اين موضوع از دو زوايه قابل بررسي است.
1. به لحاظ حكم شرعي قضيه و اين كه آيا در اين گونه موارد كينه به دل داشتن گناه محسوب ميشود و حرام است يا خير؟
2. به لحاظ اين كه چرا در روابط ما با ديگران چنين مسايلي پيش ميآيد و از منظر روانشناسي اجتماعي چگونه قابل تفسير است؟
موضوعاوّل گرچه داراي اهميّت است و وظيفه و تكليف ما را در برابر يك حادثه و رويداد بين فردي تعيين ميكند, اما هيچگاه نميتواند به صورت اصولي، ما را از تكرار موارد مشابه باز دارد, بلكه بايد ابتدا به كمك روانشناسي، اين رفتارِ به وجود آمده تفسير و تحليل گردد[1] و سپس با استفاده از اصول اخلاقي اسلام و راهكارهاي بهسازي روابط بين فردي, مشكل, به صورت ريشهاي حل گردد. پس علاوه بر دانستن حكم شرعي قضيه بايد به اين نكته هم توجه داشته باشيم كه چرا اينگونه مسايل در روابط ما بهوجود ميآيد و راه حلّ آن چيست.
بنابراين بايد قبل از هر تصميم و قضاوتي سعي شود، علت رفتارهاي دروغگو يا تهمت زننده را جويا شد.[2] اگر ثابت شد كه در ابتداي كار اين خود فرد بود، كه باعث رفتار هاي غلط ديگران ميشد، بايد تقصير را قبول كرده و از طرف مقابل عذرخواهي كند و اگر اثبات شد كه سوءتفاهمي پيش آمده، يا كسي، به دروغ مطلبي را از زبان فرد به وي رسانده است و او را در اشتباه انداخته، بايد مساله پيگيري شده و توضيح داده شود. اگر تهمتهاي ايشان بر خاسته از اين سوءتفاهمات يا عدم دقت ايشان باشد، مي توان با تسامح از تقصيرات ايشان گذشت، البته نوع تهمت و دروغ فرق ميكند و برخي تهمتها مثل زنا و… را با شك و گمان و حرفهاي اين و آن نميتوان به كسي چسباند و اين گونه تهمتها باعث حدود شرعي است. پس حالت اول اين شد كه، فرد اگر خود را در موضع تهمت قرار داد و از سوي اطرافيان چيز زشتي در مورد او سر زبانها افتاد، اول مقصر خودش است نه ديگران و خود را بايد ملامت كرد.
در حالت دوم، فرد واقعاً چيزي نگفته و به هيچ وجه، خويشتن را در موضع تهمت نيفكنده است. بلكه آن شخص دروغگو است كه آبروي فرد را برده و براي يكسري نيتهاي پليد خود، به فرد تهمتهاي ناروا زده است. در اين حالت بايد بر خورد با او حساب شده باشد تا ايشان به اشتباه خود پيببرد و معذرت خواهي كند.[3] بايد از تمام ابزارهاي شرعي براي تنبّه او استفاده نمود، زيرا آتش اين دروغها، اول بار دامن خود او را خواهد گرفت. تا آنجا كه ممكن است، تساهل و تسامح در رفتارهاي فردي توصيه مي شود. اگر رفتار نرم و ملايم در او اثر كرد و حرف هاي سابق خود را پس گرفت، تصحيح و تثبيت شخصيت كسي كه با تهمتهاي او خراب گشته، آسان تر خواهد بود. و گرنه خود فرد بايد از خود رفع اتهام كند و سكوت در اين گونه موارد اصلاً جايز نيست، چون باعث شك مردم به فرد و تاييد سخنان دروغگو خواهد شد.
اسلام در اين گونه موارد, مقابله به مثل را جايز نميداند, بلكه از ما خواسته است در برابر رفتارهاي بد و برخوردهاي ناصحيح ديگران صبور و مهربان باشيم. عفو و اغماض يك صفت پسنديدة اخلاقي و يكي از آداب معاشرت اجتماعي است. زيرا در زندگي اجتماعي كمتركسي ديده ميشود كه حقي از او ضايع نشده و ديگران حرمت او را نشكسته و تهمتي روا نداشته باشند. اگر انسانها از لغزش و خطاهاي ديگران چشمپوشي نكنند, زندگي بسيار دشوار خواهد شد و روح صفا و صميميّت به كلي از ميان جامعه رخت برميبندد.
در موارد متعدّدي قرآن كريم دستور داده كه مردم اين روش پسنديده را انتخاب كنند و اگر از ديگران لغزش و اشتباهي ديدند, از خطاي او درگذرند: خداوند ميفرمايد:« خذِ العفو و أمرُ بالمعروف و اعرِض عن الجاهلين»[4](با آنها مدارا كن, عفو و گذشت را شيوة خود قرار ده و آنها را به نيكي دعوت كن و از جاهلان روي برگردان و با آنها ستيزه مكن.)
رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ درضمن حديثي عفو و اغماض از رفتار زشت ديگران را بهترين اخلاق دنيا و آخرت دانسته است و ميفرمايد:« آيا شما را از بهترين اخلاق دنيا و آخرت آگاه نسازم؟ پيوند با كسي كه با تو قطع رابطه نموده, احسان به كسي كه تو را محروم ساخته و گذشت از كسي كه به تو ظلم كرده است[5]»
درست است كه در عمل قدري براي انسان سخت است و غيرت و غرورش اجازه نميدهد كه در برابر تهمت و رفتارهاي زشت ديگران عكسالعملي نشان ندهد, اما توجهداشته باشيد كه ارزش عفو و گذشت هم در همين است كه انسان برخلاف ميل خود رفتار كند و رضاي خدا را در نظر داشته باشد.
علاوه بر ثواب اخروي و رضاي خداوند يك نكتة ديگر هم وجود دارد كه با توجه به آن انسان قدري قانع ميشود و ميتواند بارها و بارها در برابر تهمت و رفتار زشت ديگران برخورد شايسته و بزرگوارانه از خود نشان دهد، و آن اينكه: بسياري از اوقات كه خود انسان دچار خطا و اشتباه ميشود از مردم انتظار گذشت دارد. بنابراين, كسي كه انتظار دارد ديگران خطاهاي او را ناديده بگيرند و خداوند از گناهانش بگذرد, خود نيز بايد از بديهاي ديگران بگذرد و تهمتهاي آنان را ناديده بگيرد. خداوند ميفرمايد: «و لاتستوي الحسنة و لاسيئه, ادفع باالتي هي احسن فاذا الذي بينك و بينه عداوة كانّه وليّ حميم»[6] از اين آيه استفاده ميشود كه: انسان در برابر رفتار زشت ديگران ميتواند عكسالعمل منفي نشان دهد و مقابلة به مثل كند يا بدي ديگران را به نيكي پاسخ دهد. اما خداوند ميفرمايد: هرگز نيكي و بدي يكسان نيست. بدي را با نيكي پاسخ بده تا دشمنان سرسخت, همچون دوستان گرم و صميمي شوند.
نتيجهگيري:
در مورد ياد شده كينه به دل داشتن كار درستي نيست و گناه محسوب ميشود. بايد سعي شود هرطوري شده مشكل حل شود و نسبت به رفتارها و تهمتها عفو را پيشة خويش قرار داد. زيرا عفو و گذشت خصلت انسانهاي شايسته است. رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ نيز ميفرمايد: «عليكم بالعفو فانّ العفو لايزيدُ العبد الّا عِزّاً فتعافوا يُعزّكم الله»[7] عفو و بخشش را شيوة خود قرار دهيد, زيرا بخشش و گذشت جز بر عزّت انسان نميافزايد. پس نسبت به يكديگر گذشت داشته باشيد تا خدا شما را عزيز كند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1 . محمدرضا مهدوي كني, نقطههاي آغاز در اخلاق عملي, دفتر نشر فرهنگ اسلامي, 1374.
2 . احمد ديلمي, اخلاق اسلامي, دفتر نشر معارف, چاپ دوّم, 1380.
3 . البرت اليس، احساس بهتر, بهتر شدن, بهتر ماندن, ترجمة مهرداد فيروزبخت, مؤسسة خدمات فرهنگي رسا, چاپ اول,1382.
4 . فريده مصطفوي, روش خودسازي, انتشارات دفتر تبليغات اسلامي, 1380.
پي نوشت ها:
[1] . م, رستمي, علم بررسي اشتباهات, انتشارات توس, 1350، بخش اول.
[2]. دينه، ارنست، هنر فكر كردن، ترجمه محمد رفيعي، انتشارات خجسته، 1379، بخش دوم.
[3]. كريمي، يوسف، نگرش و تغيير نگرش، نشر ويراتي، چاپ اول، 1379، فصل پنجم و سوم.
[4] . اعراف/199.
[5] . مجلسي, محمد باقر، بحارالانوار, چاپ بيروت, ج68، ص399.
[6] . فصلت/34.
[7] . كليني, اصول كافي, ج2, ص108.