خانه » همه » مذهبی » من دوست ندارم غيبت كنم؛ امّا خانواده‌ام غيبت مي كنند. هر چه مي‌گويم از ديگران غيبت نكنند، نمي‌پذيرند. مجبور مي شوم از اتاق بيرون بروم؛ امّا سخنان آنها را مي‌شنوم، آيا اين هم براي من گناه نوشته مي‌شود؟

من دوست ندارم غيبت كنم؛ امّا خانواده‌ام غيبت مي كنند. هر چه مي‌گويم از ديگران غيبت نكنند، نمي‌پذيرند. مجبور مي شوم از اتاق بيرون بروم؛ امّا سخنان آنها را مي‌شنوم، آيا اين هم براي من گناه نوشته مي‌شود؟

در پاسخ به سؤال لازم است دو مسئله مورد توجه واقع شود: 1. اين كه آيا فرد با شنيدن غيبت، گناهكار محسوب مي‌شود يا نه؟ در چنين مواقعي چه وظيفه اي نسبت به خانواده داريم.
1. شنيدن غيبت
در مسأله نخست بايد عرض نمود كه اگر واقعاً شما راضي به شنيدن غيبت نيستيد، و در عين حال نمي‌توانيد به كلي از منزل دور شويد تا صداي آنها را نشنويد، از نظر شرعي براي شما گناه شمرده نمي‌شود؛[1] ولي بايد سعي كنيد تا آن جا كه ممكن است از مجلس غيبت دوري نماييد. اگر هيچ راهي وجود ندارد، مي‌توانيد در موقعي كه آنها مشغول غيبت هستند، شما فكر و ذهن خود را مشغول موضوعي ديگري كنيد تا كمتر توجه شما به گفته‌هاي آنان باشد.[2]2. رفتار با خانواده
اين كه وظيفه ما در قبال خانواده‌ كه عادت به غيبت كردن دارند، چيست، بايد كاملاً حساب شده عمل كرد وظيفة اصلي در اين خلاصه نمي‌شود كه سعي كنيم خود را از مجلس غيبت آنها دور نماييم؛ زيرا اين كار مشكل را حل نمي‌كند؛ بلكه باعث ايجاد تنش و حساسيت و بدبيني آنها مي‌شود و از طرفي امكان ندارد هميشه در اتاق جداگانه و دور از پدر و مادر زندگي كنيم، بايد روش معقولانه‌تري را انتخاب كنيم تا آنها متوجه اشتباه خود شوند.
اين كه خانواده عادت دارند غيبت كنند، باعث نمي‌شود كه ما ديد منفي نسبت به آنها داشته باشيم و برخورد نامناسب با آنها انجام دهيم. شايد حرام بودن غيبت را نمي‌دانند يا بلد نيستند كه چگونه اين عادت ناپسند را ترك نمايند. به هر حال وظيفه اين است كه برخورد شايسته و مناسب با آنها داشته باشيد، احترام يكايك آنها را حفظ كنيم. وقتي برخورد مناسب و شايسته از خود نشان داديم، آنها نيز به ما احترام مي‌گذارند و در مرور زمان حرف و نظر ما را نيز مي‌پذيرند.
لازم نيست كه فوراً و به صورت صريح و مستقيم عمل آنها را مورد نكوهش قرار داد. امام صادق ـ عليه السّلام ـ مي‌فرمايد: «ان اكمل المؤمنين ايماناً احسنُهم خُلقاً»[3]؛ كاملترين مردم از لحاظ ايمان، خوش خلق‌ترين آنهاست. يكي از شرايط تأثير گذاري امر به معروف و نهي از منكر داشتن برخورد مناسب و شايسته مي‌باشد. رهبران ديني ما نيز با اخلاق شايسته با مردم برخورد مي‌كردند و رمز موفقيت آنان در امر به معروف و نهي از منكر همين مسئله بوده است. خداوند در قرآن خطاب به پيامبرش مي‌فرمايد: «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ»[4]؛ از رحمت‌هاي خداوند نسبت به تو اين است كه ترا نرمخو و مهربان گردانيد، اگر تندخو و سخت دل بودي مردم از گرد تو پراكنده مي‌شدند. و تبليغ و راهنمايي تو اثر گذار واقع نمي‌شد.
مرحلة دوم وقتي مطمئن شديم كه رابطه ما با خانواده‌ صميمي شده و حرف و نظر مان مورد تأييد و قبول آنها است، در آن صورت مي‌توانيم دربارة مسائل اسلامي از جمله حرام بودن غيبت با آنها صحبت كنيم، هيچ وقت اصرار نكنيم كه نظر خود را بر آنها تحميل كنيم. سعي شود روشي را به كار گيريم كه مورد تأييد آنها باشد. ما نيز جداً از غيبت ديگران پرهيزيم. اين مي‌تواند الگوي خوبي براي ديگران باشد.
مرحله سوم
هنگامي كه زمينه فراهم شد و مطمئن شديم كه حرف ما را گوش مي‌دهند، در زمينة حرام بودن غيبت به اين موضوعات اشاره كنيم.
1. گناه كبيره بودن غيبت
غيبت كردن از گناهان كبيره است و هر كسي مرتكب آن شود جايگاه او جهنم است. خداوند در اين باره مي‌فرمايد: «وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً أَ يُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتاً فَكَرِهْتُمُوهُ»[5]؛ هيچ يك از شما از ديگري غيبت نكند، آيا كسي از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ به يقين هم شما از اين كار كراهت داريد.
غيبت كردن مانند خوردن گوشت مردة برادر ديني است، ‌از آن سخت بپرهيزيد. در روايات نيز غيبت شديداً مورد نكوهش قرار گرفته. كه ما مي‌توانيم به آنها اشاره كنيم و بگوييم: پدرم! مادرم! و… بسياري از مردم مرتكب غيبت مي‌شوند و گويا آن را گناه نمي‌دانند و از اين نكته غافلند كه كارهاي ديگري كه انجام مي‌دهند و حسناتي كه كسب مي‌كنند با يك غيبت تمام آنها را از بين مي‌برند. حتماً اين موضوعات را به آنها بگوييد:
2. آثار منفي غيبت
الف) غيبت اعمال نيك را از بين مي‌برد
امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمود: «الغيبةُ حرامٌ علي كل مسلمٍ و اِنّها لتأكل الحسنات كما تأكل النار الحطب»[6]؛ غيبت كردن براي هر مسلماني حرام است و همان گونه كه آتش هيزم را مي‌سوزاند و از بين مي‌برد، غيبت نيز كارهاي نيك انسان را از بين مي‌برد.
ب) غيبت دين و ايمان انسان را از بين مي برد
رسولخدا فرمود: «تأثير غيبت در دين و ايمان انسان از خوره در جسم او سريعتر است».[7]ج) غيبت مانع قبولي اعمال است
رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ در ضمن حديثي فرمود: «مأموراني كه از سوي خداوند مقرر شده تا مراقب اعمال انسان باشند،‌ اعمال نيك بندگان را به آسمان بالا مي‌برند ولي فرشته‌اي كه بايد اعمال را قبول كند و مورد تأييد قرار دهد، مي‌گويد: اين عمل نيك را به صورت صاحبش بزنيد زيرا من از طرف پروردگارم مأموريت يافته‌ام كه نگذارم عمل نيك غيبت كنندگان از من بگذرد و به سوي پروردگارم برود».[8]3. غيبت كننده از بهشت محروم است
كارهاي زشتي كه انسان انجام مي دهد به خودي خود انسان را از رحمت خدا و بهشت ابدي دور و دور تر مي كند.[9] و ديگر مطالبي كه دربارة غيبت وجود دارد. اگر خانوادة با اين مسايل آشنا شوند و آثار و پيامدهاي غيبت كردن را بدانند، علاوه بر آن روش و نحوة برخورد ما نيز عاقلانه و منطقي باشد، قطعاً از عمل زشت غيبت كردن دست بردار مي‌شوند.
نكته: در جلسة غيبت يكي از كارهاي مهم كه مي شود انجام داد تغيير دادن موضع بحث است در خانه اگر بين افراد خانوادة خود نشسته ايم و آنها دارند از كسي غيبت مي كنند، با ظرافت و زيركي موضوع را تغيير دهيم و براي مثال موضوع دانشگاه برادر يا خواهر خود را پيش بكشيم. حادثه اي كه به تازگي رخ داده را بيان كنيم. مطلب خوب و جالبي كه تازه آموخته ايم را مطرح كنيم و صدها موضوع ديگر كه راهي به سوي غيبت پيدا نمي كنند؛ از اين روي لزوماً با برخورد منفي جلو غيبت گرفته نمي شود و با موضع گيري براي غيبت نكردن هم به نتيجه اي نمي رسيم و لازم است از اين شيوه ها بهره بجوييم.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. مهدي فقيه ايماني، نقش زبان در سرنوشت انسان، اسماعيليان، چاپ سوّم، 1375.
2. جمعي نويسندگان، شيوه‌هاي صحيح امر به معروف و نهي از منكر، سازمان تبليغات اسلامي، چاپ اوّل، 1369.
3. آفات زبان، محسن غفاري؛ تهران، پيام آزادي.

پي نوشت ها:
[1] . با استفاده از: امام خميني، استفتائات، دفتر انتشارات اسلامي، 1372، ج2،  ص 67.
[2] . براي مطالعه بيشتر ر.ك: مهدوي كني، محمد رضا، نقطه‌هاي آغاز در اخلاق عملي، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، چاپ چهارم، 1374، ص 138 ـ 234.
[3] . كليني، محمد بن يعقوب، اصول كافي، مكتبه الاسلاميه، ج 3، ص 156.
[4] . آل عمران/159.
[5] . حجرات/12.
[6] . فيض كاشاني، المحجة البيضاء، انتشارات اسلامي، چاپ پنجم، بي‌تا، ج 5، ص 255.
[7] . نراقي، محمد مهدي، جامع السعادات، منشورات جامعه النجف، چاپ دوّم، ج2، ص304.
[8] . عاملي، امين، كشف الريبة، چاپ دمشق، بي‌تا، ص 6.
[9] . حر عاملي، وسايل الشيعه، مكتبة الاسلاميه، ج 8، ص 599.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد