نكتة بنياديني كه اساس پرسش بر آن مبتني است اين كه، در سفرمعنوي چه بايد كرد كه كسالت و ملالت و بطالت از انسان دور شود و نشاط براي انسان پديد آيد. براي اين مسئله ممكن است، راه كارهاي متعدد وجود داشته باشد، لكن آن چه به طور خلاصه و مفيد مي توان گفت آن است که مسارعت و مراقبت جانب معبود، در شتاب به سوي او نقش بنيادين دارد، و آن اين كه سالك از بطالت و ملالت و كسالت، هر چه مي تواند اجتناب كند و در عزم خود، كاملاً جدي و استوار باشد و نسبت به مقصدي كه در طلب آن است، مسارعت كند، از هر فرصتي براي نيل به مقصد استفاده نمايد و راضي نباشد، لحظه هايي را از دست بدهد.
براي كسي كه قدم در طريق سلوك گذاشته است، مسئله بطالت، ملالت و كسالت، از مسايل كاملاً خطرناك مي باشد، شيطان و نفس هميشه انسان را به بطالت مي خوانند و ملالت و كسالت را به انسان القاء مي كنند، تا از راه بازدارند، و از مجاهدت منصرف سازند، و اين حقيقتي است كه هر كس با دقت در حالات خويش مي تواند به آن پي ببرد. اهل بطالت و كسالت هيچ وقت نمي توانند حق مجاهدت در اين طريق را، ادا كنند و نمي توانند راه به جايي ببرند. در حديثي كه از حضرت مولي الموحدين، نقل گرديده است، اين جمله را كه : «اياكم و الكسل فانّه من كسل لم يؤد حق الله عزوجل»[1] يعني از سستي بپرهيزيد،زيرا هر كس سستي كند، هرگز نمي تواند حق خداي عزوجل را ادا نمايد.
از امام صادق ـ عليه السّلام ـ نيز روايت شده كه فرمود:از دو خصلت پرهيز كن: از ملالت و كسالت، زيرا اگر ملالت به خود راه دادي، بر هيچ حقي صبر نخواهي كرد، و اگر كسالت نمودي،هيچ حقي را بجا نخواهي آورد.[2]و در دعاي ابوحمزة ثمالي نيز آمده: «اللهم اني اعوذبك من الكسل والفشل»[3] يعني خدايا به تو پناه مي برم از سستي و كسالت. بسياري از در راه ماندگان آنهايي هستند كه در دام، بطالت و ملالت و كسالت مبتلا مي شوند و لحظات و فرصت هاي خود را با بطالت، ملالت ها و كسالت مي گذرانند و آنگاه زبان به شكايت مي گشايند و ازا ين كه توفيق ندارند، يا شوق و حال عبادت ندارد، و يا اين كه عنايات خاصه ربوبي دستگير آنان نمي شود، و ابواب رحمت به روي آنان باز نمي گردد گله و شکايت مي کنند، در حالي که ايراد را بايد خود آن ها يافت.
بهترين راه براي رفع كسالت و بي نشاطي، تلاش مداوم در انجام اعمال عبادي است به همين جهت بزرگان فن اصرار كرده اند كه مسارعت، طلب، تلاش و جديت همان طور كه در ساير مسايل مؤثر است در امور معنوي و سير و سلوك نيز مؤثر است و سبب مي شود كه انسان به تدريج از كسالت و بي حال بودن نجات پيدا كند و نشاط در عبادت نصيب او بشود.
بنابراين اولا بايد هميشه، مخصوصاً بعد از نمازهاي واجب با اصرار دعا كرد و از خداي متعال خواست كه او را از بطالت و ملالت و از كسالت محفوظ بدارد. ثانياً: بايد عملاً از اين امور سخت پرهيز كند و مسارعت داشته باشد و فرصت ها را از دست ندهد.[4]يكي از راه كارهاي عملي بسيار زيبا و مؤثر، دستورالعمل عميق و آموزنده اي است كه در آثار عرفاني مطرح شده است؛ حضرت امام خميني مي فرمايد: «از اموري كه لازم است از براي مجاهد، مشارطه و مراقبه و محاسبه است. مشارطه آن است كه در اول روز مثلاً با خود شرط كند كه امروز برخلاف فرمودة خداوند رفتار نكند. و اين مطلب را تصميم بگيرد، پس از اين مشارطه، بايد وارد مراقبه شوي، و آن چنان است که در تمام مدت شرط، متوجه عمل به آن باشي و خود را ملزم بداني به عمل كردن به آن، و اگر خداي نخواسته در دلت افتاد كه امري را مرتكب شوي كه خلاف فرمودة خداست،بدان كه اين، از شيطان و جنود اوست كه مي خواهند، تو را از شرطي كه كردي بازدارند. به آنها لعنت كن و از شر آنها به خداوند پناه ببر، و آن خيال باطل را از دل بيرون نما و به شيطان بگو كه من يك روز با خود شرط كردم كه خلاف فرمان خداوند نكنم، ولي نعمت من، سالهاي دراز است به من نعمت داده، صحت و سلامت و امنيت مرحمت فرموده و مرحمت هايي كرده كه اگر تا ابد خدمت او كنم از عهدة يكي از آنها بر نمي آيم، سزاوار نيست يك شرط جزئي را وفا نكنم، و به همين حال باشي تا شب كه موقع محاسبه است، و آن عبارت است از اين كه حساب نفس را بكشي در اين شرطي كه با خداي خود كردي، آيا به جاي آوردي و با ولي نعمت خود در اين معاملة جزئي خيانت نكردي؟ اگر درست وفا كردي شكر خدا كن، در اين توفيق و بدان كه يك قدم پيش رفتي و مورد نظر الهي شدي، و خداوند ترا راهنمايي مي كند در پيش رفت امور دنيا و آخرت و كار فردا آسان تر خواهد شد، چندي به اين عمل مواظبت كن، اميد است ملكه گردد، و كار براي تو بسيار سهل و آسان شود، بلكه از آن لذت مي بري از اطاعت فرمان خدا و از ترك معاصي در همين عالم؛ و اگر خداي نخواسته در وقت محاسبه ديدي، سستي و فتوري شده در شرطي كه كردي، از خدا معذرت بخواه؛ بنابراين بگذار كه فردا مردانه به عمل شرط قيام كني،و به اين حال باشي تا خداي تعالي ابواب توفيق و سعادت را بر روي تو باز كند و تو را به صراط مستقيم انسانيت برساند.»[5]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. مصباح محمد تقي، اخلاق در قرآن، ج 1، نشر دفتر انتشارات اسلامي، 1376 ش.
2. محمد فتح علي خاني، علم اخلاق، آموزه هاي بنيادين نشر مركز جهاني علوم اسلامي، 1379 ش.
3. سيد محمد حسيني تهراني، رساله لب الباب،انتشارات حكمت، 1367 ش.
4. محمد شجاعي، مباني نظري تزكيه، انتشارات سروش، 1380 ش.
پي نوشت ها:
[1] . صدوق، كتاب الخصال، حيدث اربعمائة، قم، نشر جامعه المدرسين، 1403 ق، ص 110.
[2] . مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، نشر دار الاحياء التراث العربي، 1403 ق، ج 73، ص 159.
[3] . مفاتيح الجنان، دعاي ابوحمزة ثمالي.
[4] . شجاعي، محمد، طريق عملي تزكيه، تهران، نشر سروش، 1380 ش، ج 2، ص 159 ـ 161؛ و مهدوي كني، اخلاق عملي، نشر فرهنگ اسلامي، 1373، ص 44.
[5] . امام خميني، سيد روح الله، چهل حديث، نشر مؤسسة نشر و تنظيم آثار امام خميني، 1378 ش، ص 9 و 10.