مقدمه
از نظر برخي از روانشناسان خواب نشانگر، خواستههاي سركوب شده ميباشد كه در عالم بيداري بخاطر محذورات قانوني، اخلاقي و عرفي ارضا نشده است، درنتيجه به ناهشيار فرستاده ميشود و اين تمايلات و خواستههاي ارضاء نشده گاهي اوقات در خواب به شكلهاي مختلف خود را نشان ميدهد. از نظر اسلامي هم خواب هيچ گونه اعتبار شرعي ندارد. يعني اگر انسان در خواب نذر كرد كه فلان كار را انجام دهد وفاي به اين نذر واجب نميشود، چون خواب حجت نيست؛ يا اگر در خواب به انسان تكليفي شد، اين تكليف از اعتبار ساقط ميباشد.
توضيحي دربارة خواب و رؤيا
رؤيا امري ادراكي است كه قوة خيال در آن مؤثر مي باشد و اين قوه از قواي فعالي است كه مرتب در حال كار است. بسياري از مواد خام را قوة خيال از حواس پنجگانه (بويايي، چشايي، لامسه، شنوايي، بينايي) دريافت ميكند. مثلاً صورت انسان تام الخلقه را گرفته آنها را تحليل ميكند و يك انسان بيسر تخيل ميكند يا يك انسان چند سر، ميسازد. پس چيزهايي كه قوة خيال را ميسازد، گاهي اوقات با خارج مطابقت ميكند و گاهي اوقات مطابق با خارج نيست.
عواملي كه ميتواند برمحتواي رؤيا موثر باشد
اسباب و عوامل خارجي كه بر بدن احاطه دارد از قبيل سرما و گرما و امثال آن، و همچنين عوامل داخلي كه بر آن عارض ميشود، از قبيل مرض و ناملايمات و انحرافات مزاج و پري معده و خستگي و غير آن، همه در قوة مخيله و در نتيجه در خوابها تأثير ميگذارد».[1]همچنين اخلاق و سجاياي انساني تأثير شديدي در نوع تخيل آدمي دارد، كسي كه در بيداري دچار عشق و محبت به شخصي شده و يا عملي را دوست دارد، به طوري كه هيچگاه از ياد آن غافل نيست او در خواب هم همان شخص و همان چيز را ميبيند.
به همين جهت است كه اغلب رؤياها و خوابها از تخيلات نفساني است، كه يكي از آن اسباب، خارجي و يا طبيعي، و اخلاقي، نفس را به تصور آنها واداشته است و در حقيقت نفس آدمي در اين خوابها همان كيفيت تأثير و نحوة عمل آن اسباب را در خودش حكايت ميكند، و بسياري از خوابها حقيقت ديگري غير از اين حكايت ندارند».[2]تحليل خواب شما
از آنجا كه شما به اين جوان بسيار علاقهمند شدهايد، و مرتب به ايشان فكر ميكنيد و با آمدن به مسجد و فكر كردن مجدد به ايشان، آتش محبت به ايشان را در وجود خود شعلهورتر ميسازد، و فكرهايي در مورد زندگي با ايشان در خاطر ميپرورانيد، تصوير ايشان در خواب هم براي شما تداعي ميشود و اين همان كار قوة مخيله است كه تحت تأثير علاقه شما به آن شخص چنين خوابهايي را براي شما ميسازد. به ويژه اينكه وقت ازدواج شما نيز رسيده است و اين خود متناسب با روحيات شماست. پس اين خواب هيچ تكليفي براي شما نميآورد.
امّا آيا خوابهاي خود را براي آن جوان بازگو كنيد يا خير؟
هرگز به مصلحت شما نيست كه با اين فرد هر چند از اقوام شما باشد، چنين سخناني رد و بدل كنيد. چرا كه ممكن است، اگر به فرض هم ايشان تصميم ازدواج با شما را داشته باشد، وقتي ببيند شما ازاين سخنان با او ميگوئيد، ديد ايشان نسبت به شما عوض شود.
از آنجا كه عمل خواستگاري در جامعه اسلامي ما توسط مردان صورت ميگيرد و خواستگاري خانمها از آقايان مرسوم نيست و اصلا با طبيعت و فطرت خانمها هم نميسازد؛ زن گوهر ارزشمندي است كه مظهر جمال خداست و بايد مطلوب واقع گردد و مرد به خواستگاري او برود.
زن مظهر عفاف و مظهر حياست؛ بنابراين گوهر وجود خويش را به اين آساني در اختيار ديگران نميگذارد و بايد با تشريفات به خواستگاري او بيايند و با احترام از او خواستگاي كنند و زن با ناز بپذيرد، چنين زناني احترامشان همواره محفوظ ميماند، حال كه خواستگاري بدست مرد است، ممكن است ايشان اصلاً تصميم ازدواج نداشته باشد، يا ممكن است ايشان نامزد دارد، يا شرايطي در ذهن خود دارد كه اصلاً با شما تطبيق نكند و اصلاً ممكن است ايشان ولو انسان خوبي باشد اصلاً روحياتي داشته باشد كه با شما جور در نيايد و هزاران احتمال ديگر، در نتيجه چنين مسألهاي (ازدواج شما با ايشان) اصلا واقع نگردد، آن گاه شما دچار فشارهاي شديد رواني خواهيد شد.
و اگر از شرّ اين افكار خودتان را خلاص نكنيد، ممكن است تحت وسوسة هواي نفس حرفي بزنيد يا حركاتي را انجام دهيد كه به موقعيت شما در نزد خدا و جامعه آسيب بخورد، پس لازم است اين افكار را از خودتان دور كنيد، امّا چگونه؟!
چه كنم از فكر ايشان خارج شوم؟
استاد بزرگ اخلاق ملا محمد مهدي نراقي كه همواره آثار گرانقدر ايشان مورد استفادة علما و انديشمندان و عامه مردم قرار ميگيرد در كتاب جامع السعادات ميفرمايد: اگر قوة شهوت جنسي در انسان غلبه كند، عقل را به تسخير خود در ميآورد و انسان همتش به فكر كردن در امور شهواني منحصر ميشود و از ياد خدا و آخرت باز ميماند، يا دين را مقهور ساخته و انسان را به ارتكاب خواهش واميدارد. «و ربما انتهت هذه الشهوه بمن غلب وهمه علي عقله الي العشق البهيمي الذي ينشأ من استيلاء الشهوه فيسخر الوهم العقل لخدمة الشهوه و هذا مرض قلوب فارغة، خلت عن محبة الله و عن الهمم العاليه»[3] يعني چه بسا در كسي كه وهم او بر عقلش غلبه دارد اين ميل شهواني به عشق حيواني منتهي گردد، كه به خاطر غلبه شهوت، ايجاد مي شود؛ در نتيجه و هم عقل را براي خدمت كردن به شهوت به تسخير در مي آورد، و اين مرضي است كه قلبهايي كه از محبت خدا خالي است و از همتهاي بلند فارغ است به آن مبتلا ميگردند.
راههاي مبارزه با اين افكار
1. مفاسدي كه بر اين افكار وخيالات ميتواند مرتب شود، از ريختن آبرو و لطمه خوردن دين و غفلت از ياد خدا و… را انسان يادآوري كند.
2. به واسطه گرسنگي دادن به خويش به وسيلة روزههاي مستحبي، سركش بودن نيروي شهوت را از بين ببرد و آن را رام سازد.
3. راههايي كه باعث تهييج شهوت ميگردد مسدود سازد؛ يعني نگاه به نامحرم نكند، با او سخن نگويد، در مورد او فكر نكند و هيچگاه با اوخلوت ننمايد. به همين خاطر است كه خداوند ميفرمايد: اي پيامبر به زنان مؤمن بگو كه چشمهاي خود را از ديدن نامحرمان فرو گيرند و محافظت كنند، عورتهاي خود را از حرام بپوشانند و ظاهر نكنند زينتهاي خود را مگر آنچه كه ظاهر است.» (نور/31)
اگر شما خواهر محترم هم اين امور را انجام دهيد، يعني ديگر به آن جوان هيچگاه ولو از دور و به صورت پنهاني نگاه نكنيد، از او سخن نگوييد، با او سخن نگوييد، در مورد ايشان فكر نكنيد، كم كم تصوير ايشان از خاطر شما ميرود و الا ممكن است، اين افكار براي شما مشكلات عديدهاي بسازد، آرامش شما را به خطر بيفكند، تمركز فكر شما را نابود سازد و… بنابراين توجه داشته باشيد كه:
از دل برود، هر آنچه از ديده برفت.
اگر به او نگاه نكنيد، فكرش از خاطر شما ميرود. بجاي اين كار عاقبت خود را به خداوندي كه تمام اسباب و علل به دست با كفايت اوست واگذار كنيد و از خداوند متعال بخواهيد كه هر گونه مصلحت است، سعادت شما را تأمين سازد و همسري مؤمن براي شما بفرستد، كه سعادت دنيا و آخرت شما را تأمين سازد. و اگر خواستگاري براي شما پيدا شد كه به فضل الهي پيدا ميشود، در صورتي كه اخلاق و ايمانش را پسنديديد جواب رد به او ندهيد و مطمئن باشيد كه زندگي شما صفا و معنويت پيدا خواهد كرد. اگر خارج شدن از فكر ايشان، منوط شد به اينكه شما براي مدتي به مسجد نرويد، حتماً اين كار را بكنيد و بدانيد ثواب اين عمل بيشتر از رفتن به مسجد است.
نكتة پاياني
با در نظر گرفتن تمام جوانب و نكاتي را كه ذكر شد، اگر ديدي كه افكار و رفتار شما از روي شهوت راني نيست و شيطان وسوسه نمي كند، و به فكر شوهر ايده آل و مناسب آينده خود هستيد، و آن جوان را از هر جهت برازندة خود دانستيد و ديدي كه نامزدي ندارد، با كمال احتياط و حفظ عفت و كرامت خود، مي توانيد موضوع را با يك واسطة عاقل، آگاه، راز نگه دار و مومن در ميان بگذاريد، تا ايشان از طرف خودش، نه از طرف شما با آن جوان صحبت كند و به خواستگاري شما بفرستد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. ترجمة تفسير الميزان، سورة يوسف، ج 16، ص 367، مترجم سيد محمد باقر موسوي همداني، قم، دفتر انتشارات اسلامي.
2. معراج السعاده، قم، ملا احمد نراقي، قم، هجرت، 1381.
3. مسأله حجاب، مرتضي مطهري، 1358، تهران، صدرا، 1365.
پي نوشت ها:
[1] . طباطبائي، محمد حسين، ترجمه تفسير الميزان، مترجم سيد محمد باقر موسوي همداني، قم، دفتر انتشارات اسلامي، ج 11، ص 367.
[2] . همان، ص 368.
[3] . مهدي نراقي، محمد، جامع السعادات، النجف، مطبعةالزهرا، 1368، ج 2، ص 9.