خانه » همه » مذهبی » اگر شخصي دست به خودكشي بزند ولي نميرد آيا باز هم گناه كبيره كرده است و دربارة خودكشي برايم بنويسيد؟

اگر شخصي دست به خودكشي بزند ولي نميرد آيا باز هم گناه كبيره كرده است و دربارة خودكشي برايم بنويسيد؟

مقدمه
«خودكشي» يا به تعبير عربي آن «انتحار» يكي از گناهان كبيره است. يعني از گناهاني است كه خداوند تبارك و تعالي بر آن وعدة آتش داده است.[1] خودكشي در كتاب‌هاي فقهي در بخش مربوط به «كشتن انسان» (قتل نفس) آمده است.[2] هم قرآن و هم سنت اين عمل را حرام و انجام دهندة آنر ا مورد غضب خداي رحمان معرفي كرده است.
«… و لاتقتُلوا أنفُسكم انّ الله كان بكم رحيماً ـ و من يَفعل ذلك عُدْوانا و ظلماً فسوف نُصليهِ ناراً و كان ذلك علي الله يسيراً»[3]؛ و خودتان را مكشيد؛ ‌زيرا خدا همواره با شما مهربان است ـ و هر كس از روي تجاوز و ستم چنين كند به زودي وي را در آتشي در آوريم و اين كار بر خدا آسان است.
1 .حضرت علي ـ عليه السلام ـ : «انّ المؤمن يبتلي بكلّ بليّةٍ و يموتُ بكُلّ ميتةٍ الّا انّه لايقتل نفسه»؛[4] مؤمن به هر بلايي ممكن است دچار شود و ممكن است به هر نوع مرگي بميرد؛ ولي هرگز خود را نمي‌كشد.
2 . امام صادق ـ عليه السلام ـ : «مَن قَتَل نفسه مَتَعمِّداً فهو في نار جهنّم خالداً‌ فيها»[5]؛ كسي كه عمداً خود را بكشد هميشه در آتش جهنم خواهد بود.

علت هاي خودكشي
براي خودكشي سبب‌هاي مختلفي گفته مي‌شود:
 1 . نااميدي
 2 . ناتواني در تحمل مشكلات زندگي
 3 . احساس تنهايي و بي‌پناهي
 4 . پنداشتن اينكه شخص با خودكشي به آرامش مي‌رسد
 و …
 اما منشأ اساسي آن، همان گونه كه از حديث اوّل فهميده مي‌شود «بي‌ايماني» است؛ زيرا در روايت آمده است كه مؤمن خودكشي نمي‌كند. آري! كسي كه خدا را باور دارد، مي‌داند كه هميشه در كنار اوست و مي‌تواند از او ياري بطلبد و اينكه گاهي او را با سختي‌ها و رنج‌ها مي‌آزمايد و او بايد شكيبا باشد و نيز اينكه قيامتي هست بهشتي و دوزخي در پيش روي ماست، هرگز چنين كار سخيف و نكبت‌باري كه دنيا و آخرت انسان را ويران مي‌كند دست نمي‌زند.
براساس آية شريفة قرآن كه در بالا ذكر كرديم، بعضي از علما فرموده‌اند: «كسي كه خود را بكشد در عذاب‌هاي اخروي مانند كسي است كه ديگري را كشته است، به بيان ديگر خودكشي هم نوعي آدمكشي است»؛[6] امّا اگر كسي قصد خودكشي بكند، دست به كار هم بشود و كاري كه باعث تحقق خودكشي مي‌شود از او سر بزند؛ ولي در اثر عاملي ناخواسته، مانند رساندن او به بيمارستان و … نميرد، اين كار او خودكشي محسوب نمي‌شود؛ بلكه در اصطلاح  فقهي آن «تجرّي» ناميده مي‌شود. يعني جرأت كردن بر خداوند در مخالفت با او و بي‌اعتنايي به فرمان او.[7]چنين شخصي اگر عذابي هم داشته باشد عذابش مانند كسي كه واقعاً خودكشي كرده نيست، و چنين شخصي گناه كبيره‌اي مرتكب نشده است. چنين شخصي پيداست كه دروني آلوده دارد و در برابر آفريننده‌اش گستاخ شده است، آيا در پيشگاه عدل الهي مستحق عذاب خواهد بود يا نه؟
بعضي از عالمان بر مبناي بعضي از روايات فرموده‌اند: «گمان مي‌رود چنين شخصي مجازات در پيش داشته باشد.»[8] روايت‌هايي به اين افراد وعده عذاب داده اند مانند اين روايت امام صادق  ـ عليه السلام ـ  كه «انّ الله  يَحشُرُ الناس علي نياتهم»؛ خداوند انسان ها را بر مبناي نيت‌هايشان محشور  مي‌كند،[9] همچنين روايت‌هايي كه در آنها گفته شده:  «كسي كه انگور بكارد به قصد اين‌كه از آنها شراب درست كند».[10]ازاين روايت‌ها استفاده مي‌شود كسي كه تصميم بر انجام معصيتي بگيرد و مقدمات آن را نيز انجام دهد مجازات مي‌شود هر چند آن معصيت تحقق نيابد.
ناگفته پيداست اگر چنين شخصي از كاري كه كرده پشيمان شود و تصميم گيرد كه ديگر گرد اين گناه نگردد و سپس به درگاه الهي روي آورد و از صميم قلب بخواهد كه خدا او را ببخشد، خداوند رحمان به رحمت نامتناهي خود او را خواهد بخشيد و در جوار مهر و عنايت خود خواهد گنجانيد كه او آمرزنده و مهربان است.
چنين شخصي بايد ايمان خود را با تلاوت قرآن و قرائت روايات نوراني معصومين ـ عليهم‌السّلام ـ تقويت كند و با عبادت و نيايش، خود را به خدا نزديكتر كند و از وسوسه‌هاي شيطان و فرمان‌هاي نفس اماره به خدا پناه برد. كه «انّ النفس لامارة بالسوء الّا ما رحم ربي.»

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. شهيد دستغيب، گناهان كبيره، ج اوّل.
2. محمدي ري شهري، ميزان الحكمه، باب قتل.

پي نوشت ها:
[1]  . دستغيب، گناهان كبيره، چاپ ششم، ج اول، ص 27.
[2]  . مشكيني، مصطلحات الفقه، دفتر نشر الهادي، چاپ سوم، 81، ص91.
[3]  . نساء/30 و 29.
[4]  . حرّعاملي، محمد بن حسن، وسائل‌الشيعه، مؤسسه آل‌البيت ـ عليهم السّلام ـ چاپ اول، ج 29، ص 24، ح 35061.
[5]  . همان، ص24، ح35059.
[6]  .  دستغيب، گناهان كبيره، ج اول، ص118.
[7]  . رجوع شود به: انصاري، مرتضي، فرائدالاصول، دارالاعتصام، ج اول، ص34.
[8]  . رجوع شود به: همان، ص 33.
[9]  . برقي، المحاسن، خصائص مؤمن، قم، دارالكتب الاسلاميه، چاپ دوم، ج اول، ص158، باب26.
[10] .  حرّعاملي، وسائل‌الشيعه، مؤسسه آل‌البيت ـ عليه السلام ـ  چاپ اول، ج17، ص224، ح22387.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد