گناه و معصيت داراي مراتب و درجاتي است، با وجود زشت بودن همة گناهان برخي از آنها قبيحتر و زشتتر هستند كه از آنها به «گناهان كبيره» ياد ميشود.
1. گناهان كبيره گناهاني را گويند كه خداوند دوزخ و آتش جهنم را براي آنها واجب و مقرر نموده است.[1]2. هر گناهي كه در شريعت اسلام براي آن حدّ تعيين شده و در قرآن به آن تصريح شده باشد.[2] مانند شرابخواري، زنا، دزدي، و… كه تازيانه و كشتن و سنگسار از حدود آنها است.
3. هر گناهي كه نزد متدينين، بزرگ شمرده شود.[3]امّا در مورد شماره و تعداد گناهان كبيره بيانهاي متفاوت وجود دارد. در روايتي از امام صادق ـ عليه السّلام ـ به موارد زير اشاره شده است، حضرت علاوه بر آنكه تعدادي از اين گناهان را فهرست نموده است، مستند آنها را نيز در آيات و روايات، بيان كرده است. 1. شرك به خدا[4] 2. نااميدي از رحمت خداوند[5] 3. اذيت و آزار به پدر و مادر[6] 4. كشتن انسان مگر در مواردي كه حق است[7] 5. نسبت دادن زنا به زني كه پاكدامن است[8] 6. خوردن مال يتيم[9] 7. رباخواري[10] 8. سحر و جادو[11] 9. زنا[12] 10. سوگند دروغ براي گناه[13] 11. نپرداختن زكات واجب[14] ترك واجبات به طور عمد از جمله نماز. در پارهاي از روايات، به موارد ديگري نيز اشاره شده است.
آيا توبة قلبي از انجام گناه كافي است يا اينكه بايد كفاره هم داد؟
ابتدا لازم است معناي توبه و حقيقت آن را يادآور شد. توبه يك نوع انقلاب دروني و پشيمان شدن از ارتكاب به گناه است. گناهكار بايد تصميم بگيرد كه ديگر آن گناه را انجام ندهد.[15] به تعبير ديگر، توبة راستين و واقعي داراي پنج ركن است: 1. ترك گناه 2. پشيماني از گناهان سابق 3. تصميم بر ترك گناه 4. جبران گناهاني كه قابل جبران است از طريق ادا نمودن حق الله و حق الناس 5. استغفار با زبان.[16]از اركان مهم توبه، جبران گناه است و از اين جبران، در روايات به «كفارات» و «تكفير» تعبير شده است. پس جبران گناهان پيشين، همان كفارة گناه است. در روايتي از امام باقر ـ عليه السّلام ـ آمده است: كار كفّاره و جبرانكنندة گناه است: 1. بلند سلام كردن، 2. اطعام دادن، 3. خواندن نماز شب و عبادت در آن هنگام كه مردم خوابيدهاند.[17]» در روايت ديگر، امام كاظم ـ عليه السّلام ـ فرموده است: «از جمله كفّارات گناهان بزرگ، پناه دادن به انسان پريشان و گرفتار، و زدودن اندوه از فرد اندوهگين است.[18]» روايات ديگر نيز در اين زمينه وجود دارد كه از مجموع اينها دانسته ميشود كه در توبه علاوه بر پشيماني قلبي و ترك گناه، كفّاره[19] و جبران گناهان پيشين نيز ضروري است. بعضي از گناهان بطور خاص داراي كفاره هستند كه علاوه بر پشيماني از انجام آن و تصميم قاطع بر ترك مداوم آن لازم است كفاره آن را هم داد؛ مثل ترك روزه عمداً كه داراي كفاره است و اگر روزه خواري با يكي از گناهان مثل زنا و استمنا صورت بپذيرد كفارة چند برابر (كفارة جمع) دارد. هم چنين شكاندن قسم و نذر علاوه بر اينكه گناه است؛ بايد كفارة آن را هم انجام داد.
گناه، گناه است
هر چند گناهان ممكن است در مقام مقايسه نسبت به يكديگر كوچكتر و بزرگتر باشند؛ امّا گناه، گناه است، هر چند كوچك (صغيره) هم باشد. از آن جهت كه نافرماني خداوند بزرگ است، نبايد كوچك شمرده شود، و همانگونه كه ترك گناهان كبيره لازم است، ترك گناهان صغيره نيز لازم و ضروري است، چون اصرار بر انجام گناهان صغيره، خود گناه كبيره محسوب ميشود. در همين زمينه امام صادق ـ عليه السّلام ـ از رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ داستاني نقل ميكنند كه: «رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ در زميني خشك و بيگياه فرود آمدند، به اصحابشان فرمودند: قدري هيزم بياوريد. اصحاب گفتند: يا رسولالله!در زمين بيگياه فرود آمدهايم در اينجا هيزمي نيست. حضرت فرمودند: هر كس هر قدر پيدا كرد بياورد سپس آنها كمكم هيزم زيادي آوردند و در برابر حضرت انباشته كردند، رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمودند: گناهان اينگونه جمع ميشوند. سپس فرمود: از گناهان محقّر و كوچك نيز بپرهيزيد زيرا هر چيزي بازخواستكنندهاي دارد.[20]»
قسم خوردن
ابتدا لازم است مبناي فقهي و حكم قسم خوردن به اسماء و عناويني كه به خدا اختصاص دارد را يادآور شد كه اگر انسان بدون اينكه تصميم قلبي بر انجام يا ترك كاري داشته باشد قسم بخورد مثلاً در مكالمات روزمره (از روي عادت) بگويد به خدا چنين شد يا چنين نشد، اينگونه قسم، موجب كفاره نيست؛[21] ولي گر راست باشد، مكروه است و اگر دروغ باشد، گناه است؛[22] امّا از بُعد تربيتي و روانشناختي حتّي در صورتي كه قسم ياد كردن بيش از حدّ و بدون قصد و از روي عادت باشد، امر مطلوب و هنجاري نيست بلكه جزء رفتارهاي آييني به حساب ميآيد كه چه بسا ممكن است منشأ آن وسواس فكري باشد و يا در مرور زمان به وسواس فكري بينجامد.[23] بيجهت در مواردي كه لازم نيست، به ذات خداوند (عج)، قسم ياد نشود؛ زيرا مقام خداوند بسيار ارزشمندتر و بالاتر از اين است كه انسان در هر موضوع جزيي و ناچيز به آن قسم ياد كند، پس به راحتي مي شود از اين عادت و تكيه كلام، دست برداشت.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. محسن قرائتي، گناه شناسي، پيام آزادي، 1369.
2. عليرضا حسني، توبه در قرآن و سنت، رايزن، 1378.
3. گناهان كبيره؛ شهيد دستغيب شيرازي؛ شيراز: كانون تربيت.
پي نوشت ها:
[1] . «الكبائر التي اوجب الله عليها النار»، محمد بن يعقوب كليني، اصول كافي، ج 2، ص 276 و نيز امام خميني، تحريرالوسيله، ج 1، ص 275 ـ 274.
[2] . قرائتي، محسن، تدوين توسط: محمد مهدي اشتهاردي، گناهشناسي، پيام آزادي، 1369، ص 33.
[3] . دستغيب، عبدالحسين، گناهان كبيره، كانون انديشههاي اسلامي، ج 1، ص 25.
[4] . نساء/72.
[5] . يوسف/78.
[6] . نساء/93.
[7] . نور/23.
[8] . نساء/100.
[9] . بقرة/277.
[10] . فرقان/68.
[11] . آلعمران/77.
[12] . توبه/35.
[13] . مائده/90.
[14] . محمدي ريشهري، محمد، ميزان الحكمة، ج 5، ص 402.
[15] . مظاهري، جهاد با نفس، ص 153.
[16] . قرائتي، محسن، گناهشناسي. پيام آزادي، 1369، ص 303.
[17] . مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج 77، ص 52.
[18] . محمدي ريشهري، محمد، ميزان الحكمة، ج 3، ص 477؛ مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج 78، ص 67، و ج 75، ص 21.
[19] . كفّاره در باب توبه به معناي جبران گناه است كه با انجام عبادات و اعمال شايسته محقّق ميشود.
[20] . محمدي ريشهري. محمد، ميزان الحكمة، دارالحديث، ج 2، ص 991، تحت عنوان: الصغائر طرق الي الكبائر.
[21] . توضيح المسائل مراجع، ج 2، ص 559.
[22] . همان.
[23] . براي مطالعة بيشترمراجعه شود به: پريرخ، دادستان، روانشناسي مرضي، سمت، ج 1، مبحث وسواس فكري.