در من به وجود آمده است و عجيب اينكه هر چه سعي ميكنم خودم را اصلاح كنم نميتوانم… به طور يقين براي من به اثبات رسيده كه اخلاق و رفتار پدر و مادر در روحيه فرزند كاملاً اثر دارد و اينكه ميگويند: مادر با يك دست گهواره و با دست ديگر دنيا را تكان ميدهد مطلب كاملاً درستي نيست.[8]نتيجه اينكه: پدران و مادران نيك ميدانند كه همه سخنان و رفتارها و شيوههاي زندگيشان براي فرزندانشان درس و داراي جنبه الگويي است، فرزند از آنها درس زندگي و اخلاق و تربيت ميآموزد و اين سخن تا حدودي درست است كه كودكان انعكاسي از رفتار والدين خويشند. بنابراين والدين در گفتار خود مراقب باشند و بدانند كه از روي بيمبالاتي سخن گفتن و بياحترامي به فرزندان عواقب بدي دارد و جنجالهاي هميشگي آنان موجب خواهد شد كه فرزندانشان دچار روحيهاي عصبي و رواني شوند و يا احياناً سر از بزهكاري درخواهند آورد.
اما نکته اي که بسيار مهم است، اين است که صحبت هاي بالا به اين معني نيست که حتماً شما خواهر گرامي گرفتار عوارض سوء رفتارهاي نادرست والدين خود قرار خواهيد گرفت؛ بلکه ما اميدواريم با لطف وعنايت خداوندمتعال وهمچنين صبروآگاهي شما ازرفتارهاي خوب وبد، مواظب خودباشيد وسعي کنيد راه درست زندگي را پيدا کنيد. به اين مطلب فکرکنيد که شما درآينده چگونه مي خواهيد زندگي کنيد؛آيا مي خواهيد فرزندان شما نيزبه گرفتاري شما مبتلا شوند؟يا برعکس، تمام سعي خودراخواهيد کردکه فرزندان شما مادري فهميده وباکمالات را تجربه کنند؟
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. علي قائمي، خانواده و دشواريهاي رفتاري كودكان.
2. علي قائمي، كودك و خانوادة نابسامان.
3. ابراهيم اميني، آئين تربيت.
4. ملا احمد نراقي، معراج السعادة.
5. عبدالحسين دستغيب، كيفر گناهان، ج2
6. جعفر سبحاني، انسان كامل در قرآن.
پي نوشت ها:
[1] بندر ريگي، محمد، ترجمه المنجد، تهران، انتشارات ايران، ج2، ص1144
[2] الراغب الاصفهاني، العفة حصول حالة للنفس، تمتنع بها عن غلبة الشهوة… المفردات في غريب القرآن، تهران، انتشارات مصطوفي، ص343
[3] قال الله تعالي: «…و قولوا للناس حسناً…» بقره/83
[4] قال الباقر(ع): «قولوا للناس حسناً احسن ما تحبون ان يقال لكم…» فيض كاشاني، محمد بن المرتضي، تفسير صافي، تهران، كتابفروشي اسلاميه، ج1، ص109.
[5] قال رسول الله(ص): «انّ الله حرم الجنّة علي كل فحاش بذيّ قليل الحياء لايبالي ما قال ولا ما قيل له…» كليني، محمد بن يعقوب، اصول كافي، تهران، انتشارات اسلاميه، ج2، ص323
[6] قال الصادق(ع): «البذاء الجفاء في النار…» همان كتاب، ص325
[7] قائمي، علي، كودك و خانوادة نابسامان، تهران، انتشارات انجمن اولياء و مربيان جمهوري اسلامي ايران، ص124، با اضافي از خود محقق
[8] اميني، ابراهيم، آئين تربيت، تهران، انتشارات بهار، ص288.