قبل از بيان پاسخ لازم است بررسي شود که چه عواملي در خودكشي دخيل است و ثانياً بايد ديد نماز چگونه با اين عوامل مبارزه مي كند و در رفع آنها چه اثري دارد.
عوامل خودكشي:
1. تنهايي و بي پناهي: كساني كه تنها زندگي مي كنند بيشتر در معرض خودكشي قرار دارند.[1] يا ممكن است به ظاهر تنها هم نباشد ولي احساس تنهايي و احساس عدم توجه از سوي اطرافيان نسبت به خود داشته باشد.
2. نوميدي و شكست:[2]3. احساس گناه و عذاب وجدان[3] يا ترس از ريختن آبرو به خاطر گناه:
4. عقوبت ديگران:[4] ممكن است شخصي در زندگي از سوي پدر، مادر و يا ساير اطرافيان مورد بي محبتي و ظلم قرار گيرد و او براي آن كه آنها را تنبيه كند و آنها را به خاطر كوتاهي هايشان در عذاب وجدان هميشگي قرار دهد تصميم به خودكشي مي گيرد.
5. احساس كمبود[5] ، يا جدايي از شي يا شخص محبوب و دلخواه:
6. احساس ضعف و ناتواني در برابر مشكلات و دشواري هاي زندگي:[6]7. افسردگي شديد: البته افسردگي مي تواند نتيجه يكي از عوامل پيشين باشد.[7]اما نماز، رابطه اي است بين بنده و خدا كه در آن بنده در مقابل خداي خود به عبادت و بندگي مي ايستد و او را تعظيم كرده و مي ستايد. اين رابطه در هر شبانه روز پنج بار اتفاق مي افتد. تكرار اعمال و اذكار در هر شبانه روز و در تمام عمر معاني و مفاهيم خاصي را به نمازگزار تلقين مي كند اين معاني مربوط به اصول اعتقادي توحيد و معاد و نبوت و امامت است، البته از آنجا كه نماز عبادت خداوند است بيشتر معاني آن مربوط به خداوند است و ما در اين جا معاني مربوط به ياد خدا و ياد معاد را ذكر مي كنيم.
ياد خدا:
وقتي نمازگزار الله اكبر مي گويد خدا را بزرگ مي شمارد و او را از اين كه به وصف در آيد برتر مي داند.[8] كسي از وصف برون است كه كمالاتش بي نهايت باشد.[9] تسبيح خداوند نيز كه با گفتن ذكر ركوع و سجود و گفتن كلمه سبحان الله انجام مي شود به معناي بي عيب و نقص دانستن خداست و خداي بي عيب و نقص يعني خداي كامل از هر جهت[10] بنابراين در بسياري از اذكار نماز كه تكرار مي شود خدا را از آن جهت كه داراي همه كمالات است ياد مي كنيم.[11]ياد معاد: با كلمه يوم الدين كه در سوره حمد آمده است و در همه نمازهاي واجب لا اقل دوبار گفته مي شود، به ياد قيامت مي افتيم. البته در اسرار نماز گفته شده است وقتي انسان در حالت قيام است، بايد از ايستادن در برابر پروردگار در روز قيامت ياد كند[12] و امام علي ـ عليه السّلام ـ سجده اول را به اين كه ما از خاك بوده ايم و برخاستن از سجده اول را به حيات دنيايي ما و سجده دوم را به اينكه دوباره به خاك برمي گرديم و برخاستن از سجده دوم را به اين كه دوباره در قيامت زنده مي شويم تغيير مي نمايند.[13]اما چگونه چنين نمازي با عوامل خودكشي مبارزه مي كند؟
اولاً به صورت اجمال مي گوييم:
بيشترين چيزي كه در نماز هست ياد خداست و اثر ياد خدا اطمينان و آرامش قلبي است:«همانا با ياد خدا قلبها آرام مي شود»[14] و كسي كه داراي قلبي مطمئن باشد، مشكلات و سختي ها را به راحتي تحمل مي كند[15] و هيچ يك از عوامل خودكشي نمي تواند براي او وضع غير قابل تحمل را ايجاد كند و او را وادار به خودكشي كند.
ثانياً به صورت تفصيل اثر ياد خدا در مقابله با هر يك از عوامل بررسي مي كنيم:
عامل اول: احساس تنهايي: كسي كه خدايي را دارد كه همه خوبيها و كمالات را دارد، هم دانا است و از وضع او با خبر است . هم قادر است مي تواند هر كاري را براي او انجام دهد و هم رحمان است و نسبت به او مهربان و هرگاه دلش خواست مي تواند با او حرف بزند، درد دل کند و از او كمك بخواهد، چرا چنين كسي بايد تنها باشد و احساس تنهايي كند.[16]گذشته از اين مي دانيم كه اسلام چقدر نسبت به نماز جماعت توصيه كرده است. بنابراين اگر كسي دوبار يا سه بار در روز در مسجد حاضر شود و برادران و يا خواهران ايماني خود را ملاقات كند، حتماً با آنها انس خواهد گرفت و با ديدن آنها و دوستي با آنها ، از تنهايي ظاهري نيز بيرون خواهد آمد.
عامل دوم و پنجم : كسي كه خداي قادر، حكيم و مهرباني دارد هيچگاه احساس شكست نمي كند. مي داند اگر او همه تلاش خود را براي رسيدن به هدف دلخواه يا شي و شخص محبوب و دلخواه انجام داده است ، ولي به آن نرسيده است، از آن رو بوده است كه خداي حكيم مصلحت نمي دانسته است و الاّ اگر به مصلحت مي بود خداوند حتماً او را به هدف يا شي يا شخص دلخواه مي رساند..[17] و اگر همه تلاش خود را انجام نداده است، دوباره در رسيدن به مقصود تلاش مي كند و مي داند اگر خدا بخواهد به آن خواهد رسيد و اگر خدا نخواهد به آن نخواهد رسيد و او نيز به خواسته خداي حكيم و مهربان راضي است.
عامل سوم: احساس گناه: كسي كه ايمان دارد خدا رحمان و رحيم است ، مي داند كه يكي از جنبه هاي رحمت و مهرباني خدا توبه پذير بودن است و اگر انسان از گناه و عملكرد خود پشيمان باشد ، خدا توبه اش را مي پذيرد.[18]عامل چهارم: (عقوبت دادن به ديگران): اولاً كسي كه به خداي واجد همه كمالات اعتقاد دارد، مي داند كه مهم آن است كه انسان مورد لطف و عنايت و محبت خدا باشد و الاّ توجه انسانهاي ضعيفي كه هيچ كاري، اگر خدا نخواهد، از دستشان ساخته نيست، چه فايده اي دارد و مي داند كه دلهاي مردم به دست خداست، اگر خدا بخواهد ديگران او را دوست خواهند داشت. پس بهتر مي داند كه اين را نيز از خدا بخواهد. ثانياً اگر به او ظلمي شده، شكايت کساني را كه به او ظلم كرده اند به خدا مي كند، اگر خودش نمي تواند رفع ظلم كند خدا مي تواند.
عامل ششم: كسي كه چنين حالتي دارد اگر نماز بخواند و خدا را ياد كند همانطور كه گفتيم به قلب مطمئن و آرام خواهد رسيد و خواهد توانست مشكلات را تحمل كند.
عامل هفتم را نيز گفتيم که نتيجة يكي از عوامل گذشته است، پس خود بخود نحوه مقابله نماز با آن روشن مي شود. تا اينجا از اثر نماز در مقابله با عوامل خودكشي گفتيم، اينك اثر نماز را در مقابله با خودكشي بررسي مي كنيم: اولاً از آنجا كه خودكشي يكي از گناهان بزرگ است و خداوند در قرآن از آن نهي كرده است«و خودكشي نكنيد، خداوند نسبت به شما مهربان است و هر كس اين عمل را از روي تجاوز و ستم انجام دهد، بزودي او را در آتش وارد خواهيم ساخت و اين براي خدا آسان است»[19] و خودكشي يكي از مصاديق فحشا و منكر است. و طبق آيه قرآن «همانا نماز از فحشا و منكر باز مي دارد»[20] خود نماز از آنجا كه در آن ذكر خدا و معاد مي شود ما را از خود كشي به عنوان يك كار زشت باز مي دارد.
ثانياً قبلاً گفتيم در نماز از معاد ياد مي شود و كسي كه به معاد اعتقاد دارد، مي داند پس از مردن انسان نيست و نابود نمي شود بلكه مردن آغاز يك زندگي جديد است، يك زندگي مهمتر و دائمي. چنين كسي وقتي مشكلات و سختي ها و عذاب هاي قيامت را به ياد مي آورد، مشكلات دنيا را در مقابل آن ناچيز به حساب مي آورد. پس چنين كسي به خاطر مشكلات بسيار بسيار ناچيز دنيا ، در مقابل سختي هاي آخرت، هيچگاه به فكر خودكشي نمي افتد، چرا كه مرگ را پايان مشكلات نمي داند و بالفرض كه او هيچ گناهي در طول عمر نداشته باشد و سختي هاي قيامت را نيز به خاطر بي گناهي اش نداشته باشد، همين خودكشي گناهي است كه مردن و قيامت را براي او سخت و دردناك خواهد كرد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. مصطفي زماني، مبارزه با خودكشي، انتشارات پيام اسلام، چاپ 22، زمستان 68، ص 164 تا 176.
2. ناصر مكارم شيرازي، تفسير نمونه، ج 1، ص 517 تا 520.
پي نوشت ها:
[1] . اسل ميچل، افسردگي، ترجمه وحيد رواندوست، چاپ ششم، موسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوي، ص 51.
[2] . ر.ك: قائمي، علي، شناخت، هدايت و تربيت نوجوانان و جوانان، انتشارات اميري، 1363، ص 141.
[3] . منبع 1، ص 60.
[4] . منبع 2.
[5] . منبع 1، ص 50.
[6] . منبع 2.
[7] . منبع 1، ص 60.
[8] . ملكي تبريزي، جواد، اسرار الصلاة، ترجمه رضا رجب زاده، انتشارات پيام آزادي، 1363، ص 321.
[9] . ر.ك: منبع 8، ص 412.
[10] . ر.ك: منبع 8، ص 419.
[11] . ر.ك: منبع 8، ص 344.
[12] . ر.ك: همان، ص 323.
[13] . ر.ك: همان، ص 429.
[14] . رعد/ 28.
[15] . ر.ك: احمدي، علي اصغر، روانشناسي شخصيت از ديدگاه اسلامي، انتشارات اميركبير، 1368، ص 234.
[16] . ر.ك: همان، ص 233.
[17] . ر.ك: بقره/ 216.
[18] . ر.ك: نساء/ 16، 17، 18.
[19] . نساء/ 29 و 30.
[20] . عنكبوت/ 45.