دين مقدس اسلام به اتحاد و اجتماع مسلمانان اهميت زيادي داده است چنان كه قرآن مي خواهد مردم اتحاد داشته باشند و از پراكندگي بپرهيزند[1]؛ رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ مي فرمايند: «يدالله مع الجماعة»[2]دست (= قدرت و عنايت) خداوند با جماعت است؛ بنابر بعضي از روايات، وقتي عده اي جمع شوند و دعا كنند دعايشان به اجابت مي رسد؛[3] طبق روايت معتبري، اگر چهل مؤمن بر جنازه مؤمني حاضر شوند و به خوبي او شهادت دهند؛ خداوند متعال شهادت آنان را مي پذيرد و گناهان او را مي آمرزد؛[4] و بالاخره اينكه نماز جماعت از اموري است كه فراوان روي آن تأکيد شده است، و خواندن نمازهاي واجب، خصوصاً نمازهاي يوميه به صورت جماعت از مستحبات مؤكده (مورد تأكيد) مي باشد. و به قدري در فضل آن و در مذمت ترك كنندة آن تأكيد شده است كه نزديك است آن را به واجبات ملحق كند.[5]در ذيل بعضي از آموزه هاي ديني در اين رابطه با استفاده از منابع معتبر ذكر مي گردد: قرآن كريم مي فرمايد: « وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ ارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِينَ[6]، و نماز را بپا داريد و زكات را بپردازيد، و همراه ركوع كنندگان ركوع كنيد و نماز را جماعت بگزاريد.» در بعضي از تفاسير، قسمت پاياني اين آيه، ناظر به نماز جماعت دانسته شده است.[7] چنان كه آيت الله جوادي آملي در ذيل اين آيه مي فرمايد: «… به اهل ايمان دستور داده شد كه اولاً، هر يك اهل نماز و ركوع باشند، و ثانياً، نماز را با هم بخوانند. معيار اين معيت همان و حدت نماز است. اين وحدت اعتباري فقط در جماعت (اعم از جمعه و غير آن) متبلور است.»[8]درباره فضيلت نماز جماعت در روايتي كه از امام صادق ـ عليه السلام ـ نقل شده است چنين مي خوانيم: «الصلاة في جماعة تفضل علي صلاة الغذ اي الفرد باربع و عشرين درجة» نماز با جماعت بيست و چهار درجه بر نماز فرادي برتري دارد.» اين روايت در كتب مختلف با مختصر تفاوتي نقل شده است[9] و بعضي از علما به صحيح بودن آن تصريح كرده اند،[10]در وسائل الشيعه و مدارك الاحكام در ادامه اين روايت آمده است كه هر يك از اين بيست و چهار درجه برابر با بيست و پنج نماز مي باشد.[11]در روايت ديگري، ابوسعيد خدري از رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ در اين باره چنين نقل مي كند كه ايشان فرمودند: «صلاة الجماعة افضل من صلاة الفرد بخمس و عشرين درجة»[12] نماز جماعت بيست و پنج درجه برتر از نماز فردي مي باشد.» شبيه اين روايت را امام صادق ـ عليه السلام ـ نيز از رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ نقل فرموده اند.[13]در كتاب العروة الوثقي، و مدارك الاحكام روايتي به اين مضمون نقل شده است كه امام رضا ـ عليه السلام ـ در پاسخ به سؤال محمد بن عماره كه پرسيده بود نماز فرادي در مسجد كوفه افضل (برتر) است يا نماز جماعت؟ فرمودند: «الصلاة في جماعة افضل». نماز با جماعت برتر است. و اين در حالي است كه روايت شده است كه نماز در مسجد كوفه برابر با هزار نماز است.[14]در روايتي معروف آمده است، فضائل و ثواب هاي زيادي براي نماز جماعت ذكر شده است. اين روايت در كتاب هاي مستدرك الوسائل و العروة الوثقي به صورت مفصل از پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ نقل شده است.[15] كه براي رعايت اختصار، آن مقداري كه در توضيح المسائل مراجع آمده است نقل مي شود: «در روايتي وارد شده است كه اگر يك نفر به امام جماعت اقتدا كند، هر ركعت از نماز آنان، ثواب صد و پنجاه نماز را دارد و اگر دو نفر اقتدا كنند هر ركعتي ثواب ششصد نماز دارد و هر چه بيشتر شوند، ثواب نمازشان بيشتر مي شود تا به ده نفر برسند، و عده آنان كه از ده گذشت، اگر تمام آسمان ها كاغذ و درياها مركب و درخت ها قلم و جن و انس و ملائكه نويسنده شوند؛ نمي توانند ثواب يك ركعت آن را بنويسند.»[16]و اما درباره مذمت از ترك نماز جماعت هم رواياتي نقل شده است كه بعضي ذكر مي شوند:
از علي ـ عليه السلام ـ نقل شده است كه فرمودند: «من سمع النداء فَلَمْ يجبه من غير علة فلا صلاة له.[17]» هر كس ندا (اذان) را بشنود ولي بدون عذر پاسخ ندهد (در نماز جماعت حاضر نشود) براي او نمازي نيست.(ظاهراً مراد نفي نماز كامل است).
مرحوم فيض مي فرمايد: در روايت صحيحي از امام صادق ـ عليه السلام ـ نقل شده است كه فرمودند: پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمودند: «لاصلاة لمن لايصلي في المسجد مع المسلمين الا من علة[18]» براي كسي كه در مسجد با مسلمانان (به صورت جماعت) نماز نمي خواند، نمازي نيست مگر اينكه از روي عذري باشد. از امام صادق ـ عليه السلام ـ روايت شده است كه فرمودند: «رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ با همسايگان مسجد، شرط كرد كه به نماز جماعت حاضر به جماعت شوند و فرمود: گروهي كه حاضر نمي شوند بايد از اين كار دست بردارند و به نمازها حاضر شوند و گرنه مؤذني را گويم اذان و اقامه گويد و امر كنم شخصي را كه از اهل بيت من است و او علي ـ عليه السلام ـ است، پشته هاي هيمه (هيزم) فراهم آورد و خانه ها را بر آن مردمي كه تمرّد كرده اند بسوزاند.[19]»روايات ديگري نيز وجود دارد كه مضمون اين روايت را تأييد مي كند.[20] در واقع اين حديث بيانگر حکم حکومتي پيامبر اعظم است.
نماز جماعت بقدري اهميت دارد كه رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ به نابينائي كه نمي توانست به مسجد برود و كسي هم نبود كه او را به مسجد ببرد؛ فرمودند: «بين منزل خود و مسجد طنابي نصب كن و با گرفتن آن ريسمان، خود را به مسجد برسان و از فضيلت جماعت محروم نشو.[21]» و همچنين از آن حضرت نقل شده است كه فرمودند: «الصلاة جماعة و لو علي رأس زج»[22] نماز با جماعت است (بايد باشد) هرچند روي نيزه باشد. كه اين حديث كنايه از آن است كه در هر شرايطي بايد سعي شود كه نماز به جماعت برگزار شود.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. وسائل الشيعه (مشخصات آن در پاورقي ذكر شد)، ج 5، صفحة 370 – 388.
2. مستدرك الوسائل (مشخصات آن در پاورقي ذكر شد)، ج 6، صفحة 443 – 458.
3. سفينة البحار، (مشخصات آن در پاورقي ذكر شد)، ج 1، صفحة 645 – 647.
4. مدارك الاحكام (مشخصات آن در پاورقي ذكر شد)، ج 4، صفحة 310 – 313.
5. المحجة البيضاء (مشخصات آن در پاورقي ذكر شد)، ج 1، صفحة 341 – 344.
6. توضيح المسائل مراجع (مشخصات آن در پاورقي ذكر شد)، ج 1، صفحة 722 – 724. (مسائلي در اين قسمت ذكر شده كه حكايت از اهميت نماز جماعت دارد.)
7. العروة الوثقي (مشخصات آن در پاورقي ذكر شد)، ج 1،صفحة 596 – 598.
پي نوشت ها:
[1] . آل عمران/103.
[2] . محمدي ري شهري، محمد، ميزان الحمكمة، قم، مكتب الاعلام الاسلامي، چاپ هشتم، 1367، ج2، ص66.
[3] . ر.ك: لكيني، محمد بن يعقوب، اصول كافي، ترجمه سيد هاشم رسولي محلاتي، تهران، علميه اسلاميه، بي تا، ج4، ص241ـ242.
[4] . ر.ك: قمي، عباس، مفاتيح الجنان، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، چاپ پنجم، 1372، ص1003ـ1004.
[5] . ر.ك: طباطبائي يزدي، سيد محمد كاظم، العدوة الوثقي (مع تعليقات اربعة من العلماء العظام)، قم، اسماعيليان، چاپ دوم، 1370، ج1، ص596.
[6] . بقره/43.
[7] . ر.ك: مكارم شيرازي، ناصر، و ديگران، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ بيست و دوم، 1366، ج1، ص209؛ طيب، سيد عبدالحسين، اطيب البيان، تهران، انتشارات اسلام، چاپ سوم، 1366، ج2، ص15؛ شبر، سيد عبدالله، تفسير القرآن الكريم، بي جا: دارالهجرة، چاپ دوم، 1410، ص46؛ و جوادي آملي، عبدالله، تسنيم، قم، مركز نشر اسراء، چاپ اول، 1381، ج4، ص111.
[8] . همان.
[9] . ر.ك: العروة الوثقي، همان؛ محمد بن حسن حر عاملي، وسائل الشيعه، تحقيق عبدالرحيم رباني شيرازي، بيروت، داراحياء التراث العربي، چاپ چهارم، 1391 ق، ج5، ص371؛ موسوي عاملي، سيد محمد بن علي، مدارك الاحكام في شرح شرائع الاسلام، تحقيق موسسة آل البيت ـ عليهم السلام ـ لاحياء التراث، موسسة آل البيت ـ عليهم السلام ـ لاحياء التراث، چاپ اول، 1410ق، ج4، ص310.
[10] . ر.ك: العروة الوثقي، همان و مدارك الاحكام في شرح شرائع الاسلام، همان.
[11] . وسائل الشيعه، همان و مدارك الاحكام في شرح شرائع الاسلام، همان.
[12] . وسائل الشيعه، همان، ص374.
[13] . ر.ك: همان، ص371.
[14] . ر.ك: مدارك الاحكام، … همان، ص311 و العروة الوثقي، همان.
[15] . ر.ك: العروة الوثقي، همان، ص597؛ و نوري طبرسي، ميرزا حسين، مستدرك الوسائل، قم، وسسه آل البيت ـ عليهم السلام ـ ، چاپ اول، 1407ق، ج6، ص443ـ444.
[16] . توضيح المسائل مراجع، تهيه و تنظيم سيد محمد حسن بني هاشمي خميني، قم، دفتر انتشارات اسلامي، چاپ اول، 1376، ج1، ص722، مساله 1400.
[17] . وسائل الشيعه، همان، ص375.
[18] . فيض كاشاني، ملا محسن، المحجة البيضاء في تهذيب الحياء، با تصحيح علي اكبر غفاري، قم، دفتر انتشارات اسلامي، چاپ دوم، بي تا، ج1، ص342.
[19] . صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، با ترجمه علي اكبر غفاري، بي جا، چاپخانه رستم خاني، چاپ هفتم، 1363، ص523ـ524؛ و وسائل الشيعه، همان، ج 6، ص376.
[20] . ر.ك: وسائل الشيعه، همان، ص377، ح9 و 10 ـ و ص376، ح4؛ و قمي، عباس، سفينة البحار، دارالاسوة للطباعةو النشر، چاپ اول، 1414، ج1، ص646.
[21] . وسائل الشيعه، همان، ص377، ح9.
[22] . مستدرك الوسائل، همان، ص447.