براي پاسخ به اين سؤال لازم ميدانم كه مطالبي را در قالب چند نكته ارائه دهم:
نكتة اول: لزوم آشنايي با ويژگي هاي خود و والدين: در سنّ جواني فرد از نظر اجتماعي، عاطفي، عقلي، ذهني، حركتي و جسمي تغييراتي پيدا ميكند كه اين حالات مختصّ همين دوران است و البته موجب آثاري خواهند بود. اگر فرد اين حالات را بشناسد، با كمك والدين و راهنمايي آنها ميتواند به بهترين وجه از اين دوران استفاده كند، برخي ويژگيهاي اين دوران از اين قرار است: خواسته هاي زياد، نگراني براي آينده، طوفان مزاج و هورمونها، دوستي توأم با اخلاص، خودنمايي، غرور، بلندپروازي، استقلال طلبي، پرتوقّعي، و در عين حال به خود آمدن و خودشناسي و جستجو براي يافتن خويشتن و رقابت است. در اين سنين جوان از نظر هوش رشد يافته، براي خود هدفهايي عالي و ايدهآل در سردارد. عشق به تمجيد و ستايش و مقبول واقع شدن دارد.[1] جوان ميخواهد خودجوش و مستقل باشد، او بايد در ضمن اينكه بر خود متّكي است به دغدغهها و احساس نگرانيهاي والدين بيتفاوت نباشد.
والدين نيز متکي بر تجارب خويش هستند و سرد و گرم روزگار را چشيدهاند و اغلب توصيهها و نصيحتهايشان به خاطر عشق و علاقه به فرزندان است. اگر مادر در برخورد با فرزند دچار خطا و اشتباه شده است يابد با گفتگوي صميمانه و در زماني كه احساس آرامش و راحتي دارند، ايشان را نسبت به حقيقت گفتار و اعمال خطايشان آگاه ساخت مطمئن باشيد كه اگر احساس كنند كه صادقانه از ايشان طلب كمك ميشود و واقعاً خواستار زندگياي شيرين، پويا، با نشاط و باتفاهم هستيد حتماً همراه ميشوند.
نكتة دوم: توجه به تفاوت ميان مهر مادرانه و نصيحتهاي ملال آور: هيچ محبّتي مثل محبّت مادرانه نيست، در سنّ جواني، جوان دوست دارد بيشتر با دوستان خود باشد، گاهي مادران به خاطر مصلحتهايي، آنها را از برخي از دوستيها و خطرات آن نهي ميكنند، امّا جوان متوجّه دغدغههاي مادر نميشود، به همين منظور از ابراز نگراني ها و نصيحتهاي والدين خويش رنجور و ناراحت ميگردد، پس بهتر است مثلاً در انتخاب دوستان خود دقيقتر عمل كرد تا مادران نيز نگران نباشند. دوستي كه مؤمن، رازدار، با نشاط و اهل مطالعه باشد. مطمئن باشيد اگر مادران با صفات اين دوست آشنا شوند كمك خواهند كرد كه وقت زيادتري را با آنها سپري كرد.
نكتة سوم: توجه به تفاوت ميان جملات آمرانه و دلسوزي: ما ياد گرفتهايم در گفتار روزانه جملات خود را در قالب دستوري بيان كنيم، اگر در كلام مادر بايد و نبايد است بايد بدانيد كه اينها زورگويي نيست، زيرا در لايههاي زيرين آن خواهش و درخواست خوابيده است. يعني در واقع ميگويد عزيز دلبندم چون من عاشق تو هستم دوست دارم در زندگي حال و آينده خود موفّق باشيد و راه و رسم زندگي را ياد بگيريد اين كار را انجام دهيد.
حال با توجّه به مطالب بالا به راههايي براي مهرباني كردن با مادر و فرو بردن خشم در برابر او ميپردازيم.
راههاي مهرباني: آنچه مهم است اين است كه مهرباني كردن بايد در كلام و رفتار (مثل كمك در كارهاي خانه و …) بروز پيدا كند، برخي از آنها چنين است:
1. توجّه به فرمايش قرآن و عمل به آن: در آيهاي از قرآن چنين ميخوانيم، پروردگارت فرمان داده كه جز او را نپرستي و به پدر و مادرت نيكي كني، هر گاه يكي از آنها يا هر دوي آنها، به سنّ پيري برسند كمترين اهانتي به آنها روا مدار و بر آنها فرياد مزن و گفتار لطيف و سنجيده و بزرگوارانه به آنها بگو. بالهاي تواضع خويش را در برابرشان از محبّت و لطف فرود آور.[2]اگر به نكات دقيق اين آيه شريف توجّه كنيم ميبينيم كه وظايف ما در قبال پدر و مادرمان سنگين است و با نوع تواضع و ادب و گفتارمان ميتوانيم با آنها مهرباني كنيم و اگر در سنّ پيري به سر ميبرند بيشتر به آنها محبّت كنيم.
2. آيهاي ديگر از قرآن: در آيهاي ديگر به ما توصيه شده كه به والدين خود به خصوص مادر احسان و توجّه كنيم، طبق نظر مفسران، احسان تنها در گفتار نيست ما ميتوانيم با مال، گفتار و كمك در كارها با آنها احسان كنيم.[3]3. مهرباني نزد ديگران: نزد ديگران صفات مثبت مادرتان را بيان داريد و از آن صفات خوب سخن بگوييد.
4. ابراز علاقه: با مادر ارتباط كلامي داشته باشيد و عواطف مثبت خود را به او ابراز داريد. با اين عمل مادر متوجّه ميشود كه به زحمتهاي ايشان ارج نهاده و قدر زحمات ايشان را ميدانيد. با اين كار او به كار خود دلگرمتر خواهد شد و محبّت بين شما زيادتر ميگردد.[4]5. روز مادر: روز مادر را فراموش نكنيد از او در گفتار و عمل تشكّر كنيد اگر ميتوانيد هديهاي اگر چه ارزان قيمت برايشان بگيريد، هديهاي كه او هر گاه ميبيند ياد شما بيفتد.
6. گفتگوي صميمانه: هر گاه مادرتان فرصت دارد نزد او برويد، از او بخواهيد از خاطرات زندگياش برايتان بگويد و بگويد چگونه زندگي را اداره ميكند و دوست دارد چگونه به اوكمك كنيد، شما نيز صميمانه خواستههاي منطقي خود را برايشان بگوييد.
7. به حرم ائمه و امام زاده ها(ع) برويد: گاهي همراه مادرتان به حرم برويد و همان جا براي خود و مادرتان دعا كنيد و از ائمه و امام زاده ها(ع) بخواهيد كه قلب ها را به هم مهربانتر كند و زندگياي سرشار از عشق و نور و محبّت ارزاني دارد.
فرو بردن خشم: با توجّه به نكات قبل و رعايت آنها در عمل، ديگر از مادرتان خشمگين نميشويد. امّا انسان گاهي خشمگين ميشود و خوب است براي رهايي از خشم از تكنيكهاي زير كمك بگيرد:
1. تغيير وضعيت: در احاديث داريم، هر گاه خشمگين شديد؛ اگر نشسته هستيد دراز بكشيد و اگر ايستادهايد كمي قدم بزنيد.[5]2. وضو بگيريد و يا كمي آب خنك بنوشيد.[6]3. زندگي افراد بردبار را مطالعه كنيد و اگر فردي از اطرافيان شما صبور و بردبار است، زندگي آرام او را با دقّت بررسي كنيد، سعي كنيد با افراد باحوصله معاشرت داشته باشيد.[7] و با افراد تندخو كمتر نشست و برخاست كنيد.
4. قبل از هر عملي به پيامدهاي مثبت و منفي آن توجّه داشته باشيد.
5. توجه داشته باشيد كه فرو بردن خشم در برابر مادر خود يك كمال است و حتماً خداوند به خاطر اين شدّت احترام اجر بالايي به شما خواهد داد.
6. توجه داشته باشيد كه اگر فكر خود را كنترل كنيد، احساس خود را نيز كنترل خواهيد كرد و اگر احساس كنترل شود، عمل نيز كنترل ميگردد. اگر هميشه فكر كنيد كه مادرتان گرفتاريهاي زيادي دارد و او هم مثل بقية انسانها ممكن است دچار اشتباه شود او چون مادر است حتماً دلسوز شماست (هر چند ممكن است يك لحظه عجولانه چيزي بگويد) خداوند خواستار دوستي با مادر است و … حتماً احساس خوبي نسبت به شما در ايشان ايجاد ميشود و اين احساس مثبت در شما عمل مثبت يعني همان احترام را ايجاد خواهد كرد.
در نتيجه: فكر مثبت، ايجاد احساس مثبت مي نمايد و احساس مثبت، رفتار و گفتار مثبت ايجاد مي نمايد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. آنچه يك جوان بايد بداند. (ويژة دختران) رضا فرهاديان، بوستان كتاب قم.
2. خانوادة متعادل، دكتر محمّد رضا شرفي، نشر انجمن اولياء و مربيان.
پي نوشت ها:
[1] . قائمي، علي، شناخت هدايت و تربيت، (نوجوانان و جوانان)، تهران، انتشارات اميري، چاپ هفتم، 1378، ص 13.
[2] . اسراء/24 ـ 23.
[3] . بقره/83، نساء/36، انعام/151، اسراء/23، ر.ك: مصباح يزدي، محمدتقي، اخلاق در قرآن، ج3، فصل سوم.
[4] . محمّدي ري شهري، محمد، ميزان الحكمه،4 جلدي، قم، دار الحديث، چاپ اول، 1416، ج اول.
[5] . قمي، عباس، خلاصة معراج السعاده، مؤسسة در راه حق، 1371، ص 48 ـ 45 (اقتباس).
[6] . همان.
[7] . همان.