ابتدا چند نكته را به عنوان مقدمه ميآوريم:
1. عقل و قلب يا علم و ايمان از هم جدايند. علم، حوزه ذهن و فكر و استدلال است كه به وسيله نيروي عقل انجام ميشود؛ ولي ايمان، حوزه قلب و روح و پذيرش و تسليم دل است كه با كنترل و مديريت نفس حاصل ميگردد. بنابراين نميتوان هر عالِمي را مؤمن هم دانست.
2. اين دو عليرغم تمايزي كه دارند، با يکديگر مرتبط نيز هستند. بدين صورت كه علم، مقدمه و يكي از علل و منشأهاي ايمان است و لذا بدون علم، ايمان حاصل نخواهد شد.[1]3. ايمان و معارف قلبي در مقايسه با علم و معارف عقلي و علمي، ارزشي بس والا و اصيل دارد؛ زيرا اساساً آخرت، عالَم باطن و قلب است و ذهن و فكر و اطلاعات انسان، همچون ساير اعضاء، با مرگ از بين خواهد رفت و لذا وضعيت هر كس در قيامت، متناسب با كيفيت ملكاتِ قلبي او خواهد بود.
اكنون به اصل مطلب ميپردازيم كه چگونه ميتوان قلب را تسليم عقل كرد؟ در اين مورد تنها به دستورالعملِ دو تن از علماء بزرگ و اساتيد اخلاق و عرفان اشاره مي کنيم.
الف) دستورالعملِ امام خميني: ايشان در كتاب شرح حديث جنود عقل و جهل مطالبي دارند كه ما خلاصهاش را ميآوريم: اكنون كه معلوم شد ايمان غير از علم است و ما معمولاً به معارف، علم داريم نه ايمان، و نيز وقتي معلوم شد كه تا اين معارف به قلب نرسد، ايماني در كار نيست و خسارتهاي غير قابل جبراني در راه خواهد بود، پس انسان بايد همين چند روز دنيا را مغتنم شمارد و به هر قيمتي شده، ايمان را به دست آورد و قلب را نيز مثل عقل، تسليم حقايق نمايد و راه تحصيل آن چنين است كه اولاً نيت خود را در تحصيل معارف و كسب ايمان، خالص كند و قلب را با تكرار و تذكر با اخلاص مأنوس كند، چرا كه بدون اخلاص دست تصرف نفس و شيطان دركار خواهد بود و با وجود اين دو، هيچ معرفت و ايماني حاصل نخواهد شد. بايد سعيش اين باشد كه اين كسب معارف و تحصيل ايمان را براي شناخت خداوند و رضايت او پيگيري كند، نه براي به رخ ديگران كشيدن يا … .
پس از مرحله اخلاص، بايد از گناهان و مخالفتها، توبه خالصي كند با شرائط آن، تا قلب از آلودگي خالي شده و آماده جايگزيني نورانيت و ايمان و معارف الهي گردد.
پس از مرحله توبه، كه دل پاك و مصفا گشته است، آيات و اذكار توحيد را با حضور قلب و حال طهارت به قلبش تلقين نمايد. به اين معني كه قلب را چون طفلي فرض كند كه زبان باز نكرده و او ميخواهد طفل را به زبان آورد. چنانچه در اينجا يك كلمه را تكرار ميكند و به دهان طفل ميگذارد، همانطور كلمه توحيد را با حضور قلب به قلبش تلقين كند، تا زبان قلب باز شود و اگر اواخر شب يا بين الطلوعين اين كار را بكند، خيلي بهتر است. البته در بين آيات و اذكار توحيد ذكر شريف «لا اله الّا الله» و نيز آيات آخر سورة مباركه حشر (آيه 18 تا آخر) اهميت و تأثير بهتر و بيشتري دارند.
در هر حال از نقص و عجز خود و از رحمت و قدرت حق غافل نشود و دست حاجت پيش ذات مقدس او دراز كند و از او طلب دستگيري نمايد. البته نبايد از شرائط ذكر و تلاوت قرآن و … نيز غفلت كند. و اگر در شب و روز چند دقيقهاي هم به مناسبتِ حال دل خود، نفس را محاسبه كند كه چقدر تحصيل ايمان كرده است و از دلش نور ايمان و آثار آن را مطالبه كند، خيلي زودتر به نتيجه ميرسد، ان شاء الله تعالي.
حضرت امام در پايان اين فرمايشات چنين ميآورند كه: عزيزان ممكن است در اولِ كار، اُنس با اين معاني براي نفس مشكل باشد و شيطان و وسوسههاي نفساني مانع راه شوند و انسان را مأيوس كنند و بگويند اين معاني براي بزرگان است و به امثال تو ربطي ندارد. ولي بايد حقيقتاً به خدا پناه ببرد و به اين وسوسهها اعتنايي نكند. بله، اولِ كار، كمي مشكل به نظر ميرسد، ولي اگر انسان وارد شود و صدقش را نشان بدهد، خداي متعال به ياري كردن اولي است.[2]ب) دستورالعملِ آيت الله مصباح يزدي: ايشان در زمينه پيدايش و نيز تقويت ايمان (و وارد كردن معارف به قلب) در كتب مختلفشان مطالبي دارند كه چكيده آنها را ارائه ميدهيم:
هر عمل اختياري از دو مايه سرچشمه ميگيرد، يكي شناخت و بينش و ديگري گرايش و ميل. ايمان نيز از اين قاعده مستثني نيست، براي تحصيل و يا تقويت ايمان نيز بايد در دو حوزة علم و شناخت و اراده و همت و بناگذاري و گرايش و ميل تلاش كنيم.
1. حوزه شناخت و بينش: بديهي است كه تا انسان نسبت به چيزي بينش و آگاهي نداشته باشد يا در آن مسير حركتي نخواهد كرد و يا اگر هم حركتي كند، مسير را اشتباه خواهد رفت. براي دستيابي به شناخت نسبت به عقائد و مسائل ديني دو فعاليت اساسي لازم است:
الف) تلاش كنيم براي چيزهايي كه بايد به آنها ايمان داشته باشيم، دلايل و مستنداتي روشن و محكم پيدا كنيم و آنها را با استدلالهاي محكم و منطقي براي خود اثبات كنيم. اين كار يكي از ابزارهاي كسب و تقويت ايمان است، زيرا ايمان بدون علم، ممكن نيست و از همينجا است كه تحصيل علم ارزش فوق العادهاي در اسلام مييابد.
ب) كار دوم اين است كه نسبت به مواردي كه به آنها علم و شناخت پيدا ميكنيم تمرين و تكرار و دوره و مباحثه با دوستان و … داشته باشيم تا مطالب همواره مد نظرمان قرار داشته باشند و از خاطرمان محو نشوند، زيرا معرفت اگر بخواهد در زندگي و رفتار ما تأثير داشته باشد، بايد زنده و پويا و آگاهانه باشد و يكي از اسرار تكرار الفاظ و مفاهيم، در عبادات ديني، همين است كه اين دانستهها هميشه در سطح توجه ذهنِ ما حاضر باشند. پس اولاً بايد معارف و عقائد ديني را با استدلال برهان آموخت. (به ويژه در عصر كنوني كه بازار شبهات داغ و گسترده است) ثانياً بايد آن معارف را با تمرين و تكرار زنده و پويا نگه داشت.
2. حوزه گرايش و ميل:
همچنانكه قبلاً هم اشاره كرديم به صرف علم و آگاهي، حركت به سوي هدف انجام نميگيرد؛ بلكه يك انگيزه و ميل و گرايش و اراده و همتي هم لازم است. بايد نسبت به معلوماتمان، روحيه تسليم و پذيرش باطني هم داشته باشيم و الّا حركتمان، تضمين نخواهد شد. علت اين امر آن است كه ما خواستههاي ديگري هم داريم كه با پذيرش حقيقت و عمل به لوازم آن، تزاحم دارند و چه بسا به خاطر ملموستر و نقد بودنِ اين خواستهها، نسبت به ارزشهاي ديني و انساني، به اين خواستهها راحتتر تن ميدهيم. مثل آنكه با وجود علم به حرمت مال ربوي، ممكن است خيلي راحت از غذايي كه از اين مال تهيه شده تناول كنيم، چرا كه پاي ميل به خوردن و غذاي لذيذ و … در ميان است. از اين رو بايد از ميان رسيدن به خواستههاي نفساني يا تن دادن به حقيقت و لوازم آن، يكي را برگزينيم و براي آنكه دل را تسليم حقيقت و آنچه با عقل قطعي فهميدهايم نماييم، بايد خواستهها و اميال مزاحم را در قلب خود تضعيف كنيم و برعكس روحيات معنوي را تقويت نماييم. و اين همان عنصرِ مبارزه با هواي نفس و رياضت شرعي و ترك گناهان و انجام واجبات و در يك كلمه مسئله تقوي و كنترل نفس است. كه مورد تأكيد فراوان دين اسلام است.
نكتهاي كه ميتواند ما را در دو حوزة شناخت و گرايش، بيشتر ياري كند، توجه و تفكر در عواقب و آثار دنيوي و اخرويِ، ايمان و كفر و اعمال خوب و بد است. قرآن اصطلاحي دارد به نام سير في الارض كه به معني مطالعه و تفكر در اقوام گذشته و عبرتگيري از آنها است. بديهي است كه انديشيدن دربارة عواقب دنيوي و اخروي هر كدام از ايمان و يا كفر و شرك، علاوه بر افزايش سطح شناخت و بينش انسان، ميل و گرايش آدمي را هم به سمت ايمان جذب و از كفر و شرك دور ميكند و بدين وسيله انسان راحتتر با هواهاي نفساني خود مبارزه ميكند. و همچنين است تفكر و توجه در نتايج اعمال صالح و غير صالح مثل نماز و تقوي و انفاق يا غيبت و زخم زبان و نگاه حرام و … .[3]بنابراين اولاً بايد عقائد و معارف ديني را به نحوي دقيق و روشن ياد بگيريم به طوري كه قدرت دفاع از آنها را داشته باشيم. و اين كار با استاد داشتن و مطالعه كردن و … ميسّر خواهد شد. ثانياً با تكرار و تمرين، اين آموختهها را در وجودمان زنده و پويا نگه داريم. ثالثاً به نفس خود رياضت بدهيم و كنترل آن را بر عهده بگيريم (خصوصاً با رعايت دستورات شرعي) تا بدين وسيله نفس و شيطان، مانع پذيرش و تسليم قلبي نسبت به قطعياتي كه با عقل دريافتهايم، نشوند.
پي نوشت ها:
[1] . مصباح يزدي، محمد تقي، اخلاق در قرآن، انتشارات مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره)، چاپ سوم، 1377، ج 1، ص 173 ـ 171.
[2] . موسوي خميني، سيد روح الله، شرح حديث جنود عقل و جهل، مؤسسة تنظيم و نشر امام خميني (ره)، ص 108 ـ 103.
[3] . مصباح يزدي، محمد تقي، به سوي او، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، 1382، ص 225 ـ 220؛ و اخلاق در قرآن، همان، ج1، ص 192 ـ 181.
خانه » همه » مذهبی » امام خميني(ره)در کتاب چهل حديث مي فرمايند: مشكلي كه ما داريم اين است كه قلب ما بايد تسليم عقل ما باشد، چگونه مي توان به اين مهم دست يافت؟