مقدمه
از نظر قرآن و روايات اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ و از نظر روان شناسي اثبات شده است كه پدر و مادر نقش مؤثري در سرنوشت اولاد و در سعادت و شقاوت او دارند.
از طرفي ديگر، طبق قانون وراثت, صفات پدر و مادر, اعم از صفات ظاهري و صفات باطني, بر اولادشان تأثير دارد. همان طوري كه صفات ظاهري نظير شكل و شباهت از طريق ژنها به اولاد منتقل ميشود, صفات باطني, نظير, شجاعت, ترس, حسادت, سخاوت و بخل, نيز منتقل ميشود. مادر حسود, زمينه حسادت بچهاش را مهيا ميسازد, پدر بخيل, بچهاش را بخيل بار ميآورد و حالات و روحيات و هيجانات مادر بر جنين او اثر ميگذارد. بنابراين پدر و مادر نقش بسيار مهمي در سعادت و شقاوت اولاد دارند.
ميزان تأثير والدين در سر نوشت فرزند
اينكه در روايت آمده پدر و مادر، در سرنوشت اولاد دخالت دارند، به اين معنا نيست كه علّت تامّ و كامل سعادت و شقاوت انسان, پدر و مادر است. بلكه پدر و مادر « زمينه ساز» سعادت و شقاوت انسان هستند. همان طوري كه زمين آباد، زميني كه علف هرزه ندارد, زمينة اين را دارد كه حاصل خوبي بدهد, و زميني كه شورهزار است, زمينه اين را دارد كه كم حاصل شود يا اصلاً حاصل ندهد, پدر و مادر نيز همين طور هستند يعني اگر پدر و مادر در امر تربيت, لاابالي و بي تفاوت شدند, اين زمينه سازي براي شقاوت اولاد است, نه علت تام شقاوت. چه بسيار اتفاق افتاده است كه پدر بيتفاوت بوده، حتي از نظر غذا, غذاي حلال نخورده, نطفه فرزند منعقد شده, ولي اين بچه در يك محيط سالمي واقع شده, تا اين كه يك انقلاب دروني در او پيدا شده و با « ارادة خود» توانسته سعادتمند شود. برعكس, بعضي اوقات, پدر خيلي اهل مراعات بوده, خوب تربيت كرده و حلال و حرام را مراعات كرده, اما اتفاقاً با اين كه زمينه سعادت براي فرزندش فراهم بوده, در يك محيط ناسالم قرار گرفته، رفيق بد پيدا كرده و بچه ناسالمي در آمد.
بنابراين پدر و مادر، نقش علت تام را ندارند بلكه نقش اقتضا و زمينه را دارند. يعني براي پديد آمدن يك امري، علل مختلف بايد در كنار هم قرار بگيرند و دست به دست هم دهند. در سؤال شما، عدم مراعات مسائل ديني در زمان زناشويي، تنها يكي از اين علتها براي منحرف شدن فرزند است، البته فرزند نيز داراي اراده و قدرت انتخاب است ميتواند با درك خود مسير صحيح را انتخاب كند و رستگار شود.
اثر وضعي اعمال:[1]بعضي اعمال و رفتارهايي كه ما انجام ميدهيم, اثرات وضعي دارند. يعني ما چه بخواهيم، چه نخواهيم و چه بدانيم و چه ندانيم، اين عمل, اثر خود را خواهد گذاشت. مثلاً اگر ما با تيغي بر دستمان بكشيم, اثرش اين است كه دستمان زخم برداشته و خون جاري ميشود. يعني چه بخواهيم و چه نخواهيم, اين تيغ اثر خودش را ميگذارد. بنابراين حديث مذكور و احاديث ديگر نيز وجود دارد كه اثر وضعي عمل را بيان ميكنند. اين كه ميگويد, اگر بچهاي صداي نفسهاي زن و مرد را در حال مجامعت بشنود, رستگار نميشود, معنايش اين است كه زمينه شقاوت در او پيدا ميشود يعني يكي از علل شقي شدن در او پديد آمده است نه اين كه اصلاً رستگار نميشود. همين كودك ميتواند با «اراده خود»، با فعاليت خود، با گزينش دوست و محيط سالم, خود را سعادتمند كند و مقام قرب الهي را هم پيدا كند. همين طور است اگر يك پدر لاابالي غذاي حرام خورد و انعقاد نطفه شد, گرچه دخالت در شقاوت بچه دارد, اما اين جور نيست كه نتواند خود را سعادتمند كند, نتواند خود را به مقام قرب الهي برساند, اراده انسان سر جايش هست, انسان با ارادهاش ميتواند به مقام قرب الهي برسد, چنان كه با ارادهاش, ميتواند به پستترين درجه و اسفل السافلين برسد.
اسلام دين كاملي است و براي تمام اعمال و رفتار انسان, برنامه دارد. از واجب و حرام گرفته تا مستحب و مكروه. حتي براي مسائل زناشويي دستورات و دعاهايي دارد, كه مثلاً در فلان روز مستحب است يا مكروه است, يا در فلان ساعت مكروه است. اينها همهاش در اولاد تأثير دارند. اين كه ميفرمايد, در اول ماه, در وسط ماه و در آخر ماه، مسائل زناشويي صورت نگيرد، به خاطر اين است كه اثر وضعي دارد، و آن اين است كه كودك سقط ميشود يا مجنون ميشود و يا … براي اين كه اثر وضعي هنگام مجامعت, بهتر روشن شود، مضمون بعضي از رواياتي كه كراهت و استحباب را بيان ميكند، ميآوريم:
مكروهات
1. مجامعت، بعد از احتلام و قبل از غسل كردن مكروه است؛ پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ ميفرمايد: اگر مجامعت صورت گيرد، و بچه مجنون شود، خود را ملامت كنيد. (زمينه جنون را ميتواند پديد آورد)
2. مجامعت در خانهاي كه بچهاي هست و نگاه ميكند. امام صادق ـ عليه السّلام ـ ميفرمايد: در اين صورت، زنا را ارث ميبرد, يعني زنا ميكند. (يعني زمينه اين عمل در او است البته به معني حتمي الوقوع شدن آن نيست)
3. نگاه كردن به اعضاء خاص زن هنگام مجامعت, در اين صورت بچه، نابينا ميشود. (اشاره به زمينه و امكان نابينا شدن دارد نه اين كه حتماً نابينا شود)
4. و…
مستحبات
در روايات همانگونه كه از برخي اعمال و رفتارها درل حين مجامعت نهي شده، دستورالعمل هايي نيز وجود دارد كه رعايت آنها اثرات وضعي مثبت بر جاي مي گذارد.
1. ذكر خدا و استعاذه از شيطان، در اين صورت شيطان به فرزند انسان ضرر نميرساند.
2. زن و مرد هنگام مجامعت, طهارت ( وضو) داشته باشند. در غير اين صورت بچه بخيل ميشود.
3. اين كه مجامعت در شبهاي مخصوص باشد, مثلاً شب دوشنبه، سه شنبه، پنج شنبه و جمعه. اگر در شب دوشنبه باشد حافظ قرآن ميشود.[2] (يعني مستعد حافظ شدن است)
نتيجه آن كه: پدر و مادر نقش مهمي در رستگاري و شقاوت اولاد، دارند. ولي علت تامّة سعادت يا شقاوت نيستند. بلكه زمينه ساز سعادت و شقاوت هستند. و كودكي هم كه در او، زمينه شقاوت يا سعادت،به وجود آيد، اين طور نيست كه حتماً سعادتمند يا بدبخت خواهد شد. بلكه با فكر و اراده خود گزينش دوست خوب و محيط سالم و مطالعه كتب ديني و رعايت آنها ميتواند مسير خود را عوض كرده, و به راه رستگاري و قرب الهي برسد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. ريحانة بهشتي (فرزند صالح)، سيما ميخبر و همكاران، ناشر: نور الزهرا ـ سلام الله عليها ـ چاپ هفتم سال 1383.
2. تربيت فرزند از نظر اسلام، حسين مظاهري، انتشارات ام ابيها.
3. ازدواج مكتب انسان سازي، دكتر پاك نژاد، انتشارات اخلاق،قم.
پي نوشت ها:
[1] . مظاهري، حسين، تربيت فرزند از نظر اسلام، ص15، با كمي حذف و اضافه.
[2] . انصاري، قدرة الله و همكاران، مؤسوعة الأحكام الاطفال و ادلتها، مركز فقه ائمة الاطهار ـ عليهم السّلام ـ ، چاپ اوّل، ص100ـ85.